اسرائیل نقطه جدی در مذاکره با آمریکا
مصاحبه روحانی نشان داد که تجربه مذاکره با ترامپ را داشتهایم
عبدالرحمن فتح الهی - انتظار از مصاحبه دوشنبه شب روحانی چیز دیگری بود. ظاهرا سیاست روحانی در شرایط حساس اقتصادی و بین المللی کشور حفظ آرامش کشور است که در سخنانش هویدا بود. مساله مهمی که در مصاحبه یاد شد برنامه ایران در خصوص مذاکره با آمریکا بود. اگر چه لحن روحانی دو پلو بود اما از اساس مذاکره با امریکا را رد نکرد. از این رو دیپلماسی ایران برای تحلیل مواضع دولت و به خصوص شخص روحانی گفت وگویی را با فریدون مجلسی، کارشناس مسائل بین الملل ترتیب داده است که در ادامه می خوانید:
آن چه در مواضع مبهم مصاحبه تلویزیونی دو شب پیش حسن روحانی مهم بود، مساله مذاکره با آمریکا است که ادبیات و لحن دو پهلویی داشت. از دیدگاه شما اساسا در این شرایط که ما در سومین روز از دور اول تحریم های آمریکا قرار داریم مساله مذاکره ایران و آمریکا شدنی است؟
در شرایط کنونی من باب مذاکره را بسته می بینم. لذا راه حل نهایی مسائل ایران و آمریکا همان راه حل مورد نظر اصول گرایان تندروی ایرانی و تندروهای آمریکایی است.
آن راه حل چیست؟
جنگ. من معتقدم که این دو جناح تندروی ایران و آمریکا تمام اختیارت، نیروها و امکانات هم را در اختیار این جناح فکری است. مگر این که طرفین نخواهند واقعیت را بگویند. هر چند که در مصاحبه تلویزیونی دو شب پیش روحانی ما با چهره ای مواجه بودیم که ملت در اردیبهشت ماه سال گذشته از او دیده بود و با همان چهره هم بیش از 24 میلیون رای را کسب کرد. اما در نهایت مواضع او چندان جدی و شفاف نبود. در این راستا دو شب پیش خبری از روحانی با لباس نظامی نبود و بیشتر او را یک دیپلمات دیدیم. چرا که رنگ و بوی تهدید آمریکا، مساله بستن تنگه هرمز در جملاتش وجود نداشت و به جای آن مساله مذاکره و اعتماد طرفین مطرح شد.
با این تفاسیر مساله مذاکره با دولت ترامپ را عملی می دانید؟
اتفاقا خود روحانی در همان مصاحبه از مذاکرات پشت پرده ایران با همین دولت ترامپ در زمان تصدی تیلرسون در وزارت امورخارجه سخن گفت. اگر این واقعیت و دیگر مسائل پشت پرده رو شود می تواند با یک اعتماد سازی مذاکره را پیش ببرد. چون سخننان روحانی نشان از این دارد که تجربه مذاکره با ترامپ را هم داشته ایم. پس اگر حتی مذاکره به صورت محرمانه هم باشد باز بهتر از دیگر گزینه ها است. چرا که اگر از هر طریقی که مذاکره انجام شده به شکست بینجامد همان پروسه جنگ محتمل تر است. مساله مهم اینجا است که آن شفافیت لازمه در سخنان روحانی وجود نداشت. اگر مذاکره ای با دولت ترامپ بوده است خوب چرا صریح مطرح نمی شود؟ چرا چنین مسائلی تا کنون مخفی مانده است؟ ترس از بیان صریح و شفاف مذاکره انجام شده با دولت ترامپ نشان از همان سایه سنگین گسل دولت و نظام در این خصوص دارد. مساله اصلی که اتفاقا در مصاحبه روحانی مطرح نشد، علت العلل تمام مذاکرات و تنش ها من جمله برجام بود. در این راستا همین دلایل سبب شد تا تنش های بعد از توافق هسته ای روی دهد. پس مصاحبه تلویزیونی روحانی در باره معلول ها بود، نه علت ها.
