هر دو از موضع قدرت وارد می شوند
میز مذاکره؛ چاره نهایی دو جنگجو
دیپلماسی ایرانی: در هفته های اخیر، تغییر موضع ناگهانی رؤسای جمهور آمریکا و کره شمالی نسبت به یکدیگر و اعلام آمادگی هر دو کشور برای آغاز مذاکرات سیاسی به تیتر اخبار رسانه های جهان تبدیل شده است. در برخی منابع اعلام شده که این دو رهبر تا 2 ماه آینده با یکدیگر دیدار می کنند تا بحران هسته ای کره شمالی را حل و فصل کنند.
همچنین مقرر شده است رهبران کره شمالی و کره جنوبی در نقطه صفر مرزی دو کشور با یکدیگر مذاکره داشته باشند تا تنش های موجود را کاهش دهند. طبق گفته های مقامات کره جنوبی، کره شمالی اعلام کرده است که حتی خلع سلاح هسته ای را در صورت تضمین امنیتی این کشور از سوی آمریکا و جامعه بین المللی، قابل مذاکره می داند. البته این سخنان در حد گمانه زنی است و هیچ چیزی قطعیت ندارد، اما در مجموع به نظر می رسد رهبر کره شمالی با چرخشی بزرگ در سیاستهای خود، از رویه رویارویی، ایستادگی و مقابله با آمریکا به سمت مذاکره و گفت و گو تمایل پیدا کرده است. حال سؤال اینجاست که چه مسائلی سبب این چرخش بزرگ شده است؟
کشورهای اقتدارگرا مانند کره شمالی یکی از ساز و کارهای بقای خود را ارتش قدرتمند و سلاح های کشتار جمعی می دانند که تهدیدهای بیرونی را به حداقل برسانند. با این وجود آزمایش های موشکی و هسته ای مکرر کره شمالی، در هفته ها و ماه های اخیر بر شدت بحران های موجود بین المللی افزوده است؛ تا جایی که شورای امنیت سازمان ملل متحد روز جمعه -۱ دی 1396- به اتفاق آرا تحریم های جدیدی را با هدف مهار برنامه موشکی- هسته ای کره شمالی وضع کرد. این قطعنامه که دهمین قطعنامه (از سال ۲۰۰۶) تحریمی علیه کره شمالی بود رأی مثبت چین و روسیه را هم به همراه داشت و به موجب آن واردات نفت خام و فراورده های نفتی به کره شمالی به شدت محدود شد و تا ۹۰ درصد کاهش یافت (سالانه حدود چهار میلیون بشکه نفت خام و حداکثر ۵۰۰ هزار بشکه فرآورده نفتی مانند بنزین و گازوئیل) و علاوه بر این، کارگران کره شمالی در دیگر کشورها نیز ظرف مدت ۲۴ ماه اخراج و به موطن خود فرستاده می شوند.
بدین ترتیب کره شمالی که یکی از مهجورترین کشورهای جهان با اقتصادی محدود و محلی است، بواسطه این تحریمها هم بیشتر تحت فشار قرار گرفت و در پیوستن چین به عنوان بزرگ ترین شریک تجاری کره شمالی نیز ضربه نهایی را بر اقتصاد نحیف این کشور شرق آسیا وارد کرد.
البته از یک نکته دیگر هم نباید غفلت کرد و آن این است بعد از انجام آزمایشهای متعدد موشکی و نشان دادن ضرب شصت به حریفان، حال کره شمالی خود را در موقعیتی مطلوب و در موضع قدرت می بیند و تحلیل مقامات این کشور این است که در چنین وضعیتی می توانند به امتیازگیری از آمریکا بپردازند. بنابراین رییس جمهور کره شمالی تصمیم گرفته پای میز مذاکره بنشیند تا راه را بر تهدیدات امنیتی جدی از سوی ایالات متحده ببندد و همچنین اقتصاد کشورش را از زوال و فروپاشی حفظ کند.
در سمت دیگر این میز مذاکره احتمالی نیز رییس جمهور آمریکا قرار دارد که نه تنها در عرصه داخلی از مشروعیت پایینی برخوردار است و اعتراضات بسیاری علیه او مطرح می شود، بلکه در عرصه بین المللی هم به دلیل موضع گیریها و سیاستهای تک روانه اش در قبال اسرائیل و حتی اخیرا در قبال اروپا به شدت تحت فشار است و مورد انتقاد قرار دارد. بنابراین کوتاه آمدن ظاهری «کیم جونگ اون» و راضی شدن او به آغاز مذاکرات سیاسی، هدیه ای ارزشمند است که در دوران ضعف و تنهایی استراتژیک به رییس جمهور منزوی آمریکا تقدیم شده و از این رو طبیعی است که دونالد ترامپ نیز تلاش کند تا بیشترین بهره برداری سیاسی را از این موقعیت انجام دهد.
اما در نهایت نکته ای که نباید از آن چشم پوشید این است که بحرانهای بزرگ بین المللی راهکاری جز مذاکره و گفت و گو ندارند و حتی سرسخت ترین رؤسای جمهور نیز در نهایت به این نتیجه می رسند که تنش آفرینی، رقابتهای تسلیحاتی و جنگ نتیجه ای جز تباهی ملتها و نابودی دوجانبه نخواهد داشت و جایگاه نهایی حل مشکلات میز مذاکره است نه میدان نبرد!
نظر شما :