اتحادیه اروپا عملا در مسیر آمریکا گام بر می دارد
تعلیق در اجرای برخی از مفاد برجام، راهکار تهران برای تحریک اتحادیه اروپا به منظور عملیاتی کردن SPV
عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – با سفر جداگانه هفته گذشته جرمی هانت، وزیر امور خارجه انگلستان و نیکولاویه، مدیر سیاسی وزارت امور خارجه فرانسه به ایران و دیدار با سید عباس عراقچی، معاون سیاسی وزارت امور خارجه دور تازه ای از مذاکرات به منظور بررسی آخرین وضعیت برجام و تعهدات طرف های اروپایی در توافق هسته ای برای عادیسازی روابط اقتصادی با ایران و مقابله با اثرات منفی تحریمهای غیرقانونی آمریکا و نیز راهکارهای گسترش مناسبات دوجانبه و برخی مسائل امنیتی، منطقهای و بینالمللی و به خصوص آگاه شدن از مراحل اجرایی SPV از جانب اتحادیه اروپا انجام گرفت. هر چند که در سایه این مذاکرات عراقچی ابراز امیدواری کرد که تلاش ها برای عملیاتی شدن این سازوکار در آینده ای نزدیک به سرانجام برسد، اما با گذشت قریب به 20 روز از دور دوم تحریم های آمریکا خبری از SPV نیست و حتی تاکنون هیج کشوری از تاسیس دفتر SPV هم استقبال نکرده است. در همین راستا نیز محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان جمعه در توئیتی عنوان کرد که اروپا باید تصمیم نهایی خود را بگیرد. حال باید دید که این بلاتکلیفی سیاسی و دیپلماتیک ایران تا کجا به درازا خواهد کشید؟! دیپلماسی ایرانی برای برسی آینده کشور در سایه این شرایط، گفت وگویی را با حسن بهشتی پور، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل بین الملل انجام داده است که در ادامه می خوانید:
در سایه تعلل و تاخیر اتحادیه اروپا برای عملیاتی کردن ساز و کار ویژه مالی، آقای عراقچی، معاون سیاسی وزارت امور خارجه از واکنش های متناسب ایران در این خصوص سخن گفت. اما پس از این مواضع خود معاون سیاسی از وجود گفت گوهایی با مقامات فرانسوی و انگلیسی برای رسیدن به راهکارهای جدید در خصوص عملیاتی کردن SPV با سفرهای جداگانه هفته گذشته جرمی هانت، وزیر امور خارجه انگلستان و نیکولاویه، مدیر سیاسی وزارت امور خارجه فرانسه به ایران سخن گفت. از دیدگاه شما این تشتت در مواضع دستگاه سیاست خارجی ناشی از چیست؟
ببینید از اساس موضع مشتتی وجود ندارد. بلکه شرایط سبب شده تا دستگاه سیاست خارجی مواضع خود را متناسب با آن شرایط عنوان کند. زمانی که آقای عراقچی از تعلل اروپایی ها گله کردند خبری از امتناع لوکزامبورگ برای پذیرش دفتر SPV به میان آمد. بعد هم که نمایندگانی از انگلستان و فرانسه برای مذاکره در این خصوص هفته گذشته وارد تهران شدند و از مشکلات خود و نیز راهکارهای جدید برای عملیاتی کردن SPV سخن گفتند. اما فارغ از شرایط و در نگاهی کلان تر در این خصوص دو دیدگاه و نظر وجود دارد و وجود این دو دیدگاه سبب شده تا این مواضع گاه متناقض شکل گیرد؛ دیدگاه اول ناظر بر این واقعیت است که شرکت های بزرگ اقتصادی و تجاری اروپایی برخی از دولت را تحت کنترل خود دارند. لذا این گونه نیست که برخی از کشورها و دولتها بتوانند با اعمال دستور این شرکتها را وادار به انجام کاری کنند. پس در حقیقت این شرکتها با مالیات خود و نیز درآمدی که برای کشورهای متبوعشان دارند، عملاً تاثیر و نفوذ بیشتری از دولتها دارند. مضافا بر این نکته چون این شرکت ها و به خصوص بانک ها میزان قابل توجهی از مناسبات تجاری خود را با آمریکا دارند، لذا از هر گونه تحریم مالی وزارت خزانه داری ایالات متحده آمریکا در خصوص همکاری با ایران هراس دارند. پس در حقیقت دولتها در اتحادیه اروپا همین شرکت های بزرگ و چند ملیتی هستند و این شرکتها به دلیل همان ترس از تحریم های آمریکا از همکاری در ساز و کار ویژه مالی مدنظر اتحادیه اروپا در حمایت از ایران امتناع می کنند.
