تاثیرات مخرب همه جانبه تحریم
آیا هدف ترامپ تغییر نظام در ایران است یا تحکیم آن؟
نویسنده پروفسور پیتر بینارت، استاد دانشگاه نیویورک
دیپلماسی ایرانی: تجارب تاریخی نشان می دهد که تحریم های اقتصادی موجب میشوند کنترل جامعه هدف به دست انحصارطلبان حاکم بیفتد و روند مردم سالاری به حاشیه رانده شود. تاریخچه طولانی مداخلات آمریکا در امور داخلی کشورهای مختلف نشان می دهدکه این مداخلات همواره یک مشکل را حل کرده اند اما مشکلات بزرگتری را به وجود آورده اند. مثلاً در دهه ۱۹۸۰دولت ریگان مجاهدین افغانی را علیه شوروی تجهیز و حمایت کرد. اما همین مجاهدین، القاعده را به وجود آوردند و با مرگبارترین حملات یازده سپتامبر هزاران آمریکایی را به خاک و خون کشیدند و هزاران میلیارد دلار بودجه جنگ با تروریسم را روی دست مالیاتدهندگان آمریکایی گذاشتند.
تحقیقات نشان دادهاند که تحریمها جوامع هدف را به سمت دیکتاتوری سوق میدهند. تحقیقات دانشگاه ممفیس توسط پروفسور دورین پکسن درسال ۲۰۰۹ نشان داد که تحریمهای ۱۹۸۱ - ۲۰۰۰ وضعیت حقوق بشر درکشورهای هدف را خرابتر کرده بود. سال بعد تحقیقات مشترک همین پژوهشگر با پروفسور کوپردروری از دانشگاه میسوری نشان داد که جوامعی که هدف تحریم قرار گرفته اند در تمام شاخصهای دموکراسی افت کردهاند و به سمت دیکتاتوری متمایلتر شدهاند. اما چرا؟
1- تحریمها موازنه قدرت را به نفع رژیم حاکم و به زیان مردم منتقد تغییر میدهند و موجب می شوند منابع قدرت اقتصادی و سیاسی به دست حکومت بیفتد. تحریمها مردم را بیش از گذشته وابسته به جیب دولت می کند و نیروهای دموکراتیک دستشان از این منابع خالی میماند. تحقیقات پروفسور کوپردروری و پکسن نشان داد که در شرایط تحریم دولتها منابع مالی را به سمت هواداران خود سوق می دهند تا اثرات تحریمها بر آنان را کم کنند و حمایت ایشان را برای ادامه حکومت خود تضمین کنند. در سال ۱۹۸۵ سازمان ملل با طرح نفت در برابر غذا موجب تقویت رژیم صدام شد. زیرا این رژیم با کنترل دفترچه های توزیع مواد غذایی، خانوارهای عراقی را مطیع و وابسته به خود گرداند.
2- تحریمها موجب فرار مغزها و استعدادهای هوادار دموکراسی می شود و زمینه را برای سلطه دیکتاتوری بر جامعه فراهم می کند. برآوردها نشان میدهند که بیش از سه میلیون نفر از نیروهای متخصص عراقی در دهه ۱۹۹۰ این کشور را ترک کردند. نیروهای متخصص باقیمانده در عراق دست از کارهای پژوهشی و صنعتی برداشتند زیرا درآمدی عایدشان نمی شد و سرمایه های انسانی عراق تلف شد و این کشور به دست اندک نیروهای بی تجربه هوادار دولت اداره می شد.
3- تحریمها طبقه متوسط یعنی موتور محرکه دموکراسی را متلاشی می کنند و به جمعیت فقیری می افزایند که خواسته آنان فقط سیر کردن شکمشان خواهد بود نه آزادی و مشارکت در تعیین سرنوشت خود. فقر و بیکاری فقط به بیماری و عدم امنیت منجر نمی شود، بلکه فرهنگ و باور مردم را نیز فاسد می کند و همبستگی اجتماعی را متلاشی می کند و زور را جانشین قانون می کند. پروفسور لی جونز از دانشگاه کوین مری در کتاب «جامعه محاصره شده» درباره عراق مینویسد: «اتحاد تحریمها و دیکتاتوری موجب شد که مقاومت دموکراتیک در مقابل صدام متلاشی شود. اینگونه بود که بعد از سقوط صدام، افراط گرایان داعشی بر عراق حاکم شدند و سایه آنها ده ها سال دیگر ادامه خواهد داشت.»
ایران عراق نیست و زیرساختهای اجتماعی و اقتصادی ایران از عراق غنیتر است. اما چهل سال است که این کشور نیز با گونه های خفیفی از تحریمها دست و پنجه نرم می کند. این تحریمها فقط در سالهای ۱۳۹۰-۱۳۹۳ دوره اوباما شدید و فراگیر بودهاند. در همین سالها ارزش پول ایران و درآمد مردم به شدت کاهش یافت. این تحریمها موجب شد که اقتصاد ایران به انحصار درآید و فساد اقتصادی در این کشور فراگیر شود. انحصارطلبان با دور زدن تحریمها درآمد سرشاری کسب کردند و بازار تولید و توزیع را در انحصار خود گرفتند و بخش خصوصی و طبقه متوسط به حاشیه رانده شدند.
دولت ترامپ با خروج از برجام و تحریم ایران قدم در همان راه گذاشته و جنبش مردمسالاری نوپا را هدف قرار داده است و میرود که چشمه های امید به صلح و امنیت در منطقه خاورمیانه را بخشکاند و جامعه مدنی ایران را تضعیف و افراط گرایان را تقویت کند. به گفته یکی از کارشناسان ایرانی، وقتی که مردم زیر خط فقر له می شوند، تنها آرزوی آنها لقمهای نان برای زنده ماندن خواهد بود نه تغییرات دموکراتیک سیاسی. تحریمهای ایران طبقه متوسط را تضعیف میکند و ندای مردم سالاری را به حاشیه میراند و قدرت حاکمه را مستحکمتر و چابکتر می کند و تنها راهی که پیش روی نخبگان می گذارد فرار مغزها خواهد بود./کانون دانش آموختگان اقتصاد
نظر شما :