شوک کشورهای حوزه قفقاز از شهادت سردار سلیمانی
تروری که آذربایجان - ارمنستان - گرجستان را به شدت تکان داد
محمدمهدی بندرچی، کارشناس ارشد مطالعات منطقه ای
دیپلماسی ایرانی: ترور سردار قاسم سلیمانی قفقاز را هم دچار یک شکاف استراتژیک کرد. منطقه ای که نقش کلیدی در روابط بین الملل دارد. ارزش ژئوپلیتیک قفقاز، این منطقه را بسیار حساس و اثرپذیر ساخته است. با گذشتن دو طوفان ژئوپلیتیک در اوکراین و سوریه، اکنون قفقاز ثبات را مزمزه می کند. شکار کینه توزانه آمریکا در سحرگاه خونین بغداد بود که امواج بی ثباتی را دوباره تا قلب قفقاز منتشر کرد. طبیعتاً سه کشور گرجستان، ارمنستان و آذربایجان به دلیل روابطی که با ایران دارند، از این خطر محتمل به نسبت خویش تاثیر می پذیرند. متغیر رابطه با غرب مهمترین عاملی است که در تأثّر از تنش ایران و آمریکا، سه کشور قفقازی را به دو هسته تقسیم می کند. در حقیقت گرجستان را در یک سو متمایل می سازد و ارمنستان و آذربایجان را در یک جبهه گیری مشابه قرار می دهد. مقاله حاضر می کوشد نگاهی به وضعیت قفقاز در دوران پسا سلیمانی سیاست داشته باشد.
قفقاز جنوبی که تاریخی بر اساس تقابلات قدرتهای بزرگ دارد، پس از شهادت سردار سلیمانی بیمناک از جنگی بزرگ در همسایگی خویش شد. هرچند زمانی که قفقازیان کاهش تنشها را احساس کردند، به طور دسته جمعی نفس راحتی کشیدند. قفقازیها همچنان نگران شروع نوع جدیدی از تعارضاتند از آن روی که تنشهای ژئوپلیتیک ممتد، وفاداریهای سیاسی را میسنجند و آسیب پذیری های همسایگان کوچک شمالی ایران را نمایش می دهند. مساله هدف قرار گرفتن هواپیمای اوکراینی و تعاقب رسانه ای و البته خیابانی آن یکی از انواع تعارضات پسا سلیمانی در شکل و شمایی متفاوتند.
تقابلات پساجنگ سردی آذربایجان و ارمنستان، نقطه اشتراک زیادی برای این دو واحدسیاسی باقی نگذاشت. در حالیکه پس از شهادت سردار سلیمانی هر دو در مسیر همدردی و شفقت مشترک با ایران گام نهادند. حتی بیان هر دو وزیر امور خارجه ارمنستان و آذربایجان از زبان متقاربی در حمایت از ایران و تنقید از آمریکا برخوردار بود. ظهراب مناتساکانیان، وزیر امور خارجه ارمنستان به دولت و ملت ایران و المار ممدیارف (بقول ما محمدیارف)، وزیر امور خارجه آذربایجان، به رهبر و ملت ایران شهادت سردار سلیمانی را تسلیت گفتند و هر دو در این خصوص با جواد ظریف تماس گرفتند. قیمومت منطقه ناگورنوـ قره باغ ارمنستان حتی از همین حدود دیپلماتیک فراتر رفت و شهادت سردار ایرانی را ماجراجویی بی ملاحظه خواند. آرشاویر گارامیان، رییس شورای امنیت جمهوری دوفاکتو در یک مطلب فیسبوکی ابراز داشت که سلیمانی متعهد به خدمت در راه منافع کشور و مردمش بود بنابراین انتقام، مساله غرور و شرافت حکومت، مردم و سربازان ایران خصوصا نیروهای امنیتی و مخفی آن است. اگرچه بیانیه وزیر امور خارجه قره باغ محتاطانه تر بود و بدون ابراز همدردی با ایران تنها بر کاهش تنشها و حل مساله از طریق ابزارهای صلح آمیز تأکید کرد. اگرچه باکو و ایروان تلاش برای حفظ روابط با آمریکا دارند ولی در مساله شهادت سردار سلیمانی هر دو مقابل این عمل غیرقابل دفاع آمریکا جانب ایران را گرفتند. هرچند روسیه در تعقیب استراتژی خارج نزدیک نقش برتر در قفقاز را بازی میکند فلذا ایران بازیگر کهتر در صحنه قفقازی است ولی ارمنیها و آذریها هر دو در حل مناقشات ممتد خود روی حمایتهای ایران حساب میکنند و این امر با سیاست بی طرفی ایران و روابط حسنه با هر دو همسایه تبلور بیشتری یافته است. مساله ابراز نظر در خصوص شهادت سردار ایرانی به اندازه ای حیاتی شد که در فیسبوک شایع کردند نیکول پاشینیان، نخست وزیر ارمنستان، به ترامپ این واقعه را تبریک گفته است. این مطلب واکنش فیسبوکی پاشینیان را به دنبال داشت. وی گفت این اخبار سریعاً به رسانه های آذری و از آنجا به رسانه های ایرانی رسید و خبر روز شد تا جایی که بتواند احساسات ضد ارمنی را در میان برخی پدید بیاورد. پاشینیان شخصاً دستور دستگیری شایعه ساز را داد و سرویس امنیتی ارمنستان پس از دستگیری او اعلام کرد او با حمایت رییس جمهوری سابق، کوچاریان، تحریک شده است. هرچند یک روزنامه نگار اپوزیسیون به نام باباجانیان اعلام کرد اعترافات متهم شوروی گونه بوده است. دلیل وی این بود که چرا در سال 2016 و نبرد با آذربایجان که زمان بسیار حساستری بود، سرویس امنیتی سازندگان اخبار دروغین فیسبوک را دستگیر نمی کرد؟ آرتور پاپایان نیز که وبلاگ نویس ایروانی است نسبت به این مورد که پاشینیان برای دومین بار مستقیما دستور دستگیری یک کاربر فیسبوک را می دهد، واکنش نشان داد.
