امیدها روز به روز کم رنگ تر می شود
سازوکار ناکارامد اروپا برای حفظ برجام
دیپلماسی ایرانی: رفته رفته روشن می شود که دیگر نمی توان روی قول و قرارهای اروپایی ها برای حفظ برجام و ایجاد سازوکار ویژه مالی برای ایران که به اختصار آن را SPV می نامند، حساب کرد. تا حالا نزدیک به 18 روز از اعمال تحریم های یکجانبه امریکا علیه ایران گذشته و اروپایی ها هنوز نتوانسته اند، کاری از پیش ببرند. اروپایی ها می گویند کار آن قدر پیچیده است که به آسانی نمی توان آن را اجرایی کرد، به ویژه که این سازوکار کاملا جدید و نو است و تا کنون جایی تجربه نشده است. در عین حال فشارهای ایالات متحده به اروپایی ها بر سر این موضوع نیز بسیار شدید است. اگرچه همه اذعان دارند که اروپایی ها اراده سیاسی برای حفظ برجام دارند و تاکید می کنند که باید ایران از منافع برجام به ویژه اقتصادی آن بهره مند شود، اما عملا تا کنون نتوانسته اند کاری از پیش ببرند.
این صحیح است که خروج امریکا از برجام باعث ایجاد شکاف عمیق اروپا و ایالات متحده شده و اروپایی ها از فشارهای زیادی که طرف امریکایی به آنها اعمال می کند به ستوه آمده اند و حتی از برخوردهای رئیس جمهوری امریکا احساس حقارت و سرخوردگی می کنند اما تا کنون عملا نتوانسته اند برای جبران این حقارت و سرخوردگی کاری از پیش ببرند. اگرچه تحقیر اروپا توسط امریکا اثبات ادعاهای ایران نسبت به رفتارهای یکجانبه و تنگ نظرانه و منفعت طلبانه امریکاست، اما این برای ایران کافی نیست. تهران به حق اصرار دارد که اروپایی ها اگر واقعا به دنبال حفظ برجام هستند باید کاری از پیش ببرند.
تا الآن هم مهلت مورد انتظار به پایان رسیده است و اروپایی ها کاری نکرده اند. اروپایی ها چند مرتبه گفته بودند که تا قبل از آغاز تحریم های ثانویه امریکا در 13 آبان سازوکار خود را عملی خواهند کرد. اما عملا تا کنون نه تنها هیچ کاری نکرده اند بلکه حتی از این که اعلام کنند قرار است کدام کشور میزبان این سازوکار باشد عاجزند. این مساله ظاهرا به بروز اختلافاتی در درون اتحادیه اروپا تبدیل شده است. از یک سو همه کشورهای عضو اتحادیه از سوی ایالات متحده تحت فشارند و از سوی دیگر کشورهای کوچک حاضر نیستند فشار کشورهای اصلی اتحادیه اروپا را بپذیرند و تسلیم آنها شوند و انتظار دارند کشورهای بزرگ اروپایی خود هزینه این کار را متحمل شوند. حتی برخی منابع خبری نظیر اویل پرایس گزارش داده اند که کشورهای کوچک به بلوکی در درون اتحادیه اروپا تبدیل شده اند که به پشتوانه اتریش تلاش می کنند در برابر کشورهای بزرگ تر اتحادیه بایستند تا به خواسته آنها برای میزبانی سازوکار اروپایی تن ندهند. مواضع کشورهایی نظیر دانمارک و بلژیک که اتهامات واهی تروریستی به ایران وارد کرده اند نیز نشان می دهد آنها در حقیقت با این کار به دنبال راه فراری هستند تا مبادا کسی از آنها بخواهد که به این سازوکار بپیوندند یا میزبان آن باشند یا مجبور به تعامل با ایران شوند. کشورهای بلوک شرق نیز به واسطه اقتصاد ضعیف و ارتباطات و احیانا وابستگی که به امریکا دارند نیز توانایی قبول چنین ریسکی را ندارند.
شاید بروز چنین اختلافاتی برای ایرانی ها جالب باشد و آن را مهم بدانند اما به اصطلاح این اختلاف ها برای ایران نان و آب نمی شود.
اروپایی ها آن قدر ضعیف عمل کرده اند که حتی نتوانسته اند دسترسی ایران به سوئیفت که یک سامانه اروپایی است را حفظ کنند.
سازوکاری که هنوز عملیاتی نشده، این قدر مشکل آفرین شده و اروپایی ها را آشفته کرده است حالا اگر عملیاتی شود و با واکنش های تند امریکا مواجه شود، چگونه عمل خواهد کرد؟! آیا چنین سازوکاری می تواند به سود ایران عمل کند در حالی که از هم اکنون بعضی از شرکت ها اعلام کرده اند در هیچ حالتی حاضر به همکاری با این سازوکار نیستند چرا که نمی خواهند متحمل فشارها و تحریم های امریکا شوند؟! نمونه بارز آن شرکت نفتی بیتریش پترولیوم است که رسما اعلام کرده با این سامانه کار نخواهد کرد. این درست که گفته می شود این سازوکار صرفا برای شرکت های کوچک و متوسطی خواهد بود که با امریکا ارتباط ندارند اما اگر واکنش امریکا نسبت به همکاری آنها با ایران تند باشد، آیا باز هم همین شرکت های کوچک و متوسط حاضر به همکاری با ایران خواهند بود؟!
در این میان این نکته را هم در نظر بگیریم که امنیت اروپا و امریکا در هم تنیده است و اروپایی ها در هیچ شرایطی، حداقل در کوتاه مدت و میان مدت، نمی توانند در مسائل امنیتی از امریکا بی نیاز شوند. این را هم در نظر بگیریم که مراودات مالی اتحادیه اروپا و امریکا چیزی در حدود یک تریلیون دلار است که در مقایسه با رقم حدودا 21 میلیارد یورویی ایران ناچیز محسوب می شود.
حالا بماند که اروپایی ها به ایران فشار می آورند که سر مسائل منطقه ای نظیر یمن و سوریه کوتاه بیاید تا بتوانند به قول خودشان مخالفان این سازوکار را راضی کنند یا پیوستن ایران به FATF را به عنوان پیش شرط راه اندازی این سازوکار مطرح می کنند.
بنابراین نباید آدرس اشتباه داد و پیام اشتباه فرستاد. باید واقعیت را درک کرد و برای این که اگر واقعا سازوکار عملی نشود، آماده بود و برنامه داشت. دولتمردان باید تصمیم بگیرند که آیا می خواهند با همین وضعیت ادامه دهند یا حاضرند وارد کارزار سخت مرحله بعدی شوند.
نظر شما :