با یادی از نطق مرحوم سید حسن مدرس
اگر عدالت باشد ایرانی نمی رود
نویسنده: سید علی میرموسوی، عضو هیات علمی دانشگاه مفید قم
دیپلماسی ایرانی: ماهنامه حق ملت در شماره اخیر خود به موضوع مهاجرت پرداخته و از دیدگاه های گوناگون جامعه شناختی، حقوقی، اخلاقی پدیده رو به گسترش مهاجرت در ایران را تحلیل کرده است.
بر اساس آخرین پیمایش که در سال۱۳۹۵ انجام شده است، ۳۰٪ از مردم تمایل دارند در کشوری دیگر جز ایران زندگی کنند. آنان به این پرسش که ” اگر امکانات فراهم باشد، آیا حاضرید برای همیشه از ایران بروید؟” پاسخ مثبت داده اند. این آمار نسبت به پیمایش مشابه انجام شده در سال ۱۳۸۳، که۱۵٪ بوده، افزایش صد در صدی را نشان می دهد.
وجه نگران کننده این آمار این است که شمار کسانی که حاضرند برای مهاجرت به آب و اتش بزنند و تعدادشان کم نیست، را شامل نمی شود. در این صورت شمار ایرانیان خواهان مهاجرت بسیار بیشتر خواهد شد. یکی از اقتصاددانان که مشاور وزیر مسکن و شهرسازی نیز هست، در سال ۹۶ از ۱.۵ میلیون ایرانی خبر داد که در صف مهاجرت به کانادا و استرالیا قرار دارند.
پدیده مهاجرت از ایران، موضوع جدیدی نیست و دست کم از مشروطه به این سو همواره امواج گوناگونی از مهاجرت را تجربه کرده ایم. این مهاجران را دست کم به چهار گروه می توان تقسیم کرد: منتقدان حکومت، فروشندگان نیروی کار، سرمایه داران، و در نهایت کسانی که نسبت به آینده خود و فرزندانشان نگرانی داشته اند.
از جمله مطالب خواندنی در این شماره، سخنانی است که از مرحوم سید حسن مدرس درباره مهاجرت نقل شده است. او در نطقی کوتاه درمجلس، که درباره “لایحه تسهیل مهاجرت به ایران” ایراد کرده، تحلیلی از این پدیده ارائه می کند، که همچنان خواندنی است.
این لایحه در واکنش به مهاجرت گسترده از ایران، و در راستای معکوس کردن این روند در تاریخ ۵ آبان ۱۳۰۵ در مجلس به بحث گذارده شد و نطق مدرس فصل الخطاب بحث میان مخالفین و موافقین آن بود. مدرس در سخنان خود نخست به بیان این تجربه پرداخته که در تمامی سفرهایی که به خارج از ایران داشته، آنچه زیاد دیده، ایرانی بوده است. بر عکس در سفرهای داخلی غیر ایرانی ندیده است. او در تبیینی ساده و کوتاه از این پدیده می گوید: "برای این که از خرابه مردم می روند رو به آبادی، از آبادی به خرابه نمی آیند."
مدرس سپس در اشاره به روند رو به رشد مهاجرت از ایران در سال های پس از مشروطه می گوید: "در این بیست سال قریب یک کروراز ایران رفته و متصل هم می روند”. از نظر وی "هیچ کس خانه خودش را نمی خواهد رها کند، مگر فشار، فشار، فشار."
مدرس به جای لایحه ای که برای تشویق مهاجرت به ایران پیشنهاد شده بود، می گوید: "ما باید ببینیم چه کنیم که ایرانی نرود یا چه کنیم که آنهایی که تشریف برده اند و از ما جدا شده اند، برگردند."
مدرس در ادامه به ماجرایی که در زمان عمر عبدالعزیز رخ داده بود، اشاره کرد. او در پاسخ حارث که خرابی دیوار شهر را عامل مهاجرت از آن می دانست و در خواست بودجه کرده بود، گفت: "حصنها بالعدل"، یعنی دیوار را با عدالت ایجاد کن.
مدرس از این ماجرا چنین نتیجه می گیرد: "شما هم ترتیب عدالت را برای مردم درست کنید، کسی هجرت نمی کند، الآن هم اگر عدالت نباشد، عددمان زیاد است، هر چه هم از بیرون بیاورید، این جا از بی نانی می میرند."
معادله ای که مدرس از آن سخن می گوید بسیار ساده و قابل فهم است و درستی آن جای هیچ تردیدی ندارد. برقراری عدالت مانع از مهاجرت و بی عدالتی عامل اصلی آن است. بر این اساس میزان مهاجرت شاخصی عینی و روشن برای وضعیت عدالت در جامعه است.
نظر شما :