ایران به اروپا بهانه استفاده از سیاست «شلیک ماشه» را نمی دهد
دیپلماسی ظریف کاخ سفید را به بازگشت از سیاست های جنگ طلبانه اش واداشت
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی –با وجود آن که اقدام ۱۸ اردیبهشت دولت مبنی بر کاهش تعهدات هسته ای با توقف فروش آب سنگین و اورانیوم غنی شده برای تقابل با فشارها و تحریم های آمریکا و نیز بدعهدی های اتحادیه اروپا در یک سال گذشته در چارچوب برجام انجام شد، اما در آن سوی داستان برخی این اقدام تهران را خارج از تعهدات توافق هستهای و تخلف برجامی تعبیر می کنند و آن را دستاویزی برای بهانه جویی های امریکایی ها و اروپایی ها علیه ایران قلمداد می کنند. در این راستا اخباری دال بر واکنش برخی از سیاسیون اروپا در قبال اقدام تهران شنیده می شود که در این راستا تهدیداتی مبنی بر فعال شدن "مکانیسم ماشه" را در صورت تداوم اقدامات تهران مطرح کرده اند. اما به واقع این اقدام ایران تا چه اندازه می تواند واکنش اروپا را در پی داشته باشد؟ اساساً فعال شدن مکانیسم ماشه در بستر چه اقتضائاتی شکل خواهد گرفت؟ دیپلماسی ایرانی برای بررسی این مسئله، گفت وگویی را با احد رضاییان قیه باشی، دانشجوی پسا دکترای آینده پژوهی دانشگاه تهران و کارشناس مسائل بین الملل صورت داده است که در ادامه از نظر می گذرانید:
اگر چه در نگاه اول به نظر می رسد که اقدام ۱۸ اردیبهشت دولت مبنی بر کاهش تعهدات هسته ای با توقف فروش آب سنگین و اورانیوم غنی شده برای تقابل با فشارها و تحریم های آمریکا و نیز بدعهدی های اتحادیه اروپا در یک سال گذشته در چارچوب برجام انجام شد، اما برخی بر این باورند که این اقدام خارج از تعهدات ایران در توافق هستهای است و خلاف مفاد برجام است، چرا که این اقدام تهران (توقف فروش آب سنگین و اورانیوم غنی شده) به انباشت بیش از حد مجاز اورانیوم غنی شده و آب سنگین بیش در کشور می انجامد. ارزیابی شما در این رابطه چیست؟
در خصوص پاسخ به سوال شما باید گفت که با توجه به نوع اعلامیه شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، سخنرانی دکتر حسن روحانی، رئیسجمهوری کشور و مواضعی که برخی از مسئولین مانند رئیس سازمان انرژی اتمی و وزیر امور خارجه در این خصوص مطرح کردند، به نظر می رسد که گام نخست ایران در ۱۸ اردیبهشت امسال مبنی بر کاهش تعهدات هسته ای با توقف فروش آب سنگین و اورانیوم غنی شده یک تقابل و واکنش صرفا سیاسی بوده است و این اقدام را باید بیشتر در یک چارچوب هشدار لفظی و تهدید نرم تهران در نظر گرفت. به عبارت دیگر تهران به سمت عملیاتی کردن این توقف فروش که در نهایت به انباشت بیش از حد مجاز آب سنگین و اورانیوم غنی شده خواهد انجامید، نمی رود.
اما نکته مهم نوع نگاه جهانی است؛ آیا این تهدیدات، آن هم در حساسیت های کنونی مطابق با نگاه تهران تبیین می شود یا عرصه بین الملل آن را تهدید عملیاتی تهران برای خروج از برجام تعبیر می کند؟
چنانی که عنوان داشتم با توجه به اقتضائات کنونی در مناسبات جهانی من تصور نمیکنم که تهران به سمت عملیاتی کردن این تهدید پیش برود. به عبارت دیگر ایران در این شرایط حساس به سمت انباشت بیش از حد مجاز اورانیوم غنی شده و آب سنگین پیش نخواهد رفت. در این صورت هم گزارش های آژانس بین المللی انرژی اتمی می تواند همان نگاه مد نظر ایران را برای جهان تبیین کند. ببینید اگرچه در مواضع اعلامی این گونه به نظر می رسد که با توقف فروش این دو ماده (اورانیوم غنی شده و آب سنگین)، نتیجه نهایی انباشت بیش از حد آن در داخل کشور خواهد بود، ولی نظارت های بین الملل می تواند رفتار عملی تهران را ذیل برجام تایید کند که در آن صورت امکان هیچ گونه تفسیر سلیقه ای، مخصوصا نگاه مد نظر کاخ سفید علیه ایران شکل نخواهد گرفت.
