آیا نظم بین الملل در حال فروپاشی است؟

سیاست های ضد نهادی ترامپ

۰۷ آبان ۱۳۹۶ | ۱۸:۳۰ کد : ۱۹۷۲۸۴۰ اخبار اصلی آمریکا
علی اسمعیلی اردکانی، پژوهشگر مسائل بین الملل: آمریکا با رد این نظم نهادی می‌خواهد به چه دستاوری برسد؟ یا اینکه آمریکا تحت رهبری ترامپ تا کی می‌تواند درباره مشروعیت نهادها و رژیم‌های بین‌المللی بی‌تفاوت باشد؟ ازسوی دیگر، عدم پایبندی به نظم نهادی چه تبعاتی برای آمریکا خواهد داشت؟
سیاست های ضد نهادی ترامپ

علی اسمعیلی اردکانی، پژوهشگر مسائل بین الملل

دیپلماسی ایرانی: نظم نهادی فعلی برآمده از نظام بین الملل مدرن بوده و در سده بیستم رشد یافته است. این نظم با توجه به تعدد مسائل جهانی دچار تحول زیادی شده است. نهادها و رژیم های این نظم به بخشی از سازوکار حکمرانی جهانی تبدیل و عهده دار نقش ها و کارویژه های متعددی در سیاست، امنیت، محیط زیست، بهداشت، آموزش و اقتصاد بین المللی شده اند. بنابراین وارد آمدن هرگونه آسیب به رژیم ها و نهادها، در فرایند جامعه پذیرکردن کشورها و گروه های مختلف هویتی غیردولتی در جامعه بین الملل اختلال ایجاد خواهد کرد.

در حال حاضر، نظم نهادی در خطر فروپاشی قرار دارد. آمریکا منافع خود را به گونه ای تعریف کرده که در تضاد با منطق نظریه نهادگرایی است. ترامپ و دستگاه حاکمیتی فعلی این کشور با اشاره به هزینه های عضویت و فعالیت نهادی، آن را محکوم و با شعار «اول آمریکا» سعی در خارج شدن از نهادها و رژیم های به از نظر او دست و پاگیر و پرهزینه بین المللی دارند. به نظر می رسد شعار «اول آمریکا» ی رئیس جمهور آمریکا‎؛ نیز با تناقضاتی همراه است. از آن جمله می توان به استاندارد دوگانه در قبال شرکت های بوئینگ و تسلیحاتی اشاره کرد. ترامپ با همراهی سنا فشارهای تحریمی ای علیه ایران وارد می آورد که شرکت های بزرگی مانند بوئینگ با زمینه شغلی 10 هزار نفری در آمریکا را در تنگنا قرار می دهد؛ در حالی که فروش تسلیحات و قرارداد نزدیک به 400 میلیارد دلاری با عربستان سعودی، قرارداد ذکر زمینه افزایش توجه به رفاه و ایجاد اشتغال در آمریکا می داند.

آغاز مرگ تدریجی یک رویا

اگرچه به تعبیر لیزا مارتین آمریکا در فضای جنگ سرد راهبرد خود در قبال سازمان ها و نهادهای چندجانبه را «خود التزامی» می دانست، اما در ادامه و به طور دقیق از زمان جنگ عراق در سال 2003 ،این راهبرد تغییر یافته است. حمله به عراق بدون توجه به حمایت های نهادی و ائتلافی، سرآغاز این راهبرد بود؛ هر چند در زمان اوباما تلاش شد که با کسب اعتماد هم پیمانان و پیشگام شدن در رژیم ها و توافق های بین المللی کمی از بار بی اعتمادی ناشی از یک جانبه گرایی این کشور در دوران بوش پسر کاسته شود. در این میان کناره گیری آمریکا از پیمان ها و رژیم های متعدد در زمان ترامپ، از جمله توافق ‎نامه آب و هوایی پاریس، و توافق نامه تجاری پیمان مشارکت ماورای اقیانوس آرام، درخواست مذاکره مجدد پیمان تجارت آزاد آمریکای شمالی، انتقاد از متن توافق نامه پیمان تجارت آزاد فرا آتلانتیک میان اتحادیه اروپا و آمریکا به دلیل متضرر شدن کارگران آمریکایی، نقد و در ابهام قرار دادن وضعیت توافقنامه چندجانبه بین المللی برجام و در آخر خروج از سازمان یونسکو که در جهت صلح و امنیت جهانی از طریق همکاری های بین المللی درزمینه های علمی، فرهنگی و آموزشی می کوشد، باعث شده تا تردیدی اساسی در حفظ نظم نهادی پیش رو به وجود آید. به این فهرست باید نقدهای متعدد در مورد هزینه های تحمیلی ناتو بر آمریکا و همچنین حمایت از برگزیت (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپایی) مذکور را اضافه کرد که هر یک می تواند آغازی دیگر بر پایان نظم نهادی باشد. موارد مذکور تا حد زیادی منجر به افول مشروعیت نظم نهادی خواهند شد؛ نهادها و رژیم هایی که شاید پیش از این بخشی از دستور کارشان ازسوی آمریکا تعیین می شد.