از سوی دیگر در آذربایجان واکنشها بیش از آنکه دولت سکولار نشان داد، توسط جامعه اکثراً شیعی آن ابراز شد. حتی تغییر تصاویر کاربران آذری فیسبوک به تصویر سردار سلیمانی جلب توجه می کرد. الگار ابراهیم اوغلو، روحانی برجسته آذری، در فیسبوک خود سلیمانی را "یک شهید" لقب داد و گفت ما مطمئنیم که خونهای پاک این شهیدان به تقویت بیشتر امت اسلامی و شکست دشمن منتهی خواهد شد. چهره هایی از اپوزیسیون همچون علی کریملی موضعی البته مغایر داشتند و علیرغم مخالفت با دولت از سیاست برکنار نگه داشتن آذربایجان از درگیری در منطقه حمایت کردند.
داستان در تفلیس تفاوت داشت. واکنش داوید زالکالیانی در وزارت امور خارجه گرجستان، به دلیل روابط نزدیک با آمریکا قابل تصور بود. او در توییتر خود از حق آمریکا در دفاع از جان شهروندانش دفاع کرد و خشونتهای اخیر در حمله به سفارت آمریکا در بغداد را محکوم کرد. از سوی دیگر در منطقه تحت حمایت روسیه در آبخازیا و اوستیای جنوبی واکنشها مشابه مواضع کرملین بود. اوستیای جنوبی به شدت شهادت سردار را محکوم کرد و هرگونه تروریسم در هر شکلی را مقبول ندانست. وزیر امور خارجه دوفاکتوی این منطقه خشونت آمریکا را نقض حقوق بشر و نقض استقلال یک حکومت مستقل دانست. از سوی دیگر پس از حملات موشکی سپاه دکتر اکا آکوبیا، رییس دانشکده قفقازی حکومتداری و استاد دانشگاه دولتی تفلیس، بیان کرد که این درگیری ها هنوز در حال اولیه خویش است و باید منتظر گسترش آن باشیم. هرچند تاثیرات درگیری ایران و آمریکا به زعم وی بر گرجستان مستقیم نیست ولی او معتقد بود که دولت باید همچنان هوشیار باشد. آکوبیا گفت که گرجستان قطعا بخشی از این منطقه وسیعتر است اما بدون تاثیرات مستقیم، این درگیری بر گرجستان دلالتهای اقتصادی و اجتماعی خود را خواهد داشت. این کارشناس گرجی درگیری احتمالی را به نفع روسها ندانست و معتقد بود که این مساله باعث از بین رفتن نفوذ روسیه در خاورمیانه پس از نبردهای شام است. منظور خانم آکوبیا از تأثیرات اقتصادی بیشتر ناظر به حضور گردشگران ایرانی در ایروان، باکو و تفلیس است.
در این میان اقتصاد گرجستان بیش از دیگر قفقازیان بر توریسم اتکا دارد. در حالیکه ارمنستان بیش از دیگران از مسائل ایران تاثر اقتصادی دارد. ارمنستان که بین دو خطر آذربایجان و ترکیه گیر افتاده، روابط بیشتری در اقتصاد و سیاست با همسایه جنوبی خود برقرار کرده است. علیرغم تحریمهای آمریکا، روابط تجاری ارمنستان با ایران به 350میلیون دلار در سال 2018 رسید و شهر مرزی مغری را در مجاورت مرز بهعنوان منطقه آزاد تجاری انتخاب کرد. امید می رود این معبر برای اتصال ایران به اتحادیه اقتصادی اوراسیا مفید باشد و منافع ژئواکونومیک روسیه از این ابتکار اقتصادی با حضور ایران پیوند گسترده تری پیدا کند و امتداد خاورمیانه در اوراسیا را بیشتر و پررنگ تر کند. هرچند ارمنی ها از حمایتهای سیاسی و اقتصادی آمریکا هم به شدت برخوردارند و لابی ارمنی در آمریکا هم مفهوم مشهوری است. جمیع این عوامل به ایروان شجاعت آن را داد که ارمن گریگوریان، رییس امنیت ملی ارمنستان، برای میانجیگری بین ایران و آمریکا ابراز تمایل و اعلام آمادگی کند. سخنان پاشینیان هم بیشتر ناظر به قرار گرفتن در نقطه میانه رابطه بین ایران و آمریکا بود.