اما در مقابل دیدگاه دوم بر این باور است که دولتهای اروپایی توان تاثیرگذاری بر شرکت های خود را برای همکاری و حضور در سازگاری ویژه مالی در حمایت از ایران دارند. به عبارت دیگر کشورهای اروپایی با ارائه برخی از مشوق ها، تضمین ها و قوانین خود، پتانسیل ایجاد بستر حضور برخی از شرکت های کوچک و متوسط و حتی بزرگ را برای حضور در ساز و کار ویژه مالی خواهند داشت. اما در این راستا باید این شرکتها به گونهای باشند که یا ارتباط مالی با آمریکا نداشته باشند و یا ارتباط آنها محدود باشد، طوری که این شرکت ها و بانک ها حاضر به صرف نظر کردن از آن باشند و به ازای آن همکاری با ایران با تضمین دولت های اروپایی را بپذیرند. البته در همین راستا تاکنون هیچ شرکت و به خصوص بانکی حاضر به همکاری با ساز و کار ویژه مالی نشده است. لذا میتوان گفت دلیل تعلل و تاخیر اتحادیه اروپا در عملیاتی کردن سازوکاری ویژه خود به همین مسئله باز می گردد. یعنی زمانی که مثلا شرکت تلکام (شرکت بزرگ مخابراتی آلمانی) خط تلفنی و اینترنتی شعبه بانک ملی ایران را در این کشور قطع می کند، نشان از این میدهد که در صحنه عمل فشار های جدی برای کشورهای اروپایی به منظور دوری از همکاری با ایران وجود دارد. مضافا این مسئله نشان از این واقعیت نیز دارد که فشارها بر خود دولت ها و اتحادیه اروپا هم بسیار جدی است و نمیتوان آن را محدود به اختلاف نظر کشورهای اروپایی با شرکت ها در خصوص همکاری با ایران دانست. پس عملا بازیهایی در پشت پرده با محوریت ایالات متحده آمریکا در حال اجراست که رمزگشایی از آن میتواند به کشف بسیاری از دلایل اصلی تعلل اتحادیه اروپا در ایجاد ساز و کار ویژه مالی برای حمایت از ایران انجامد.
در این خصوص راهکار تهران چیست؛ چرا که از یک طرف تهران به واسطه حضور در برجام، خود را متعهد به مفاد آن میداند و از طرف دیگر نیز تحریم ها علیه ایران بازگشته است؟
من معتقدم که تهران حداقل برای تحریک اتحادیه اروپا به منظور فعالیت بیشتر و جدی تر در خصوص عملیاتی کردن ساز و کار ویژه مالی هم که شده باید اجرای برخی از مفاد مهم توافق هستهای را تعلیق کند. البته این مسئله با خروج از برجام کاملاً فرق میکند. من پیشنهاد نمیکنم که تهران از برجام خارج شود، بلکه برخی از مفاد توافق هسته ای را در ادامه و به صورت موقت اجرا نکند. این مسئله سبب خواهد شد تا اتحادیه اروپا به تکاپوی جدی برای عملیاتی کردن حمایت خود از ایران بیفتد، در غیر این صورت هم به واسطه عدم خروج از برجام باید تمام مفاد آن را رعایت کنیم و هم از آن سو تحریمها را هم بپذیریم.