با توجه به نکته شما ناظر بر عدم شفافیت مواضع روحانی در مصاحبه مذکور ارزیابی شما از دیدگاه دولت فارغ از تنش با دیگر نهادها در خصوص مذاکره چیست. به واقع روحانی مدافع مذاکره است یا خیر. چرا که تشتت در مواضع دولت به شدت پررنگ است. در خصوص برجام، تنش های لفظی، مذاکره و مسائلی از این دست؟
موضع دولت در قبال مذاکره تا حدودی روشن است. روحانی از ابتدا خواهان مذاکرات به مراتب جدی تری در قبال دیگر مسائل با آمریکا و دیگر طرف های جهانی بود. در مناظره انتخاباتی سال گذشته روحانی به دبنال حل مساله توان موشکی و دیپلماسی منطقه ای هم بود، اما با مواضع برخی از تندروها و نیز دیگر بسترهای فراهم شده برای بهانه جویی، نهایتا خروج ترامپ از برجام تمامی برنامه های روحانی را به هم ریخت. از آن روز تا به اکنون اقدامات و مواضع روحانی تنها دست و پا زدن بدون منطق دیپلماتیک است. لذا یک روز تهدید به بستن تنگه هرمز می کند و روز بعد از باز بودن باب مذاکره می گوید.
اما برخی، از جمله دولت هم مساله بازگشت ترامپ به برجام را عامل اعتماد سازی و بستر انجام مذاکرات آتی دو کشور می دانند. با توجه به درخواست ترامپ برای دیدار با روحانی امکان بازگشت آمریکا به برجام را تا چه اندازه جدی می دانید؟
اساسا این مساله محلی از اعراب ندارد. همه می دانیم که بازگشت آمریکا و ترامپ به برجام مساله تقریبا محالی است. اگر ترامپ به دنبال برجام بود خوب از قبل که وجود داشت. او به دنبال دیگر مسائل حل نشده با ایران است. از دید ترامپ تا ایران این خواست ها را محقق نکند نمی توان برجام را حفظ کرد. لذا این نگاه طلبکارانه و لحن نمی تواند مساله مذاکره را پیش ببرد. روحانی خواستار بازگشت آمریکا به برجام برای انجام دیگر مذاکرات است. ترامپ هم به دنبال حل مسائل حل نشده دیگر با ایران برای رسیدن به یک برجام دیگر که مورد نظر آمریکا است. با این وضعیت، نه بازگشت آمریکا به برجام محقق می شود و نه خواست های ترامپ. بلکه بیشتر تنش لفظی و در ادامه خدای ناکرده تنش نظامی امکان وقوع دارد.
مساله مهمی که برخی به آن اعتقاد دارند این است که سکوت معنادار دولت و شخص روحانی در قبال التهابات اقتصادی و اعتراضات اجتماعی اخیر که به شدت هم آزار دهنده شده، نوعی بسترسازی فشار بر حاکمیت به منظور باز شدن باب گفت وگو با آمریکا است؟
خیر. اساسا دولت دوازدهم و شخص روحانی چنین توانی را در شرایط کنونی ندارد. موقعیت ضعیف شده او به خصوص از آغاز اعتراضات مردمی دی ماه سال گذشته اجازه مانورهای این گونه ای را نمی دهد. عدم شفافیت در مواضعش هم در مصاحبه دو شب پیش ناشی از همین عدم قدرت و ضعف مفرط دولت است. امروز روحانی به سخنگویی قوای سه گانه در خصوص مسائل جاری مملکت تنزل مقام یافته است. در صورتی که مسائل اجرایی کشور ذیل اختیارات رئیس جمهوری است. اما اکنون دولت بدون برادان لاریجانی توان انجام کاری را ندارد. یا حداقل به او اجازه این کار داده نمی شود. شرایط و اقدامات دولت هم در فراهم آمدن این بستر بسیار موثر بوده است.
اما به واقع دلیل سکوت دولت چیست؟
ببینید با حصول برجام تقریبا همه مسائلی که پیشتر کشور با آن در سایه تحریم ها روبه رو بود برداشته شد. بیمه، کشتیرانی، روابط سیاسی و دیپلماتیک با دیگر کشورها، مناسبات تجاری و بارزگانی و غیره اما برخی کاسبان تحریم از این مساله احساس نگرانی کردند. لذا از همان روز اول با نمایش مسخره ای که به راه انداختند و من معتقدم که هنوز هم چوب آن نمایش را می خوریم، شرایط را برای خروج آمریکا از برجام مهیا کردند تا توافق هسته ای از کارآیی لازم بیفتد.