روابط اقتصادی ایران با گرجستان از نظر سرمایه گذاری اقتصادی کم اهمیت تر است. اگرچه واردات از ایران نزدیک سه برابر صادرات گرجستان به ایران است. آذربایجان هم با اتکاء به نفت و گاز کمترین تاثیر اقتصادی را از تنش ایران و آمریکا می گیرد. باز هم باید گفت که اشاره به مسائل اقتصادی، بیشتر ناظر به مفهوم حضور ایرانیان گردشگر در همسایگان قفقازی است. حتی سرمایه گذاری در مواردی مانند خرید مسکن، بی ارتباط به ریشه توریستی این کار توسط ایرانیان نیست. این کشورها که بعنوان فضایی برای گردشگران نوروزی پذیرای "سیل ایرانیان" به شمار می آیند، بیش از هر چیزی نگران تعطیلی بازار گردشگری خود بواسطه تنش ایران و آمریکا هستند.
نگرانی اصلی قفقاز، همچنان مسائل سیاست اعلی است. سه کشور قفقازی سه مسیر خاص ژئوپلیتیک برگزیده اند. گرجستان با تمام فراز و نشیبهای خود، در مسیر تقرب به آمریکاست و ارمنستان در ارادت به روسیه است و آذربایجان مسیری مستقل را نمایش می دهد. هر سه بنا بر اصل بقای واحدهای سیاسی، واهمه دارند که قفقاز وادی نبردهای امنیتی ـ اطلاعاتی و حتی نظامی دو رقیب مهم باشد. تحلیلگران سیاسی نزدیک به حکومت در آذربایجان طی گفتوگو با سایتهای روسیه شدیدترین مواضع را علیه آمریکا در خصوص ترور سردارسلیمانی اتخاذ کردند علاوه بر آنکه به وضوح گفتند خاک آذربایجان را در اختیار هیچ کشور ثالثی نخواهند گذارد. این سخن ناظر به اعمال تحریک آمیزی مثل حضور نیروهای امنیتی بیگانه در آذربایجان نیز خواهد شد. در حقیقت باید آذربایجان را در مقابل یک واقعه تکان دهنده استراتژیک مشاهده کرد به نحوی که ترجیح می دهد برای مداوای ترس خود از خیزش شیعیان آذری، دیگر خطر حضور عوامل موساد را بزرگنمایی نکند.
گرجیها نیز از یک سو خود را متحد استراتژیک آمریکا می شمارند و تحت فشار اپوزیسیون خود ملزم به اتخاذ مواضع محکمتری هستند اما این احتمال را هم می دهند که در صورت تشدید تنش ها، روسیه بهانه ای برای توسعه حضور نظامی خود در قفقاز پیدا کند.
با این شمارش سرانگشتی مواضع و سیر سطحی وقایع، آشکار می شود که منطقه قفقاز مستعد یک تکانه ژئوپلیتیک است. درگیری روسیه در اوکراین و سوریه بر حساسیت و شکنندگی قفقاز افزوده بود. بحرانی شدن روابط ایران و آمریکا در عراق این شکنندگی را ضرب در دو کرده است. قفقازی ها می دانند که خود قادر به تشکیل جبهه استراتژیک در بحران های ژئوپلیتیک نیستند. به هر طرف که بغلطند البته نتایج خود را خواهد داشت. دولتهای قفقاز از یک ایران آرام و قدرتمند بیشتر استقبال می کنند تا اینکه عقبه ضعیف و خالی از سنگری ورای مرزهای آنان قرار داشته باشد. البته عالمند که ایران از بین نخواهد رفت. آمریکایی ها نیز قدرت محو ایران را ندارند. از سویی به آمریکا و ناتو هم نیازمندند. روسها را بیشتر خطر می دانند. ایران را یک تعدیل کننده برای روسیه می شمارند. پس بهترین راه برای قفقازی ها، اتخاذ موضع موازنهگر در منطقه و ایفای نقش تزریق کننده صلح به منطقه ژئواستراتژیک مجاور یعنی خاورمیانه است. البته باید پرسید چقدر برای ایفای این نقش قدرت دارند؟ ارسال سفیر تام الاختیار ایران به ایروان آیا نوید یک توانبخشی جدید در فضای قفقاز را می دهد؟ حضور اعراب در این مناطق حضور اقتصادی است که به حوزه سیاست پایین دستی بر میگردد ولی تعامل با ایران حتی در حوزه های اقتصادی رنگ سیاسی و استراتژیک میگیرد. ایران در این مناطق هر چه بیشتر حضور اقتصادی و حتی مذهبی داشته باشد، بیشتر آمریکا را از انجام رفتارهایی شبیه به ترور سردارسلیمانی باز خواهد داشت. سیاست قفقازی ایران نیاز به بازتولید مفاهیم و جنبش هدفمندتری دارد.
نظر شما :