ترک ها نگران و امریکایی ها امیدوار هستند
اقلیم کردستان سوریه واقعیت یا رویا؟
صلاح الدین خدیو در یادداشتی در دیپلماسی ایرانی می نویسد: تصور فروپاشی جنبش کردها در سوریه بر اثر کاهش حمایت های خارجی و غفلت از پویاییهای داخلی آن و تغییرات ساخناری و کارکردی که در این مدت بوجود آورده، به همان اندازه غیر واقع بینانه است که تصور شود سازمان عریض و طویل حزب الله با ریشه های عمیق اجتماعی بدون حمایت ایران یک شب هم دوام نمی آورد!
نویسنده: صلاح الدین خدیو، کارشناس مسائل بین الملل
دیپلماسی ایرانی: برخلاف تحلیلگرانی که پس از سقوط عفرین آینده خودمختاری مناطق کردنشین سوریه را تیره و تار می بینند، من چنین باوری ندارم. این باور بر این پیش فرض مبتنی است که کردها در طول تاریخ معاصر همواره وجه المصالحه قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای شده و از عاملیت لازم برای تاثیرگذاری در سیاست های منطقه برخوردار نیستند.
تجربه تشکیل، تکوین و تثبیت دولت اقلیم کردستان که برخی عاملیت های آن را به سختی می توان از یک واحد ملی باز شناخت، خلاف این مدعا را نشان می دهد. به عنوان نمونه ناکامی فاجعه بار اقلیم در خیز به سوی استقلال مانع از تداوم حمایت های استراتژیک قدرت های بین المللی از خودمختاری گسترده آن نشد.
اتفاقا خاورمیانه دو دهه اخیر که بیشتر از قبل دارای دولتهای ضعیف و شکننده است، نسبت به زمان جنگ سرد که موازنه ای سخت و در عین حال ظریف از وضع موجود نگهبانی می کرد، انعطاف بیشتری برای پذیرش رسمی و دوفاکتوی موجودیت های خودمختار دارد.
غیر از اقلیم کردستان، دولت غیررسمی حزب الله در جنوب لبنان و کیان سیاسی حماس در غزه که با سرسختی در برابر چند تهاجم اسرائیل دوام آورده، نمونه هایی از این دست هستند. حتی گروه انصارالله یمن را هم می توان از آن دسته جنبش هایی دانست که بر اثر تحولات منطقه ای به طرزی موفق به حاکمیت سرزمینی دست یافته اند.
بحران اخیری که در رابطه میان آمریکا و ترکیه به وجود آمده حاکی از تداوم جو بی اعتمادی میان دو کشور و سرخوردگی شدید آنکارا به دلیل ادامه پشتیبانی واشنگتن از کردهاست.
مطابق خبری که دیروز منتشر شد عربستان مبلغ صد میلیون دلار به بازسازی مناطق آزاد شده از دست داعش کمک می کند. این کمک که با استقبال آمریکا مواجه شد، در مناطق تحت کنترل کردها صرف می شود. در عین حال اظهار نظرهای متعدد و بعضا متضادی از دولت ترامپ به گوش می رسد که از حضور درازمدت آمریکا در سوریه سخن می گویند.
این اخبار و تحولات متناظر با آن برای نگرانی ترکیه و همچنین کاهش اعتماد به نفس دمشق در برابر کردها کافی است. تا قبل از دخالت روسیه در جنگ سوریه، دستور کار اصلی این بحران سوریه منهای اسد بود.
با برگشتن ورق به نفع نظام، جبهه مخالفان اسد به دو گروه تقسیم شده و دنبال دو دستور کار متفاوت هستند: اسد ضعیف شده منهای کردها که آرزوی ترکیه است و اسد منهای ایران که خواسته آمریکا و عربستان و متحدانشان است. تجمیع این دو خواسته غیرممکن و اجرای هریک هم دشوار است.
تصور فروپاشی جنبش کردها در سوریه بر اثر کاهش حمایت های خارجی و غفلت از پویایی های داخلی آن و تغییرات ساختاری و کارکردی که در این مدت به وجود آورده، به همان اندازه غیر واقع بینانه است که تصور شود سازمان عریض و طویل حزب الله با ریشه های عمیق اجتماعی بدون حمایت ایران یک شب هم دوام نمی آورد!
حتی تماس هایی که بعضا میان دولت و کردها برقرار می شود، به دلیل آن نیست که کردها بوی خیانت به مشامشان رسیده است. چه تبلیغ این امر بخشی از تاکتیک های روانی جبهه موافقان دولت برای دست پیش گرفتن در مذاکرات تقسیم منابع نفت و گاز با کردهاست!
البته هدف کردها نیز هم زمان زهر چشم گرفتن از متحدان غربی و بازار گرمی برای برخی کشورهای عربی مانند عربستان است که بفهمند تمام تخم مرغ هایشان را در یک سبد نمی گذارند.
هرچند ایستگاه پایانی بحران سوریه معلوم نیست، اما آمریکا تاکنون غیر از کردها سبدی نداشته و ترکیه هم از این امر نگران و عصبانی است.
نظر شما :