ویروسی که نظم جهانی به هم ریخته است
حکومتِ جهانیِ کرونا؛ مسئلهِ ناتمامِ بازیگرِ یکتا در روابط بینالملل
نویسنده: حسین درجانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه ناجا
دیپلماسی ایرانی: ویروس کرونا نظریه روابط بینالملل را با چالش تازهای مواجه کرده است. از یک طرف بخشی از دانش حوزه بهداشت و سلامتِ عمومیِ بشر به حوزه علوم انسانی و مشخصاً روابط بینالملل راه پیدا کرده و از طرف دیگر جدال درون پارادایمی این رشته بر سر مفهوم جهانی شدن و آینده آن به اوج رسیده است. واقعگرایان با روایتی فلسفی و کهن از سه مقوله اصلی دولتمحوری، بقاء و خودیاری در نهایت باور دارند که یگانه بازیگر اصلی نظم بینالملل دولتها هستند و سایر بازیگران حاشیهای و تابعِ نظمِ اصلی با مشارکت دولتها هستند. لیبرالها و پساساختارگرایان با اتکا به مفهومِ بنیادیِ صلحِ جهانی، تحولات قرن بیستم و آغاز هزاره سوم باور دارند که عصر بازیگرِ یکتا(دولت) بهسر آمده و بازیگران متنوعی در دوران جهانی شدن ایفای نقش میکنند. کرونا شرایطی را پدید آورده تا مجادله دوبارهای بر سر یکی از مهمترین رهیافتهای نظریه روابط بینالملل به وجود آید. آیا با وضعیت کنونی شاهد بازآرایی نقش دوباره دولت ملّی،افول جهانی شدن و پدیدههای وابسته به آن هستیم؟ حکومتِ جهانیِ کرونا تمثیلی معکوس از جهانی شدن است و باید از این آینده واهمه داشته باشیم؟ و یا اینکه کرونا روند جهانی شدن و نزدیکی دولتها و ملّتها را سرعت میبخشد؟ نوشتار کنونی درپی پاسخگویی به این نزاع درون پارادایمی است.
کرونا و رئالیسم: تعیّن دولت بهمثابه بازیگر یکتا
کرونا از منظر سنجش یک مفهوم نظری و عینیت بخشیدن به آن؛ پدیدهای غیرقابل انکار است. این واهمه فراگیر باعث شده تا نگرش واقعگرایان نسبت به نقش یگانه دولتها در مواجهه با بحران صورت عملی بیابد. بخشی از این راستی آزمایی قابل مشاهده است. بهعنوان مثال شیوع ویروس کرونا در بدترین زمان ممکن برای رهبران چینی اتفاق افتاد. 2019 سال خوبی برای حزب کمونیست چین نبود. آنها در این سال با فشار اقتصادی فوقالعاده ناشی از جنگ تجاری ایالات متحده، مخالفت بین المللی با نقض حقوق بشر چین در سین کیانگ، شیوع آنفلوانزای خوکی که صنعت گوشت خوک چین را نابود کرد و افزایش ناآرامیهای طولانی مدت در هنگ کنگ روبه رو شدند. اما در 23 ژانویه سال 2020، رهبر چین دستور قرنطینه ووهان چین را صادر و مقامات دولت مرکزی و محلی یکی از بیسابقهترین و گستردهترین قرنطینهها در طول تاریخ را اجرایی کردند. کارخانهها بسته شدند، حمل و نقل عمومی دست از فعالیت کشید و مردم موظف به ماندن در خانه شدند. این سیاست دولت مقتدر و بازیگر یکتا موجب افزایش آگاهی و تغییر رفتار شد. بدون اتخاذ چنین سیاستهایی چین اکنون باید میلیونها نفر از مبتلایان و دهها هزار قربانی را ثبت میکرد. چندسال قبلتر و پس از اینکه دولت تایید کرد شیوع سارس نیز ده برابر بدتر از آن چیزی است که قبلا گفته شده؛ هم وزیر بهداشت ژنگ ون کانگ و هم شهردار پکن منگ ژی نانگ از کار برکنار شدند. مجموعه اقدامات محدود کننده دولت ملی باعث شده تا چین در آستانه غلبه بر بیماری کرونا و آغاز فصل نوینی از روابط با دیگر کشورها باشد.
