مهاجرت، میراثی که مشترک نیست
حل مشکلات خاورمیانه می تواند بهانه را از ترامپ بگیرد
نویسنده: ام البنی پولاب، کارشناس مسائل بینالملل
دیپلماسی ایرانی: اولین سفر رسمی دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده امریکا به بریتانیا در 13 جولای 2018 در دیدار با ترزا می، نخست وزیر انگلیس با تظاهرات گسترده ده ها هزار نفری مخالفان و موافقان ترامپ همراه بوده است. تنش ها میان مخالفان حضور وی در بریتانیا با شعار "خوش نیامدی" و اتهام نژادپرستی در مقابل موافقانی از راستگرایان ملی گرای بریتانیا در دفاع از سیاستهای ضد مهاجرت و ضد مسلمانان ترامپ سفری جنجالی را به بار آورد.
ترامپ درحالی که عشق خود را به کشور های اروپایی با ذکر هویت و اصالت خود با داشتن پدری آلمانی و مادری اسکاتلندی به اروپائیان ابراز می داشت، هشدارهایی برای اروپا جهت پذیرش مهاجران و آنچه توسط آنان در حال وقوع است، داشت. از دید وی حضور مهاجران و مسلمانانی که از خاورمیانه و شمال آفریقا آمده اند نه تنها موجب تغییر در فرهنگ اروپا شده بلکه در نهایت امنیت اروپائیان را نیز دچار تغییر خواهد کرد. در پاسخ اما ترزا می با استناد به پیشینه تاریخی قبول مهاجران در بریتانیا آنها را کمک بزرگی برای اقتصاد اروپا دانست.
شعارهای مخالفان و موافقان ترامپ در اعتراضات گسترده شهر لندن گویای دو دیدگاه کاملا مخالف است:
دیدگاهی که بر اساس مطالعات روانشناختی بی اعتمادی به بیگانگان را با ریشه های عمیق در آگاهی انسان موجب حفاظت از هویت، فرهنگ، سرزمین و منافع متعلق به آن دانسته که حراست از آن در مقابل بیگانگانی با هویتهای دیگر ضروری بوده و بخشی از مراحل تکاملی افراد محسوب می شود.
و دیدگاه دیگر که بر اساس بینش عصر روشنگری و اعلامیه جهانی حقوق بشر انسانها شکل می گیرد و انسانها را بدون در نظر گرفتن نژاد، مذهب و ملیت دارای حقوق و آزادی هایی می داند که در سراسر جهان یکسان است. کنوانسیون 1951 ژنو مربوط به وضعیت پناهندگان و احترام به حقوق آنان از این دست آزادی ها است.
اتحادیه اروپا در سال 2015 با پذیرش بیش از 1.3 میلیون پناهنده سیاستهای اقتصادی و جمعیتی را دنبال می کرد که می توانست مشکلات اقتصادی حال و آینده حاصل از رشد اندک و یا حتی منفی جمعیت در برخی کشورهای این قاره را برطرف کند. به طور مثال آلمان به مهاجران به عنوان نیروی کار جوان با پتانسیل کاهش بار اقتصادی و اجتماعی نگاه می کند تا در مشاغل مختلف چرخه اقتصادی را به حرکت درآورند و با پرداخت مالیات فشار حاصل از پیر شدن جمعیت و مساله بیمه و درمان و رفاه آنان را کم کنند.
اما بعد فرهنگی پذیرش مهاجران به اندازه بعد اقتصادی آن موفق نبوده است. چنانچه باور بر این است که مهاجرانی که از جوامع فقیر و غیر دموکراتیک و عمدتا مسلمان مانند سوریه، عراق، افغانستان، یمن و اریتره وارد جوامع باز و دمکراتیک می شوند، اغلب تجربه های کمی از هنجارهای کشورهای غربی مانند استانداردهای مدنی مدرن، برابری جنسیتی، ایمان به عنوان انتخاب شخصی، جدایی دین و دولت، کثرت گرایی و احترام به افکار و عقاید متفاوت داشته و از آن جایی که احتمال کسب این تجارب نیز در کوتاه مدت برایشان آسان نیست، اختلافات فرهنگی و تفاوتها در باورها و ارزش ها میان شهروندان میزبان و پناهندگان زمینه های مخاطرات امنیتی جوامع میزبان را فراهم می آورد. چنانچه حملات تروریستی 13 نوامبر 2015 با تیرباران های دسته جمعی و بمب گذاری های انتحاری در پاریس با 130 کشته و 368 مجروح از این دست تقابل با جامعه میزبان محسوب شده است.
اثرات این گونه جدایی و رویارویی فرهنگی برای اروپائیان بازگشت به مشابهت های فرهنگی و غنی داشتن میراث مشترک فرهنگی شده تا جایی که وحدتشان بتواند از آنها یک ملت واحد بسازد. واکنش شهرهای لندن، برلین و دوبلین برای همبستگی با پاریس و تغییر رنگ آثار تاریخی و سمبل های نمادین این کشورها به رنگ پرچم فرانسه دال بر اهمیت هویت و فرهنگ اروپایی برای مردمان این قاره است.
هر اندازه تفاوت های فرهنگی بین مهاجران و ساکنان کشورهای مقصد عمیق تر باشد ترس های امنیتی قوی تر می شوند و نگرانی ها از اینکه مناطق بحران زده و ناامن خاورمیانه و شمال آفریقا به احتمال زیاد مردم خطرناکی هم خواهد داشت، بر مخالفت علیه مهاجران خواهد افزود. برخی از مردم در اروپا با تاکید بر افراطی بودن برخی فرهنگ ها معتقدند اروپایی ها و مسلمانان هرگز نمی توانند صلح آمیز در کنار یکدیگر زندگی کنند و میراث فرهنگی بی اعتمادی و خصومت نسبت به بیگانگان کماکان در آنان پایدار مانده است.
مرکز تحقیقاتی پیو “Pew” در واشنگتن دی سی در یک نظرسنجی در سال 2016 اعلام کرد که در پنج کشور از 10 کشور اروپایی اکثریت مردم دیدگاه نامطلوبی نسبت به حضور مسلمانان در کشورشان داشته اند. چنانچه 72 درصد مجارها، 69 درصد ایتالیایی ها، 66 درصد لهستانی ها، 65 درصد یونانی ها و 50 درصد اسپانیایی ها دیدگاه منفی نسبت به مسلمانان دارند.
دیدگاه خوشبینانه در برابر اعتقاد به جدایی فرهنگی آن است که طی روند مهاجرت به سوی جوامع بازتر طرد کردن غریبه ها جای خود را به همزیستی مسالمت آمیز می دهد. بهترین نمونه برای این ایده را می توان در ترکیب هویتی تیم فوتبال فرانسه در جام جهانی 2018 با تعداد زیاد بازیکنان سیاه پوست سراغ گرفت. اما هنوز بسیاری برآنند که این بازیکنان علیرغم فرانسوی بودن، مهاجرزاده هایی هستند که نمی توانند اصالتا فرانسوی خوانده شوند.
به نظر می رسد تلاش های دیپلماتیک برای حل و فصل مناقشات منطقه ای و پایان بخشیدن به جنگ های داخلی با برقراری صلح و آرامش به سرزمین مادری مهاجران خاورمیانه ای می تواند نسبت به سیاست های ضد مهاجرت و ضد مسلمانان اروپائیان در اولویت باشد تا بهانه ای به دست ترامپ در ترساندن اروپا از تغییر فرهنگ ندهد.
نظر شما :