منظور شما از بندهای مهم و حساس چیست؛ آیا این نکته شما بر افزایش تعداد سانتریفیوژها و یا آغاز غنی سازی اشاره دارد؟
من نمیخواهم بگویم اجرای کدام بند و یا ماده مهم برجام باید از طرف ایران تعلیق شود. از طرف دیگر نیازی نیست این مسئله چندان رسانهای شود، بلکه تهران باید در مقام عمل این اقدامات را انجام دهد. البته پیش از آن باید به دقت همه جوانب امر سنجیده شود و بعد از این که با کلیات این طرح و برنامه موافقت شد در یک نشست تخصصی می توان در خصوص انتخاب بندها و مفاد مهم برجام که باید به حالت تعلیق درآید، تصمیمگیری کرد. پس نمیتوان همین الآن گفت که کدام بند و ماده از طرف ایران به حالت تعلیق درآید. البته این را هم باید گفت که این مسئله یک تهدید نیست، بلکه یک اقدام برای تسریع در فرایند حمایتی اتحادیه اروپا از ایران است. شاید برخی معتقد باشند که این اقدام وضعیت را برای تهران بدتر می کند، اما من معتقدم که تعلیق در اجرای برخی از مفاد و بندهای مهم برجام برای تحریک اروپا وضعیت را از این که هست بدتر نخواهد کرد. چرا که تهران در حال حاضر در یک بلاتکلیفی سیاسی و دیپلماتیک قرار دارد و همین وضعیت شرایط را برای تهران پیچیدهتر و در عین حال سخت تر می کند. ما باید در کوتاه مدت تکلیف خود را در خصوص برجام و حمایت اروپا از توافق هسته ای روشن کنیم تا بتوانیم با روشن شدن مسیر برنامه ریزی های خود را داشته باشیم.
در بستر شرایط کنونی اتحادیه اروپا که از یک سو با مشکلات متعدد فرانسه، کاهش چشم گیر قدرت آنگلا مرکل در آلمان و گرفتاریهای بی شمار دولت ترزا می در انگلستان دست به گریبان است آیا می توان به آینده ساز و کار ویژه مالی امیدوار بود. از طرف دیگر این تروئیکای اتحادیه اروپا (آلمان- انگلستان تا زمان خروج رسمی از اتحادیه اروپا - فرانسه) توان ایجاد دفتر SPV را دربرلین، پاریس و لندن ندارند که به اتریش و یا لوکزامبورگ درخواست خود را ارائه کرده اند؟
در خصوص عدم تاسیس دفتر SPV تا به امروز باید گفت که واقعیت ماجرا به همان دیدگاه اول که پیشتر به آن اشاره کردم باز می گردد. یعنی شرکتهای بزرگ در سایه دستورها و قوانین دولت هایشان حاضر به انجام کاری نیستند. اکنون هم اگرچه لندن، پاریس و برلین به دنبال حفظ برجام جام و تداوم توافق هسته ای هستند، اما چنان که شما هم گفتید شرایط نامساعد ۳ کشور سبب شده تا آلمان، انگلستان و فرانسه نیز از تبعات منفی این کار دوری جویند. لذا با توجه به این نکات من نسبت به آینده این ساز و کار ویژه مالی چندان خوشبین نیستم، البته معتقد به قطع ارتباط با اروپا و یا کنار گذاشتن برجام هم به طور کامل نیستم. از این رو باید با دیدگاهی واقع بینانه و متناسب با شرایط، اقدامات مقتضی از طرف ایران صورت گیرد. چرا که اگر چه اتحادیه اروپا در مواضع خود، حمایت خوبی از برجام را دارند و مخالفت جدی با سیاستهای ترامپ از خود نشان داده اند، اما در عمل شاهدیم که این سه کشور و اتحادیه اروپا در مسیر سیاست های کاخ سفید گام برمیدارند و حاضر نیستند که تبعات سیاسی و اقتصادی این مخالفت را بپردازند. بنابراین دوباره تاکید می کنم که تهران باید اجرای توافق هستهای در برخی از بندهای مهم و حساس را به حالت تعلیق درآورد تا شاید این مسئله بتواند تحریکی در قاره سبز برای حمایت عملی از ایران به همراه داشته باشد.
