روحانی چاره ای جز شعار دادن ندارد/طیف تندروی داخلی مکمل تندروهای امریکاست
ترمیم کابینه کمکی به تقابل با تحریم ها نمی کند/۱۳ آبان اتفاق جدیدی نمی افتد
گفت و گو از از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – در کمتر از 4 روز مانده به اعمال رسمی تحریم های ثانویه آمریکا، دولت با ترمیم بخش اقتصادی کابینه اش به مصاف شرایط سخت تحریمی رفته است که به عقیده بسیاری عملا یک جنگ نابرابر اقتصادی و تجاری به شمار می رود. حال باید دید که روزهای بعد از 4 نوامبر آبستن چه حوادثی برای کشور به خصوص در حوزه اقتصادی خواهد بود. آیا دولت با ترمیمی کابینه مصاف موفقی را با فشارهای امریکا خواهد داشت یا خیر؟ صادق زیباکلام، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی در این رابطه پاسخگوی سوالات دیپلماسی ایرانی است که در ادامه می خوانید:
در سایه رای اعتماد مجلس شورای اسلامی، بخش اقتصادی کابینه حسن روحانی در فاصله کمتر از یک هفته به اعمال رسمی تحریم های ثانویه آمریکا ترمیم شد. با توجه به این مسئله آیا در این فرصت کوتاه دولت توان مدیریت تاثیرات سوء ناشی از فشارهای آمریکا را به خصوص در حوزه اقتصادی و معیشتی جامعه خواهد داشت؟
من نمیخواهم خیلی بدبینانه قضاوت کنم و یا از دید منفی به سوال شما پاسخ دهم، اما باید واقعیت ها را هم پذیرفت به نظر می رسد که دولت در سایه ترمیم بخش اقتصادی کابینه خود باز در این فرصت کوتاه توان مقابله با آثار سوء ناشی از تحریم های آمریکا را نخواهد داشت. اتفاقاً نه تنها این کابینه، بلکه هر فرد، دولت و کابینه دیگری هم روی کار باشد در بستری که شرایط سیاسی و اقتصادی جامعه در آن شکل گرفته است، یقیناً اقتضائات کمابیش همین گونه خواهد بود که هست. من بار دیگر این جمله را که در مصاحبه های پیشین با دیپلماسی ایرانی بر آن تاکید داشتم تکرار می کنم، دولت ریلگذاری برخی مسائل مهم در حوزه سیاست خارجی و اقتصاد را بر عهده ندارد. ما باید واقعیت را ببینیم، دولت وارث و وامدار شرایطی است که از یک سو از دولت های پیشین به او ارث رسیده و از طرف دیگر آثار مخرب ناشی از سیاست گذاری برخی نهادهای فرادولتی و انتصابی در طول این سالها بوده است. از طرف دیگر دولت آقای روحانی چگونه و با چه ترفندی می خواهد در مقابل تحریمهای ثانویه آمریکا با محوریت به صفر رساندن فروش نفت ایران مقابله کند، آن هم در شرایطی که اقتصاد کشور در طول سالیان متمادی به شدت وابسته به فروش نفت است. لذا با این سوال اساسی روبه رو می شویم که دولت چگونه در سایه عدم فروش نفت می خواهد کشور را اداره کند؟! از آن مهم تر اگر ما نفتی هم بفروشیم، چگونه می توانیم در بستر نبود روابط و مناسبات بانکی، دلارهای نفتی خود را منتقل کنیم و یا بتوانیم با آن کالاهای مورد نیاز خود را خریداری کنیم؟! پس باید گفت که شرایط به گونهای نیست که آقای روحانی در جملاتی زیبا و آرمانگرایانه مطرح میکند. البته ایشان چارهای جز این نوع ادبیات ندارد. از یک سو فشارهایی که بر او وارد میشود و از سوی دیگر دست های بسته، راهی به جز شعار دادن را برایش باقی نگذاشته است. لذا من معتقدم ترمیم کابینه در این شرایط اگر چه میتواند بخشی از دغدغه های دولت را کاهش دهد، اما تاثیر شگرف و جدی بر شرایط کشور به خصوص در حوزه اقتصادی و معیشتی جامعه در روزهای منتهی به اعمال تحریم های ثانویه نخواهد داشت.
علاوه بر شرایط داخلی که شما به آن اشاره داشتید، تهران بسیار امیدوار است که قاره سبز در سایه وعده عملیاتی شدن ساز و کار ویژه اتحادیه اروپا برای حمایت از ایران در مقابل تحریم های ثانویه کمک های جدی داشته باشد. به نظر شما شرایط اتحادیه اروپا و ایران در بستر تحریم های ثانویه توان تقابل در مقابل تحریم های آمریکا را خواهد داشت؟
نکته مهمی که در این میان نادیده گرفته شده است و یا کمتر به آن پرداخته میشود، بحث های اقتصادی است تا بحث های سیاسی. پیشتر هم گفته شده است که اتحادیه اروپا به دنبال حفظ برجام از بعد سیاسی و دیپلماتیک است، اما تهران بیشتر تاکید خود را بر آثار مثبت تجاری و اقتصادی توافق هسته ای قرار داده است. علاوه بر این تفاوت نگاه، مسئله دیگری که باید مدنظر قرار گیرد این است که بستر اقتصادی در جوامع اروپایی و غربی یک بستر اقتصاد آزاد است و نقش حکومت ها و دولت ها در این نوع اقتصاد کمترین درصد را به خود اختصاص میدهد. پس حتی اگر دولت ها و اتحادیه اروپا رغبت فراوانی هم به ایجاد سازوکار مدنظر خود داشته باشند، ولی مطمئنا نمی توانند شرکت و بانک ها را در اروپا ملزم به همکاری با ایران کنند.