پیامدهای راهبرد ضدنهادی آمریکا در دوره ترامپ

اما سوال اساسی اینجاست که آمریکا با رد این نظم نهادی می خواهد به چه دستاوری برسد؟ یا اینکه آمریکا تحت رهبری ترامپ تا کی می تواند درباره مشروعیت نهادها و رژیم های بین المللی بی تفاوت باشد؟ ازسوی دیگر، عدم پایبندی به نظم نهادی چه تبعاتی برای آمریکا خواهد داشت؟ به نظر می رسد که این کشور با استناد به کسب منافع اقتصادی در پی خروج از تعهدات بین المللی تجاری و کاستن از هزینه های ناشی از حضور در پیمان های امنیتی این راهبرد را آغاز کرده، اما در بلندمدت امنیت خود و نظام بین الملل را به واسطه افزایش بی اعتمادی بین المللی که لازمه حل و مدیریت بحران های مختلف اقتصادی- سیاسی و امنیتی خواهد بود درخطر خواهد انداخت. در پاسخ سوال دوم نیز می توان گفت که راهبرد ضدنهادی ترامپ تنها تا زمان بروز یک بحران بین المللی فوریت دار می تواند ادامه داشته باشد. منتقدان رویکرد نظم نهادی با استناد به نبود تجربه مشخص تاریخی از افول مشروعیت و کارآمدی قدرت های بزرگ در نتیجه رعایت نکردن قواعد و ماهیت نهادها و رژیم ها، بر این اعتقادند که مسئله از دست رفتن مشروعیت بر اثر بی توجهی به قواعد و ماهیت نهادها در مورد آمریکا مصداق نخواهد داشت. این منتقدان به این نکته توجه نمی کنند که علاوه بر رشد کشورهای نوظهور و غیرغربی در شکل دادن به نظم جهانی جدید، مهمترین وجه تمایز این دوره زمانی با دوره های تاریخی پیش از آن افزایش آگاهی جهانی به واسطه رشد تکنولوژی های ارتباطی است. از سوی دیگر، این امر بی اعتمادی به توافق های بین المللی و کارکرد نهادها و رژیم های مختلف را افزایش داده و هر گونه مدیریت بحران های فوری و بلندمدت را با خطر روبه رو کرده است. همان گونه که کره شمالی با استناد به همین بی اعتمادی و اشاره به تجربه مذاکرات تسلیحاتی آمریکا با لیبی و عراق از هر گونه توافق بین المللی با واشنگتن اجتناب می کند.

رویکرد ضدنهادی ترامپ و آینده برجام

در مورد نمونه ایران نیز به طور خاص، پس از جنگ عراق همواره تلاش های آمریکا برای تحریم های ایران به خصوص با نیاز به اجماع جهانی دشوار بود؛ زیرا از یک سو جمهوری اسلامی ایران همواره با تاکید بر نقش ثبات ساز و موثر رژیم ها و نهادهای بین المللی سعی در گسترش تعاملات بین المللی خود با این نهادها و رژیم ها داشته و از سوی دیگر میزان اعتماد عمومی نسبت به عملکرد آمریکا پایین بوده است. در آن برهه کشورهایی مانند چین و روسیه، آمریکا را در تحریم ها علیه ایران همراهی کردند. اما در شرایط کنونی و با وجود سیاست خصمانه ترامپ برضد ایران، همراهی و همکاری چین، روسیه، و کشورهای اروپایی حداقل در موضع گیری های رسمی و نهادی با آمریکا در ابهام قرار دارد. در حال حاضر سیاست های اعلامی کشورهای بانفوذ اتحادیه اروپایی و همچنین انتقادهای روسیه و چین از سیاست ها و راهبردهای ضد ایرانی ترامپ نباید مبنای عملکرد ایران در رابطه با آینده برجام باشند. بنابراین واقعیت های نظام بین الملل ایران را ملزم می کند که در کنار حفظ رویکرد تعامل گسترده با جهان، در این مورد بیشتر احتیاط کنند و هرگونه تحرکات کشورهای فعال در برجام بعد از موضع گیری های 13 اکتبر 2017 ترامپ را زیرنظر داشته و متناسب با آنها اقدامات لازم را در ابعاد منطقه ای و بین المللی انجام دهد.

نتیجه گیری

فراتر از عملکرد چند ماهه اخیر ترامپ و بحث های مرتبط با ایران و برجام، هر نوع تلاش آمریکا برای بازنگری یا کنار کشیدن از نظم نهادی فعلی خطرناک است؛ زیرا این امر اعتبار هر موضوع چندجانبه ای را خدشه دار می کند و به کاهش همکاری در نهادها و رژیم هایی منجر می شود که برای حفظ نظم و مدیریت بحران های بین المللی بسیار مهم هستند. بنابراین با توجه به هزینه بر و زمان بر بودن بازسازی و ترمیم اعتماد بین المللی به کارکرد نهادها و رژیم های بین المللی، کشورهای موثر جهانی مانند روسیه و چین و همچنین کشورهای پیشرو اروپایی باید روند کنونی آمریکا را مورد انتقاد قرار دهند و سعی کنند که با حفظ سیاستی واحد، ایالات متحده در مورد عواقب راهبرد ضد نهادی اش آگاه کنند؛ اما در صورت اصرار آمریکا بر ادامه این راهبرد، پیامدهای آن گریبان گیر نظم بین المللی کنونی خواهد شد و نظام بین المللی را دچار افزایش آنتروپی خواهد کرد.

کلید واژه ها: نظام بین الملل آمریکا علی اسمعیلی اردکانی


نظر شما :