آیا این شرایط تهران را به مسیر مذاکره با آمریکا به عنوان کانون مشکلات نخواهد کشاند؟
در این شرایط مذاکره با آمریکا به هیچ وجه تضمین کننده منافع ایران نیست. چراکه شروط و تضمین های آمریکا مانند 12 شرط پمپئو برای مذاکره با ایران نشان از یک گفت وگوی برابر ندارد، بلکه آمریکا به صراحت میخواهد جمهوری اسلامی ایران تسلیم ایالات متحده شود و یقیناً در این شرایط مذاکره با آمریکا به سود تهران نخواهد. مثلا همین دور گفت و گوهای پیشین با آمریکا در سایه پذیرش غنیسازی ایران، ولو به صورت محدود از طرف اوباما بود. پس اگر واشنگتن غنی سازی ایران را به رسمیت نمی شناخت و آن را قبول نمیکرد، گفت وگوها در مسقط شکل نمی گرفت. پس اکنون شرایط مد نظر دونالد ترامپ برای گفت وگو با ایران بیشتر به تسلیم بدون قید وشرط تهران در برابر خواستههای آمریکا شبیه است. اما اگر ایالات متحده آمریکا به برجام بازگردد شاید بتوان بستری را برای گفت وگوهای دیگر مثلاً در حوزه منطقه ای شکل داد. البته گفت و گو بر سر توان دفاعی و موشکی ایران چیزی نیست که بتوان به راحتی درباره آن گفت و گو کرد. لذا باید آمریکا امتیازی بدهد تا بتواند از طرف ایران امتیاز بگیرد. البته این دسته از مسائل چیزی نیست که بتوان به راحتی از طرف رسانهها مطرح شود، بلکه نیاز به کار کارشناسی در اتاقهای فکر دارد.
در سایه این شرایط حساس برخی حواشی برای دستگاه سیاست خارجی و شخص وزیر مانند استیضاح ظریف را از طرف برخی نمایندگان جایز می دانید؟
در این شرایط حساس که دستگاه سیاست خارجی، وزارت اقتصاد و وزارت صنعت، معدن و تجارت در پیشانی مبارزه با تحریم های ایالات متحده آمریکا قرار دارند نباید با برخی رفتارها و اقدامات به تضعیف این دستگاهها پرداخت، چراکه این مسائل عملا باعث افزایش فشارها بر کشور خواهد شد. البته این حواشی یک طرف دیگر هم دارد. در این خصوص آقای محمدجواد ظریف به عنوان وزیر امور خارجه کشور نیز باید در مصاحبه ها و مواضع خود در این برهه حساس قدری دقت داشته باشد که چه سخنان و جملاتی را اعلام می کند. آقای ظریف و دیگر مسئولین در سخنان خود باید کدهای دقیق بدهند و از کلیگویی پرهیز کنند، چرا که این نوع مواضع، برداشت های مختلف و سلیقه ای را در پی خواهد داشت. پس اگر قرار است آقای ظریف صحبتی را داشته باشند باید آدرس دقیقی با جزئیات همراه با دلایل ارائه کند که مانع سوء برداشت شود. اگر هم نمی توانند به هر دلیلی آدرس دقیقی داشته باشند، نیازی به صحبت در آن خصوص نیست یا حداقل در مصاحبه های خود از آن مسئله صحبت نکنند. پس مسئله یک مسئله یک طرفه نیست. بلکه باید هر دو طرف را دید. از یک طرف مسئولین ما باید در مواضع خود دقت نظر داشته باشند. از طرف دیگر هم نباید با حاشیه سازی و تضعیف برخی از وزارتخانههای حساس مانند وزارت امورخارجه شرایط و فشارهای آمریکا را بر خود بیشتر کنیم.
نظر شما :