عربستان به سوی نوعی بهار عربی می رود
محمد بن سلمان، شاهزاده شگفتی ساز
دیپلماسی ایرانی: اتفاقاتی که در حدود یک ماه اخیر در عربستان سعودی اتفاق افتاده، بی سابقه بوده است. این که ناگهان حکمی موسوم به مبارزه با فساد صادر شود و ظرف 24 ساعت حدود 500 شاهزاده و بازرگان دستگیر شوند و مورد بازجویی های سخت قرار بگیرند، بی سابقه بوده است. از این شگفت آورتر، محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان بعد از حدود یک ماه دستگیری این افراد، اعلام می کند که 95 درصد آنها قبول کرده اند که در ازای آزادی شان پول ها را به خزانه مملکت برگردانند، دو نفر گناه خود را نپذیرفته اند و یک نفر هم بی گناه بوده است؛ بدون هیچ تشریفات قضایی و بدون هیچ دادگاه و محاکمه ای. جالب است که محمد بن سلمان و دولت عربستان برآورد می کنند با دریافت پول هایی که قرار است از شاهزادگان و تجار دستگیر شده دریافت کنند، در حدود 121 تا 191 میلیارد دلار پول به خزانه دولت عربستان واریز خواهد شد. شیوه ای که بیش از آن که جنبه مبارزه با فساد داشته باشد، جنبه باج خواهی دارد. به همین دلیل است که بسیاری معتقدند این رفتار بن سلمان در راستای جبران کسری بودجه ای بوده که عربستان دو سال است با آن دست به گریبان است.
شکی نیست که در طول سالیان گذشته شاهزاده های عربستانی اموال بسیاری را از راه های غیرقانونی و غیرمشروع به دست آورده اند. به نوشته نشریه لوبلاگ، در بررسی های انجام شده بین سال های 1972 تا 1999، میزان رانتخواری در عربستان 80 درصد بوده است. حقوق برخی شاهزاده های درجه سوم و چهارم در عربستان بین 20 هزار تا 32 هزار دلار در ماه است. پس شکی نیست که فسادی لجام گسیخته و بدقواره و فراگیر در سیستم حکومتی عربستان وجود داشته است. اما این که محمد بن سلمان که خود شاهزاده است و پدرش که اکنون شاه است، سال ها در این سیستم حضور داشته اند، خود قهرمان مبارزه با فساد می شود و هم قاضی می شود و هم دادستان و هم بازجو، این شگفت آور است. بر اساس کدام منطق شاهزاده جوان دست به چنین کاری زده است؟ آیا فقط همین تعداد شاهزاده هایی که دستگیر شده اند، فاسد بوده اند؟ آیا واقعا آن طور که برخی ها می گویند، هر کس که به شاهزاده جوان اعلام وفاداری کند و در جهت منافع او کار کند از اتهام فساد مبرا می شود؟ آیا واقعا قصد محمد بن سلمان مبارزه با فساد است یا انگیزه های سیاسی در کار است؟ همه می دانیم که حجم مخالفت ها با شیوه و رفتار محمد بن سلمان بسیار بالا بوده است، چگونه می توان تصور کرد که این برخورد فله ای و ناگهانی با انگیزه های سیاسی و صریح تر بگوییم، از میدان به در کردن مخالفان، صورت نگرفته باشد؟
شاهزاده جوان می گوید که می خواهد در کنار مبارزه با فساد، جوان گرایی کند. شیوه جوان گرایی که او پیش گرفته بیش از آن که جوان گرایی باشد، خام گرایی است. در تمامی دستگاه ها شاهزادگان باتجربه و کار بلد که سال ها در سمت های خود تجربه اندوخته اند کنار گذاشته شده اند و جای آنها را افراد جوانی را می گیرند که هیچ سابقه و تجربه اجرایی و سیاسی نداشته اند. مثلا سفیر عربستان در امریکا خالد بن سلمان، برادر کوچکتر محمد بن سلمان، صاحب مسئولیت می شود که تنها 29 سال سن دارد. یا ثامر السبهان که در زمان محمد بن سلمان رشد کرد و اکنون وزیر مشاور عربستان در امور کشورهای حاشیه خلیج فارس شده است. او که 50 سال سن دارد، تا قبل از آمدن محمد بن سلمان در دستگاه امنیت عربستان کار می کرد، بعد بدون هیچ سابقه قبلی در وزارت امور خارجه، سفیر عربستان در عراق شد که عراق به دلیل رفتارهای فتنه انگیزش خواستار تغییر او شد، بعد بنا شد سفیر در لبنان شود که لبنانی ها مخالفت کردند و اکنون وزیر مشاور در امور کشورهای شورای همکاری خلیج فارس است. آنها را با دیگر شاهزاده های عربستان که سفیر شده اند مثل ترکی فیصل یا بندر بن سلطان مقایسه کنید. این افراد با تمام تلخی ها و خرابکاری هایی که در پرونده کاری خود داشتند، شاهزاده های باتجربه ای بودند که به هر صورت حرفی برای گفتن داشتند، با ارتباطات دیپلماتیک آشنایی داشتند و معنای دیپلماسی را می فهمیدند. الآن وضعیت عربستان به سمتی می رود که افراد با تجربه کنار گذاشته می شوند و جوانانی بر سر کار می آیند که هیچ تجربه ای در هیچ زمینه ای ندارند. این بیشتر از آن چه جوان گرایی مورد ادعای محمد بن سلمان در سیستم حاکمیتی عربستان باشد، خام گرایی است.
به نظر می رسد سه مساله مبارزه خشونت آمیز و خودمحورانه مطابق با امیال شخصی با مساله فساد و خام گرایی در کنار سیاست خارجی متهورانه و بی برنامه که بیش از آن که مبتنی بر حکمت باشد مبتنی بر احساسات آنی است، عربستان را وارد مسیری تاریک می کند، مسیری که مشخص نیست آخر عاقبت آن چیست. ولیعهد جوان عربستان در حالی در طول حدود دو سالی که وارد سیستم قدرت شده، شگفت ساز شده است که این نگرانی وجود دارد که این مسیر به نتیجه ای شگفت انگیز ختم شود، چیزی شبیه بهار عربی، البته از نوع عربستانی آن.
نظر شما :