در آلمان نیز آنگلا مرکل با نگاهی خودبسنده در یک نشست مطبوعاتی به جای تمرکز بر اتحادیه اروپا و برخلاف روزهای قبل که اخباری ناامیدکننده منتشر کرده بود و شمار مبتلایان و مرگ و میرهای احتمالی را بالا دانسته بود، از آمادگی آلمان برای مقابله با این بیماری سخن گفت و از کادر درمانی کشورش تشکر کرد. اما چیزی از هماهنگی اروپا برای مقابله با بیماری نگفت. پیتر آلتمایر، وزیر اقتصاد آلمان هم اعلام کرد دولت این کشور آمادگی دارد تا به شرکتهای آلمانی یارانههایی برای کمک به جبران خسارات ناشی از شیوع این ویروس اعطا کند تا در کوتاهمدت نیازشان به دسترسی به نقدینگی برطرف شود. این درحالی است که موریزیو مساری، سفیر دائم ایتالیا در اتحادیه اروپا گفت که ما درخواست تجهیزات و تدارکات پزشکی کردیم و کمیسیون اروپا هم این درخواست را به کشورهای عضو فرستاد اما این اقدام کارساز نبود.
مطابق دیدگاه واقعگرایان یکی از محوریترین مباحث مسئله بقاء است. زمانیکه ترامپ در سخنرانی خود از ممنوعیت ۳۰ روزه سفرها از کشورهای اتحادیه اروپا خبر داد؛ تصویری روشن از ریاست جمهوری خود در مواجهه با اروپاییها ارائه کرد و همان راهی را رفت که در سه سال ریاست جمهوری در رویاروییهای مختلف با اروپا پیموده است. او در کنار این فرمان جدید تأکید کرد که پیش از شروع این وضعیت و بحران کرونا هم تصمیم داشته برخی موانع تجاری برای اروپا وضع کند. ترامپ پس از این سخنرانی به دولت خود دستور داد تا تمامی اقدامات لازم برای ممنوعیت ایجاد شده را انجام دهند.
با نگاه بقاء محور و خوداتکای واقعگرایی؛ کرونا به عنوان یک تهدید وجودی حیات انسان، در زمره امنیت زیست محیطی است. تاثیرات سیاسی آن را میتوان در قالب عملکرد دولتها بررسی کرد. نکته آن است که در جوامع مختلف، افراد در مواجهه با خطر تهدید وجودی کرونا، خواهان ورود دولت ها به این امر بوده و انتظار دارند دولت ها در مقابله با تهدیدات زیستی آن واکنشی بروز دهند.
در نگرش استفن والت هم بهعنوان یکی از نظریهپردازان واقعگرایی؛ شرایطِ اضطراریِ امروز ما را متوجه این واقعیت میکند که دولتها کماکان بازیگران اصلی در سیاست جهانی هستند... هر چند سال یک بار، دانشمندان و پژوهشگران جهانی شدن مدعی میشوند که نقش دولتها در روابط جهانی کاهش مییابد و دیگر بازیگران یا نیروهای اجتماعی (سازمانهای غیردولتی، شرکتهای چندملیتی، تروریسم بینالمللی، بازارهای جهانی و...) در حال کاهش حاکمیت دولتها و پرتاب آنها به زبالهدان تاریخ هستند. با این حال زمانی که مخاطرات جدیدی بر میخیزند، بشر ابتدا و بیش از دیگران به دولتهای ملی برای تامین امنیت خود چشم دارد... پس از حادثه یازده سپتامبر، آمریکاییها برای حفظ جان خود در برابر القاعده از سازمان ملل، شرکت مایکروسافت یا عفو بینالملل کمک نخواستند. آنها چشمان خود را به تصمیمات واشنگتن و دولت فدرال دوختند و امروز نیز همین وضع است.
