واقعیت را وارونه جلوه ندهیم
حکایت فدرالیسم و ادعاهای خلاف واقع
نویسنده: سید جواد طباطبایی، استاد دانشگاه، پژوهشگر و نویسنده در زمینهٔ فلسفه و تاریخ و سیاست
دیپلماسی ایرانی: مخالفت من با فدرالیسم مخالفت با یک شعار سیاسی است که فعالان سیاسی، و برخی عناصر مشکوک، به مناسبتهایی، به آن دامن میزنند، و البته هر یک اهداف خاصِّ خود را دنبال میکنند. فرض نخستین آن فعالان، و این عناصر مشکوک، این است که ایران دولت مرکزی بسیار متمرکزی دارد که حقوق همه پیرامونیان را از آنها سلب کردهاست. این فرض به همان اندازه اشتباه است که فرض فدرالیسم به عنوان درمان همه دردهای کشور! ایران، پیوسته، کشوری با دولتی متمرکز، اما، در دورههایی که مدیریت درستی داشته، در محدوده نظامهای خودکامه قدیم، ممالک محروسه نیز بوده است. با این همه، با توجه به کثرت قومی و فرهنگی، که از ویژگیهای ایران بزرگ فرهنگی، و نیز همه کشورهای مهاجرپذیر است، مناسبات مرکز و پیرامون پیوسته مشکلی در تاریخ ایران بوده است.
اینکه نظام سیاسی، از همان آغاز بنیادگذاری، «شاهنشاهی» بوده، به معنای این بوده که «حاکمان» و «شاهانی» در ایالتها و استانها وجود داشته است و کشور، بهرغم تمرکز در قلمرو دولت مرکزی، در سطح ایالتها و استانها نامتمرکز اداره میشده است. دلیل این عدم دخالت مرکز در پیرامون ظاهر شدن زبانهایی غیر از زبان مرکز و تداوم آن زبانهاست و اینکه در هیچ دورهای مرکز، هرگز، کوششی برای تحمیل زبان مرکز به ساکنان آن پیرامون نکرده است. تاریخ زبان آذری مشخص و ظاهر شدن آن در آذربایجان نیز بسیار متأخر است. با برافراختن رگهای گردن نیز نمیتوان برای آن زبان جعل تاریخ کرد! برعکس زبانهای کردی، به عنوان زبانهای ایرانی، سابقهای کهنتر دارند، اما رفتار مرکز با این دو گروه، به عنوان مثال، تفاوتی نداشته است.
از زمانی که رسانههای جمعی نخست با مطبوعات و سپس با رادیو، تلویزیون و ... ظاهر شدهاند پیوسته مطبوعاتی به این زبانها وجود داشته است. از آغاز رادیو در ایران نیز در مراکز این استانها رادیویی به زبان آذری و کردی و ... وجود داشته است. در اینکه این همه به مدیریت بهتری نیاز دارد من تردیدی ندارم، اما اگر مواد تاریخ ایران را از پشت شیشه مفاهیم و مقولات تاریخ اروپا بفهمیم تردیدی نیست که اشکالی در فهم ما ایجاد خواهد شد. توضیح عوامانه این وضع خلافآمد عادت همان بود که، پیشتر، داریوش شایگان در مصاحبهای گفته بود: «ایران همیشه امپراتوری بوده است!» من در همان زمان در سرمقالهای در سیاستنامه توضیح دادم که ایران هیچ گاه امپراتوری نبوده است. آن مرحوم از سیاست همین قدر می دانست که گاندی رهبر خوبی بوده، اما من گمان نمی کنم چیز چندانی از پیچیدگیها و ظرایف سیاست در این کشور می دانست. همین سخن او نیز آبی به آسیاب هواداران فدرالیسم میریخت که گمان می کنند ایران امپراتوری است و قدرت متمرکزی دارد که حقوق پیرامونیان را به رسمیت نمی شناسد.
اگر بتوان این وضع خلافآمد ایران را با نظامهای فدرالی مقایسه کرد میتوان گفت که این نظامهای اخیر شیوه فرمانروایی در کشورهایی است از آغاز کشوری واحد نبودهاند، اما در تحول آتی خود تصمیم گرفتهاند «اتحاد» ایجاد کنند که آن را union مینامند.
نظر شما :