ولی در این راستا اخباری دال بر واکنش برخی از سیاسیون اروپا در قبال اقدام تهران شنیده می شود و در این راستا تهدیداتی مبنی بر فعال شدن "مکانیسم ماشه" را در صورت تداوم اقدامات تهران مطرح کرده اند؟
بله در طول یک سال گذشته برخی از مقامات اتحادیه اروپا به دنبال بهانهجویی از جمهوری اسلامی ایران بودند تا بتوانند در جبهه ایالات متحده آمریکا قرار بگیرند. لذا به واسطه تحریکات یک ساله اخیر دونالد ترامپ این مقامات امید داشتند که تهران با دست خود شرایط را به این سمت بکشانند که با ایجاد حساسیت در پرونده هسته ای و برجام، بستر را برای آغاز یک شانتاژ گسترده رسانه ای و سیاسی به منظور تصویرسازی مد نظر خود از ایران در جامعه جهانی شکل دهند تا آن گونه قلمداد کنند که تهران با انجام اقداماتی خلاف توافق هسته ای به دنبال خروج از برجام و پیگیری فعالیت های غیر معمول هسته ای خود است. لذا مسئولین کشور با اشراف بر این واقعیت تهدیدات خود را عملی نخواهند کرد که در سایه آن بهانه برای عملیاتی شدن برنامه های این بازیگران با محوریت آمریکا به وجود آید.
سوال مهمی که مطرح است این است که در این میان اروپایی ها اساسا چه روندی را در پیش خواهند گرفت. چون از یک سو تهدید به فعال کردن مکانیسم ماشه عنوان شده است و از طرف دیگر در نشست هفته گذشته بروکسل تروئیکای اروپا متشکل از برلین، پاریس و لندن حمایت جدی خود را از برجام عنوان داشتند و حتی اعلام کردند در صورت جنگ با ایران هیچ گونه حمایت و کمکی از جانب قاره سبز به ایالات متحده آمریکا نخواهد شد. مضافا طبق مواضع خانم موگرینی در بیانیه پایانی نشست بروکسل قرار است به زودی اولین معامله توسط اینستکس انجام شود. به واقع در دل این سیاست یک بام و دو هوای اروپایی ها چه برنامه ای نهفته است؟
اساسا برنامه و اقدام نهایی اروپایی ها در خصوص ایران هر چه باشد بستگی به گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی خواهد داشت. یعنی قاره سبز بر اساس اعلامیه ها، مواضع، اظهار نظرهای مختلف و شانتاژهای سیاسی و رسانه ای دیگر کشورها عمل نخواهند کرد. از طرف دیگر گزارشهای غیر رسمی که کشورهای اروپایی از طریق مجاری غیر رسمی و اطلاعاتی خود به دست می آورند نیز می تواند در تعیین مواضع نهایی اروپا بسیار موثر باشد. لذا تا زمانی که گزارشهای رسمی آژانس بین المللی انرژی اتمی و همچنین گزارشهای غیر رسمی خود اروپایی ها از طریق مجاری و منابعشان انجام نشود، قاره سبز دست به اقدامی نخواهد زد. چون قاره سبز بر خلاف ایالات متحده آمریکا برای انجام تعهدات خود و کسب وجهه در میان افکار عمومی جهانی بسیار ارزش قائل است. از این رو تا آن زمان تروئیکای اروپایی به دنبال سیاست موازنه قوا خواهد بود. یعنی هم شرایط را علیه تهران به صورت محدود شده و در قالب تهدیداتی تدوام می بخشد و هم مخالفت های خود را با اقدامات ترامپ و حمایت از برجام نشان می دهد. خصوصا با توجه به مواضع اخیر خانم مرکل و نمایندگان پارلمان آلمان و فرانسه در رابطه با کم کاری های قاره سبز برای حمایت عملی از برجام به نظر می رسد که دور حمایتهای قاره سبز تند تر شود. البته این مسئله مشروط به اقدامات تهران در خصوص کاهش حساسیت ها نیز خواهد بود. به عبارت دیگر اگر تهران نیز در راستای سیاست های اروپایی ها به سمت کاهش تنش گام بردارد، میتوان امیدوار بود که اروپا به جای تهدید به فعال کردن مکانیسم ماشه به دنبال حمایت عملی از برجام باشد.