اما اروپا قوانین مسدودسازی خود را در قبال ایران به روز کرده است، آیا در سایه آن نمی توان امیدی به همکاری داشت؟
ببینید قوانین مسدودسازی بستر را فراهم می کند، اما دلیل نمیشود که شرکت ها و بانک های اروپایی در بستر آن ریسک تنبیه و تحریم آمریکا را در قبال همکاری با ایران بپذیرد؛ به خصوص شرکت های بزرگی که اگر تنبیه شوند، به موجب آن به جریمه های سنگینی از سوی وزارت خزانه داری آمریکا محکوم می شوند. لذا اتحادیه اروپا با این وضعیت اقتصادی خود توان جبران آن را نخواهد داشت. حتی اگر قوانین مسدودسازی بخواهد تضمینی بدهد. باز تأکید میکنم که من نمیخواهم بدبینانه قضاوت کنم، اما نمی توان واقعیتها را هم انکار کرد، شاید در این میان همکاری با برخی شرکتها و بانکهای کوچک و متوسط، راهکاری است که مدنظر اروپا در این سازوکار ویژه باشد، ولی مسئله ای که من به آن معتقدم این است که وضعیت صنایع ما و نیز شرایط تولیدیمان با این شرکت ها نمی تواند به پیش رود. اگر چه اکنون تهران تنها به دنبال گذران دوران سخت تحریمی است و تاکیدی بر تولید و یا پویایی صنعت ندارد. در حال حاضر تمام تلاش دولت و کشور معطوف به این نکته است که کشور را از مضیقه تامین مایحتاج کالاهای اساسی و دارو رهایی ببخشد. پس باید دید که در سایه این وضعیت، آینده کشور چه سمت و سویی پیدا خواهد کرد؛ آن موقع است که می توان گفت راهکارهای ما در مقابل فشارهای آمریکا چیست. اکنون فقط و فقط می خواهیم به هر طریقی که شده خود را از مهلکه برهانیم.
مضاف بر شرایط و اقتضائات جامعه بین الملل، از آن سو نیز در داخل کشور برخی اقدامات مانند رفتارهای سلیقهای و برخوردهای گزینشی با لوایح FATF سبب شده تا تهران هم به نوبه و سهم خود در پیچیدهتر شدن وضعیت کمک کند. اگرچه شما در مصاحبه پیشین با دیپلماسی ایرانی به نوعی از رفتار و ساختار سیاسی ایران انتقاد جدی داشتید، اما به واقع این دست از رفتارهای کشور در این بازه زمانی کوتاه تا اعمال رسمی تحریم های ثانویه چه تاثیری میتواند بر کشور داشته باشد؟
ابتدا به ساکن این را باید بگویم که ترامپ و وزارت خارنه داری آمریکا از همان روز خروج از برجام تحریم ها را یکی بعد از دیگری علیه کشور باز گردانده اند، لذا من احتمال می دهم تحریم جدی در آینده وجود نداشته باشد که دایره مشکلات کشور را در کوتاه مدت بیشتر کرده و به این دلیل بعید میدانم که در 13 آبانماه که این تحریمهای ثانویه عملیاتی میشوند اتفاق جدیدی بیفتد. مسئله مهم اکنون این است که آثار سوء تدریجی تحریم ها چه سرنوشتی را برای معیشت رقم خواهد زد. اما در خصوص سوال شما، ببینید طیف تندروی داخلی که اتفاقاً مکمل تندروهای آمریکا هستند با هر اقدام، واکنش، تصمیم و رفتاری که به دنبال کاهش تنش با غرب به خصوص آمریکا باشد، مخالف است؛ چرا که در این بستر اساسا منافع این طیف در داخل کشور از بین میرود و مهمتر از آن در ادامه مشروعیت نگاه آنان زیر سوال میرود. چرا که این طیف در سایه دشمن تراشی می تواند به حیات سیاسی خود ادامه دهد. لذا در صورت نبود دشمنی که بتوان با آن افکار عمومی را درگیر کرد، امکان کنترل شرایط و در دست داشتن قدرت برای آنها مقدور نخواهد بود. خوب پیشتر این تیم با مذاکرات، با خود برجام و تنش زدایی دولت حسن روحانی مخالفت های تمام عیاری داشت و از هیچ کوششی در این خصوص دریغ نکرد. اکنون هم بستر برای تداوم این مخالفت ها در سایه لوایح FATF شکل گرفته که به نام وطن فروشی، غرب گرایی و دیگر برچسب هایی که به دولت و حتی نمایندگان مجلس داده شده است، این طیف می تواند همان سیاستهای حفظ منافعش را دنبال کند. نگاهی که در سایه برخی هراس افکنی هایی مانند خودتحریمی و دیگر عبارت های این چنینی تلاش دارد نگاه خود را به جامعه تزریق کند؛ همان طوری که با تصمیم ایجاد دفتر نمایندگی اتحادیه اروپا به دلیل برخی شائبه ها مانند جاسوسی، پروژه نفوذ و جملاتی از این دست مقابله می کنند. به هر حال این طیف در ساختار سیاسی کشور دارای قدرتی است که توان تاثیر خود را خواهد داشت. متاسفانه تاکنون این قدرت اثرگذار هم موجب شده لوایحی که برای ادامه کار ایران با اتحادیه اروپا برای گذر از بحران، بحرانی که همه کشور را فرا گرفته، مدنظر و مورد نیاز است، به دلیل بازی های سیاسی داخلی روی زمین بماند.
نظر شما :