واقعگرایان معتقدند برنامه «پلِ سلامت برایِ صلحِ» سازمان جهانی بهداشت و تلاش آنها برای همکاری با رهبران مذهبی و بومی پاکستان در زمینه واکسیناسیون فلج اطفال؛ هیچ یک توان لازم را برای ایجاد صلحی جامع حتّی در زمان تحقق اهداف سلامت نداشته است. سیاست خارجی واقعگرا هم به ما میگوید که اگر شیوع این بیماری بهزودی فروکش نکند، روند رو به رشد تمایل به خروج از مسیر جهانی شدن کشورها را که اکنون نیز آغاز شده است، تقویت میکند. در دهه ۹۰ میلادی، نظریهپردازان جهانی شدن معتقد بودند که جهان توسط مولفههایی نظیر تجارت، سفر، یکپارچگی سیستمهای مالی جهانی، انقلاب دیجیتال و برتری ظاهری لیبرال دموکراسی سرمایهداری بیش از پیش در هم تنیده خواهد شد. طی یک دهه اخیر این خوشبینیها فروکش کرده است و همه روزه تعداد دولتهایی که حاضرند تا بهرهوری، رشد اقتصادی و بازارهای آزاد را با استقلال معامله کنند، افزایش مییابد. همانطور که حامیان برگزیت در بریتانیا میگویند تنها خواسته آنها «پس گرفتن قدرت کنترل» است. بر این اساس در روایت واقعگرایی کماکان بازیگر یکتا دولت است.
کرونا و لیبرالیسم: تعّین بازیگران غیردولتی بهمثابه بازیگران چندساحتی
پژوهشگران لیبرالِ جهانی شدن کرونا را از منظر دیگری یافته و بر این باور هستند که پراکندگی سریع بسیاری از بیماریها یکی از ویژگیهای اجتنابناپذیر جهان تازه است؛ بنابراین رویکردهای ناسیونالیستی به این موضوع غیر سازنده و زیانبار است. مشکلات جهانی نیازمند پاسخهای جهانی هستند، این با اخلاق جهانیشدن سازگار است. ناسیونالیستها باید توجه داشته باشند که علیرغم میل باطنیشان، هرگونه رویکرد مؤثر در مدیریت بیماریهای فراگیر، باید دربرگیرنده همکاریهای جدید بینالمللی باشد. ما نیاز به افزایش اشتراکگذاری فرهنگِ علمیِ جهانی داریم، بهگونهای که تحقیقات پزشکی بتواند ذخیره و بهطور مؤثرتری بین بازیگران بخشهای دولتی و خصوصی در سطح بینالملل توزیع شود.
با همین باور است که امانوئل مکرون خطاب به مردم خود هشدار میدهد که بزرگترین بحران بهداشت عمومی جهان در حال تهدید فرانسه است. او در ادامه سیاست های کلان خود برای همبستگی اروپا خواهان ایجاد یک برنامه بینالمللی شده و از کشورهای اروپایی خواست یک ساز و کارِ اقتصادیِ اروپایی راه بیندازند و در جهت بهداشت و سلامت جهانی بکوشند. نیکلاس برنز، دیپلمات پیشین آمریکا، باور دارد که در پس این بحران اگر اتحادیه اروپا نتواند به داد شهروندانش برسد، دولتهای ملی در اروپا صدایشان بلندتر خواهد شد. از منظر دیگر درهم تنیدگی اقتصاد جهانی است که بانک آمریکا پیشبینی خود از رشد اقتصادی جهان در سال ۲۰۲۰ را به ۸/ ۲ درصد کاهش داد؛ سطحی که پایینترین رشد از زمان آخرین بحران مالی جهان تاکنون است. بر اساس اعلام بانک آمریکا، کرونا ویروس اثر کاهندهای بر سرعت رشد اقتصاد جهان خواهد گذاشت. این نخستین بار پس از بحران مالی سال ۲۰۰۹ است که پیشبینی این بانک از رشد اقتصادی جهان به زیرِ ۳ درصد سقوط کرده است.
نظریهپردازان جهانی شدن با انتقاد از سیاستمداران آمریکا که در ابتدا با خشنودی از اینکه رقیب جهانی دچار بحرانِ کرونا شده به آن واکنش نشان دادند و معتقد هستند که نقش چین در اقتصاد جهان تغییر کرده است. کارخانههای چین بخش مهمی از زنجیرهِ جهانیِ عرضه هستند و گردشگران چینی بخش بزرگی از جریانهای جهانی را تشکیل می دهند. هر چقدر ترامپ از این موضوع سخن بگوید که این یک ویروس چینی است و با این کلمات آنها را تحقیر نماید؛ ولی اقتصاد در هم تنیده جهانی این پیام را میدهد که قطبهای اصلی تولید مثل ژیانگسو، چانگ کینگ و گانگدونگ بسته شده و شرکت آمریکایی اَپِل در مورد تأثیر کند شدن زنجیره عرضه هشدار داده است. جوزف نای بر همین اساس باور دارد که: کرونا ناکافی بودن استراتژی امنیت ملی ترامپ را آشکار کرد، آمریکا نمیتواند تنها به قدرت خود متکی بماند... با تاکید بر همکاریهای مشترک در مقابل تهدیدهای آتی،باید نحوه به کار بردن قدرت با دیگر بازیگران را بیاموزیم... آمریکا در تنظیم استراتژی خود با جهان جدید ناکام بوده است.