به حساسیتهای اقدامات ایران اشاره شد. اگر در مهلت و ضرب الاجل ۶۰ روزه تهران از جانب قاره سبز شاهد هیچ گونه اقدام عملیاتی در حوزه فروش نفت و مناسبات بانکی نباشیم و به تبع آن طبق گفته ها، تهران در گام دوم به سمت افزایش سطح غنی سازی گام بردارد که یقینا حساسیت ها را افزایش خواهد داد، واکنش اروپا چه خواهد بود؟
همان گونه که در سوال قبلی اشاره کردم تبعات اقدامات تهران در تعیین سیاستهای برجامی اروپا بسیار موثر است. به هر میزان که ایران به دنبال تهدید و ایجاد فشار باشد امکان واکنش متقابل اروپا نیز وجود دارد. البته جدای از این مسئله باید عنوان کنم نحوه ارجاع شکایت طرف های برجامی، شیوه حل و فصل اعتراضات و چگونگی فعال کردن مکانیسم ماشه عملاً به سود کشوری مانند ایالات متحده آمریکاست. چون پروسه حل و فصل اختلافات برجامی در فضایی به تصویب اعضا رسیده است که اعتماد و ضرورت تعهد به مفاد توافق میان طرفین به دلیل سایه سنگین پرونده هسته ای ایران در آن سال ها وجود داشت. چرا که در آن زمان، هم برای اروپا، ایالات متحده، روسیه، چین و هم برای ایران و جامعه جهانی حصول توافق هسته و مختومه کردن پرونده جنجالی هسته ای ایران بسیار مهم بود. کسی فکر نمی کرد بعد از اوباما شخصیتی مانند ترامپ بدون کوچک ترین شناخت از سیاست و دیپلماسی و حقوق بین الملل تمامی آن مفاد را نقض کند. اما علی رغم این شرایط اکنون هم با توجه به اقتضائات جهانی به نظر نمی رسد که اروپا در بدترین سناریو هم به سمت فعال کردن مکانیسم ماشه گام بردارد، مگر اینکه بازیگرانی چون ایالات متحده آمریکا، عربستان سعودی، اسرائیل و برخی دیگر از کشورهای اروپایی با ایجاد فضا و بستر نهایتا تروئیکای قاره سبز را به این سمت بکشانند. چون بسیاری از این بازیگران منتظر آن هستند که شرایط برای فعال کردن مکانیسم ماشه علیه ایران شکل بگیرد. البته باز تاکید دارم که اقدامات آتی تهران هم در این راستا بسیار تعیین کننده خواهد بود. لذا به نظر نمی رسد که با اتمام ضرب الاجل دو ماهه تهران، ایران به سمت عملیاتی کردن گام دوم یعنی افزایش سطح غنی سازی هم پیش رود.
پیرو این نکته در شرایط کنونی ما شاهد هستیم که محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه در یک تحرک دیپلماتیک و سفر های آسیایی خود به دنبال ایجاد فضا و شرایطی است تا اروپایی ها در انجام تعهدات برجامی خود فعال تر شوند. به عبارت دیگر این دست تحرکات دیپلماتیک رئیس دستگاه سیاست خارجی حکایت از آن دارد که تهران فقط مواضع تهدیدآمیز سیاسی را در قالب تهدید نرم برای افزایش حمایت های عملی اروپا از خود در چارچوب برجام داشته است و قرار نیست در حوزه عملیاتی تهران به سمت نقض مفاد برجام گام بردارد.