منظور شما کدام نمایش است؟
شلیک موشکی با عبارت عبری روی آن. در زمان رفع تحریم ما به سمت استقلال با تعریف جدید پیش رفتیم. هر آن چه میل داشتیم را در قالب صادرات می فروختیم و هر آن چه می خواستیم را وارد می کردیم. اما با نبود خرید و فروش کالایی، عملا استقلال یک کشور زیر سوال می رود. خوب ما با برجام همه گره ها را باز کردیم تا آن نمایش و برخی عبارات سبب شد که ایران باز در کانون نظرات جهانی باقی بماند. لذا روی موشک هایی که به منظور دفاع از ایران ساخته شده است، عبارت تهاجمی علیه بازیگری به کار رفت که مسبب تمامی مشکلات 40 سال گذشته ایران است، نتیجه اش هم می شود این. نتیجه اش می شود فشار بر توانی که حق مسلم ما است. ما در سایه تمام تجربه های تلخ تاریخ ایران به خصوص در دوران جنگ 8 ساله بعث علیه ایران دیدیم که جهان چگونه در مقابل ایران قد علم کرد. لذا حق داریم برای دفاع از کشور توان موشکی خود را ارتقا دهیم. کسی هم نمی تواند این حق را از ما بگیرد. اما اگر این توان به تهدید دیگر کشورها و بازیگران بدل شود خوب مشخص است که توان موشکی ایران کارکرد عکس پیدا می کند. در این خصوص اکنون توان دفاعی کشور به عامل فشار بر ایران، فقط به دلیل برخی کوته فکری ها بدل شده است. موشک "اسرائیل زن" بهایش می شود دلار 12 هزار تومانی و اعتراض به حق مردم. بهایی که با برخی اظهارنظرهای جنجالی چند وقت اخیر برای کشور بیشتر هم گران تمام شد. لذا مسائل اکنون برای ایران به شدت جدی است. یک مصاحبه و لحن ملایم رئیس جمهوری هم نمی تواند گره ای از کار کشور و تنش های سیاسی بگشاید.
از اسرائیل گفتید؛ اما به واقع نقش اسرائیل می تواند تشدید کننده بحران تا مرز جنگ علیه ایران باشد؟
بله زمانی که ایران اولین و تنها کشور تاریخ جهان به شما می رود که راهبرد خود را نابودی یک دولت خارجی دیگر و به دست آمدن منافع برای مردم نقطه ای از جهان اعلام می کند، طبیعی است که طرف مقابل هم همین استراتژی را در پیش بگیرد. جواب شعار نویسی روی موشک که مذاکره نیست. اسرائیل به واقع به دنبال از میان بردن ایران به هر قیمتی است. چون هدف ایران نابودی اسرائیل است. این مساله از دوره دولت نهم و دهم بیشتر در سیاست خارجی نمود یافت. باور کنید که تل آویو به اندازه ای که از عواقب سخنان و اقدامات احمدی نژاد سود برد، خود ایرانی ها نبردند. چرا که احمدی نژاد نابودی اسرائیل را از حالت تئوریک، موضع کلامی و شعار به سمت عملی شدن پیش برد. این مطلب در کتاب ایران هراسی نوشته هاگاران، استاد دانشگا تل آویو هم به صراحت قید شده است. در سایه کارهای احمدی نژاد اکنون اسرائیل روز جهانی هولوکاست را در سازمان ملل برای خود نام گذاری کرد. توانست شهرک سازی ها را گسترش دهد. مرکز اتمی سوریه را بمباران کند. به لبنان و غزه حمله کند. تنها توجیه آنها برای این اقدامات هم حق دفاع در برابر ایران و متحدانش است که به دنبال نابودی اسرئیل هستند. این مساله هم در منطق بین الملل قابل قبول است. لذا سیاست های غلط ایران به دست آویزی علیه کشور بدل شده است. پس تا وقتی در دیپلماسی به دنبال از بین بردن اسرائیل باشیم نمی توانیم به آینده خود امیدوار باشیم. دیپلماسی یعنی بده بستان. ما که می خواهیم بازیگری را نابود کنیم، یقینا آن بازیگر هم به دنبال نابودی ما است. چیزی که عوض دارد گله ندارد. زمانی که اسرائیل با ترکیه، مصر، عربستان و دیگر کشورهای اسلامی رابطه دارد، تا به کجا می خواهیم منافع ملی و شرنوشت ملت ایران را قربانی برخی شعارهایی کنیم که تنها ایران را به سپر فلسطین بدل کرده است.
اما با این وضعیت متشتت در امر سیاست داخلی و نیز اعتراضات مردمی و بی ثباتی اقتصادی امکان یک دیپلماسی مقتدر یک دست وجود دارد؟
بله به شرطی که امام جمعه فلان شهر و یا دیگر مسئولین و نهادها خود را در امر دیپلماسی کشور دخیل نکنند. از دیگر سو هم دستگاه سیاسی خارجی تمامی دستورات خارج از عرف دیپلماتیکی را به درستی بررسی کرده و عواقبش را به گوش دستور دهندگان برساند؛ نه این که خود دستگاه سیاسی خارجی و شخص وزیر امور خارجه هم مطیع اوامر غطی باشد که خود او هم بر غلط بودنش واقف است، اما بر آن اصرار هم دارد.
نظر شما :