امّا در سطحی وسیعتر این حمله لیبرالها به آموزههای واقعگرایان نیست که محل بحث است؛ بلکه دانش پزشکی نیز انگاره دولت مقتدر را نشانه رفته و این موضوع میتواند تحوّلی اساسی در پیدایش مبانی نظری جدید در روابط بینالملل باشد که اساس آن بر مفهوم قدرت بنا نهاده شده است. آنجا که پروفسور «مارسلو گلیزر» نویسنده کتاب «جزیره دانش: محدودیتهای علوم و جستجوی معنا» در مقالهای که منتشر شد؛ به این مسئله پرداخته که در شرایط اپیدمی کروناویروس، بشر باید به عنوان یک «گونه» و نه در غالب «دولت» و یا «ملت» عمل کند. ما باید به صورت جمعی بهعنوان عضوی از یک کندوی انسانی فکر کنیم که هرکدام از ما نقش اساسی را در آن ایفا میکند... اولین قدمها ساده است: در مقابل آنچه نمیدانیم فروتن باشیم، به طبیعت و قدرتهای آن احترام بگذاریم و با هم همکاری کنیم تا نه تنها زندگی خود و خانوادهمان را حفظ کنیم بلکه زندگی همه اعضای این کندو، جوان و پیر را حراست و در کنار هم هدیه زنده بودن را جشن بگیریم.
شاید این گفته گلیزر مهمترین مبنای نظری پژوهشگران جهانیشدن در آینده باشد که نه از روابط بین الملل بلکه از علم پزشکی به چالش درون پارادایمیِ بازیگرِ اصلی رسوخ کرده است.
نتیجهگیری
از نگاه واقعگرایی و روایتِ افرادی مانند والت؛ جهان با حکومتِ جهانیِ کرونا و نظم بینالمللی با چالشی جدی مواجه است. ریچارد هاس رئیس شورای روابط خارجی آمریکا نیز معتقد است که دشواری برای عبور از این بحران برای کشورهای مختلف، افزایشِ شمارِ دولتهای درمانده و تضعیف شده، وخیمتر شدن روابط چین و آمریکا، تضعیف فرآیند همگرایی اروپایی، بهبود وضعیت بهداشت جهانی و تضعیف میل به جهانی شدن از اثرات بحران کرونا خواهد بود.
از طرف دیگر و با برداشت جهانانگاران این بحران نشان داده که در زمان وقوع بحرانهای بهداشتی و اضطراری، وجود شفافیت بین دولتها و احترام گذاشتن همه کشورها به قوانینِ بهداشتیِ بین المللی، ضروری است. ما در جهانی همگرا زندگی می کنیم و به یکدیگر متکی هستیم از این رو همکاری با یکدیگر یک ضرورت است و انزوا و تصمیم های یکجانبه در درازمدت با شکست مواجه خواهد شد. اما سوال اصلی هنوز برجای خواهد ماند که در جهان آینده شاهد چه چیزی هستیم:استیلای دولت بهعنوان بازیگر یکتا یا استیلای جهانی شدن و تنوع بازیگران؟ شاید علم پزشکی این مسئله را در نظریه روابط بینالملل حل کند.
https://foreignpolicy.com/2020/03/09/coronavirus-economy-globalization-virus-icu-realism/
https://cnn.com/2020/03/03/health/us-coronavirus-cases-state-by-state/index.html
https://thediplomat.com/2020/02/coronavirus-and-chinas-decision-making-in-a-crisis
https://www.ft.com/content/80aa0b58-7010-11ea-9bca-bf503995cd6f
https://www.economist.com/graphic-detail/2020/03/27/coronavirus-and-leviathan
https://www.foreignaffairs.com/articles/china/2020-03-18/coronavirus-could-reshape-global-order
نظر شما :