اشتباه در سیاست خارجی به نفع سیاست داخلی است
نابودی برجام به معنای تضعیف نقش آمریکا
نویسنده: فدریکو پیرسینی
دیپلماسی ایرانی: در تاریخ 16 ژانویه 2016 پس از چهارسال مذاکرات بین ایران، اتحادیه اروپا، روسیه، چین و ایالات متحده به اجرا درآمد. اندکی پس از اجرای توافقنامه کنگره ایالات متحده مکانیسم سه ماهه ای را برای رسیدگی به هرگونه تخظی ایران از مفاد مذاکرات ایجاد کرد. هدف این بود که به دولت آمریکا حاشیه امنی برای تبلیعات داخلی داده شود اما در نهایت این مساله به اجازه لغو یک جانبه توافق از سوی آمریکا منجر شد. در نهایت با وزن کم سیاسی این مکانیسم به ایالات متحده این حق انحصاری را می دهد که هر زمان بخواهد از توافق خارج شود. از سوی دیگر برای باقی جهان، بازدیدهای آژانس بین المللی انرژی اتمی کافی بوده و ضمانت انظباق ایران با توافقنامه است.
تصمیم ترامپ برای لغو این قرارداد راهی برای کنگره ایجاد می کند که شرایط جدیدی را برقرار کند که از سوی شش طرف دیگر مذاکرات تایید نمی شود. به طور خاص هدف کاخ سفید مجبور کردن کنگره به تلاش برای توافقی جدید است که این دو مساله را دربر داشته باشد: ممنوعیت تولید و آزمایش موشک های بالستیک و کنترل رفتار تهران و عوامل منطقه ای آن از جمله حزب الله. تمایل ترامپ علاوه بر تمایل برای از بین بردن یکی از میراث های سیاست خارجی دوران اوباما به شکلی واضح تلاش برای رسیدگی به نگرانی های نئومحافظه کاران آمریکایی، دوستان اسرائیلی و لابی سعودی است. اقدامات ترامپ همان طور که در واکنش متحدان اروپایی مشخص است خطرات بی شماری دارد. ماکرون، مرکل و می تایید کرده اند که قصد دارند بر اساس توافق به همکاری های خود ادامه دهند. کاح سفید قصد دارد در کنار کنگره به نکاتی دست پیدا کند تا با استفاده از آنها متحدان اروپایی را مجبور کند تا برای رسیدن به برجامی جدید همکاری کنند. از لحاظ قانونی اگر برجام جدیدی اتفاق بیفتد تاثیری بر برجام اصلی نخواهد داشت چرا که سه طرف دیگر یعنی ایران، چین و روسیه به آن ملحق نشده اند. با این وجود تاکتیک کاخ سفید واضح است. به این ترتیب که آنها می خواهند اروپایی ها را مجاب کنند که در کنار آنها ایستادگی کرده و با تهدید آمریکا مبنی بر خروج از برجام توافق کنند به این ترتیب روسیه، چین و ایران را در شرایطی قرار دهند که مجبور شوند معامله را نابود کنند.
ترامپ به کنگره فشار می آورد با اتخاذ یک استراتژی قانونی علیه قرارداد قرار بگیرد درحالی که نیازهای اروپایی ها را برای همکاری با ایران، تنوع منابع انرژی و ورود به بازار بالقوه غنی ایران، نادیده می گیرد. حرکات ترامپ بدون شک باعث خوشحالی دو متحد آمریکاست که مدت هاست از امضای برجام از سوی آمریکا ناراضی هستند. تل آویو و ریاض از تصمیم واشنگتن برای فشار وارد کردن بر برجام و عدم تایید آن استقبال کرده اند. نتانیاهو و پادشاه سلمان سال هاست که برای از بین بردن این معامله لابی کرده و از واشنگتن خواستار لغو آن شده اند. به نظر تلاش های آنها در نهایت جواب داد. به نظر قرارداد عربستان سعودی برای خرید 110 میلیارد دلار سلاح از ترامپ و همچنین حمایت لابی صهیونیستی از ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری به نتیجه رسید.
ترامپ همچنین به نظر می رسد که می خواهد کنگره را آزمایش کند. کنگره ای که خود همیشه آماده نابود کردن چنین قراردادی بود. به همین ترتیب نابود کردن معامله با ایران زمینه را برای جنگی با ایران فراهم می کند که ژنرال های طرفدار ترامپ سال هاست در مورد آن صحبت می کنند. ترامپ به نظر می خواهد از این موارد برای خوشحال کردن دوستان خود استفاده کند تا در مقابل بتواند در سیاست داخلی تغییراتی ایجاد کند. مهم ترین این تغییرات گرفتن امتیاز از کنگره برای تغییرات مالیاتی و طرح درمانی است که هر دو به عنوان پایه های تلاش ترامپ برای انتخاب مجدد در سال 2020 درنظر گرفته می شوند.
یکی از مهم ترین اثرات منفی روی گرداندن از توافق با ایران برای ایالات متحده این است که عدم تعهد واشنگتن به توافقات دولت های پیشین را نمایش می دهد. این پیامی از سوی ایالات متحده به تمام جهان است که دولت این کشور را غیرقابل اعتماد نشان می دهد و شکاف ایدئولوژیک بزرگ میان دموکرات ها و جمهوری خواهان را به وضوح نشان می دهد. نیاز ترامپ برای نابود کردن تمام میراث های موفق اوباما در تلاش او برای نابود کردن توافق با ایران به خوبی مشخص است. تلاش های دیپلماتیک برخی از دیپلمات های آمریکایی نیز در برابر فشار لابی های سعودی، اسرائیلی و نئومحافظه کاران با شکست مواجه شده است.
این تصمیم پیامی روشن به بسیاری کشورهاست. به این ترتیب کره شمالی به سختی این احساس را پیدا خواهد کرد که می تواند وارد مذاکره با ایالات متحده شود چراکه سرنوشت قراردادها در واشنگتن از دولتی به دولت دیگر متفاوت خواهد بود. از عواقب این تصمیم این است که ایالات متحده را در آسیا به حاشیه می راند و نقش اساسی آمریکا در پیدا کردن راه حل های دیپلماتیک به ویژه برای حل بحران شبه جزیره کره کمرنگ تر می شود تا پکن، سئول، مسکو، توکیو و پیونگ یانگ نقش بالاتری پیدا کنند. به همین ترتیب امید برای حضور واشنگتن در دوران پس از جنگ در سوریه و پس از توافق ژنو نابود می شود. توافق آستانه میان آنکارا، تهران و مسکو نمونه ای از حذف نقش ایالات متحده است. به زودی نقش آمریکا در دو منطقه مهم خاورمیانه و جنوب شرق آسیا حذف خواهد شد.
ترامپ احتمالا به دنبال معجزه ای است که نسبت به توانایی دو متحد اصلی اش در منطقه اطمینان حاصل کند و همچنین امید به کم شدن انتقادات داخلی داشته باشد تا فرصتی فراهم شود تا با انجام اصلاحات داخلی برای انتخابات مجدد شانس داشته باشد. اتخاباتی که برای او بسیار مهم است.
منبع: استراتژیک کالچر/ مترجم: روزبه آرش
نظر شما :