به تحرکات دیپلماتیک اخیر محمد جواد ظریف در آسیا اشاره داشتید. اگرچه می توان در یک نگاه کلی این سفرها را مثبت ارزیابی کرد، اما در عین حال این نقد نیز وجود دارد که به جای افزایش تعامل با اروپا چرا تهران به سمت بازیگرانی حرکت کرده است که نمی توانند فضای برجامی را متناسب با اهداف ما تغییر دهند؟
قبل از اینکه من به این سوال مهم شما پاسخ دهم دوست دارم به یک اقدام هوشمندانه دیگر محمد جواد ظریف که اخیرا انجام گرفته است، اشاره کنم. ما چند هفته پیش شاهد بودیم که در یک برهه و مقطع حساس وزیر امورخارجه توانست در قلب آمریکا یک همزمانی و همسویی را بین جریان مخالفان بین المللی و منتقدین داخلی آمریکایی دونالد ترامپ و تیم او ایجاد کند. در این رابطه وزیر امور خارجه با چند مصاحبه، توئیت و اظهارنظرهای خود افکار عمومی آمریکا و جهان را در خصوص تبعات سنگین سیاستهای جنگطلبانه مربع بی در کاخ سفید مدیریت کند و ایجاد مسئله فضای گسترده ای علیه کابینه و شخص ترامپ به راه انداخت. این همان چیزی بود که حزب دموکرات و رسانههای آنها به دنبالش بودند. لذا در سایه این دست مواضع وزیر امور خارجه کشورمان حملات و انتقادات گسترده و بی محابایی به سیاست های جان بولتون، مایک پمپئو و دونالد ترامپ شکل گرفت. به عبارت دیگر دیپلماسی محمد جواد ظریف در قبل آمریکا با حمایت رسانه های دموکرات و نیز فضاسازی رسانه ای چین و روسیه به سمتی پیش رفت که در نهایت کاخ سفید مجبور است که هر چند روز یک بار مواضع در خصوص عدم علاقه به جنگ با ایران را مطرح کند و این نشان از موفقیت این اقدام محمد جواد ظریف دارد.
اما در پاسخ به سوال مهم شما باید بگویم که وزیر امور خارجه اکنون به این یقین و باور رسیده است که تروئیکای اروپایی اقدامات واکنش های تهران را به راحتی جدی نخواهد گرفت. چون قاره سبز این گونه قلمداد می کند که ایران در یک وضعیت ضعف قرار دارد و در نهایت علیرغم تمام واکنش ها کشور کماکان متعهد به برجام خواهد بود و به عبارت دیگر اکنون قاره سبز این تصور را دارد که تهران با چنگ و دندان هم که شده برجام را برای خود حفظ خواهد کرد. از این رو تروئیکای اروپایی ایران را جدی نخواهند گرفت. لذا وزیر امور خارجه در یک اقدام هوشمندانه سعی می کند با تعامل با کشورهای مهمی مانند هند، چین، ژاپن و روسیه بتواند شاهرگ اقتصادی کشور را در مناسبات با مشتریان مهم خود و نیز حامیان اصلی ایران حفظ کند و همزمان با آن از این طریق به دنبال یک فضاسازی رسانهای و دیپلماتیک در این کشورها است که می تواند بر اقدام و نگاه اروپا تاثیر بگذارند.
از این رو ظریف با این سفرهای دورهایش از یک سو بیان می دارد که در شرایط کنونی مذاکره با اروپا خروجی چندان جدی نخواهد داشت و باید دیپلماسی منطقهای را با شناسایی بازیگران و حامیان اصلی ایران فعال کرد و همزمان با آن بتوان از طریق جایگاه و وزن دیپلماتیک و مواضع سیاسی و رهبران این کشورها شرایط و مناسبات جهانی را به نفع ایران نگه داشت.
نظر شما :