جنایت هایی که دست کمی از داعش ندارد
میانمار؛ در میانه افراط گرایی و کشتار
محمد مهدی مظاهری استاد دانشگاه
دیپلماسی ایرانی: در روزهای اخیر در حالی که شکست های پی در پی گروه افراط گرای داعش در عراق و آزاد سازی تلعفر به خبر خوب و پیش روی های طالبان در شهرهای مختلف افغانستان و حمله های مکرر آنها به مردم و نظامیان این کشور به خبر تلخ رسانه های جهان تبدیل شده، در گوشه ای دیگر از جهان، فرسنگها دورتر از خاورمیانه پر آشوب، افراط گرایی های از جنس غیر اسلامی بیداد می کند که این بار مسلمانان قربانیان اصلی آن هستند. جنایاتی همچون به آتش کشیدن خانه های مسلمانان، تجاوز به زنان آنها در ملاء عام، مصلوب کردن مردان مسلمان و آتش زدن زنده زنده آنها، که هر چند چیزی کم از خشونت و قساوت داعش ندارند؛ اما به دلایلی خاص به تیتر یک رسانه ها تبدیل نمی شود، هیچ سازمانی بین المللی وظیفه خود نمی داند که فراتر از محکومیت کاری انجام دهد و هیچ کشور غربی تشکیل ائتلاف برای مقابله با این امر را تعهد و مسئولیت انسانی خود نمی بیند! اما فجایع میانمار از کجا نشأت می گیرد و چرا با چنین واکنش سردی از سوی جامعه جهانی مواجه شده است؟
میانمار، با نام پیشین برمه، کشوریست در جنوب شرقی آسیا که ترکیبی است از اقوام و مذاهب گوناگون. 68 درصد از مردم میانمار از تبار برمه ای، ۹ درصد شان، ۷ درصد کارن و بقیه از دیگر اقوام هستند. همچنین از نظر مذهبی نیز ۸۹ درصد از مردم میانمار بودایی، ۴ درصد مسیحی، ۴ درصد مسلمان و ۱ درصد نیز پیرو آیین هندو هستند. این کشور آسیایی نیز همچون برخی دیگر از همسایگانش از مستعمره های بریتانیا بود که در سال ۱۹۴۸ به استقلال رسید. از زمان استقلال، این کشور شاهد درگیری های درازمدت میان اقوام پرشمار خود بوده و یکی از طولانی ترین جنگ های داخلی را به خود دیده است. در سال ۱۹۸۲ قانون حقوق شهروندی در میانمار به تصویب رسید که به واسطه این قانون از میان ۱۴۴ قومیت موجود در میانمار ۱۳۵ قومیت حق شهروندی دریافت کردند و ۹ دسته از اقوام اقلیت از حق شهروندی محروم شدند که بزرگترین این قومیت ها، قوم مسلمان روهینگیا است. بر این اساس نه «تین سین»، رئیس جمهور میانمار و نه حتی خانم «آنگ سان سوچی» که سمبل مبارزات دمکراسی خواهی در میانمار است، مسلمانان این منطقه را شهروندان میانمار نمی دانند و خواهان مهاجرت یا اخراج آنها هستند.
به دلیل حاکمیت چنین شرایطی در کشور میانمار، تا کنون ده ها هزار مسلمان روهینگیا از ترس خشونت های اکثریت بودایی و حتی نظامیان میانمار گریخته اند و به کشورهای همسایه از جمله بنگلادش رفته اند. در روزهای اخیر نیز هزاران نفر از مسلمانان روهینگیا در پی دور جدید خشونت ها در استان راخین از خانه های خود فرار کرده اند و به سوی مرز بنگلادش رفته اند. این در حالی است که بنگلادش نیز اعلام کرده است که دیگر توان پذیرش مهاجران جدید را ندارد و بنابراین مهاجران مسلمان در پشت مرزهای این کشور آواره شده اند و در شرایط بسیار اسف باری به سر می برند و به علت بارش باران های موسمی و نداشتن سرپناه، سلامت و زندگی آنها در خطر است.
میانمار یکی از کم توسعه یافته ترین اقتصادها در جهان است و استان راخین که محل زندگی بیش از یک میلیون مسلمان روهینگیاست، فقیرترین منطقه میانمار به شمار می رود. میانمار حاوی منابع غنی نفت و گاز نیست و ارزش مادی خاصی برای کشورهای توسعه یافته ندارد. همین مسأله توضیح می دهد که چرا هیچ یک از کشورهای مدافع حقوق بشر حاضر نیستند به خاطر نسل کشی های رخ داده در آن، دست به اقدامی جدی بزنند.
از سوی دیگر متهم کردن مسلمانان به افراط گرایی و تروریسم در سال های اخیر به رویه ثابت کشورهای غربی و رسانه های جریان اصلی تبدیل شده است و حال اندکی برایشان دشوار است که اعتراف کنند خشونت، افراط گرایی و عدم تحمل و مدارا با دیگر اقوام و مذاهب حد و مرز نمی شناسد و در دنیایی که کشتار مخالفان به رویه ثابت آن تبدیل شده، مسلمانان نیز گاهی قربانی هستند. مسلمانانی که همچون یهودیان صهیونیست، نه دلالان و کارگزاران بازار بورس و تجارت جهانی هستند که با استفاده از قدرت ناشی از آن حمایت های بین المللی را به سمت خود جلب کنند و نه تسلطی بر غول های رسانه ای دارند که بتوانند با نمایش فجایعی که بر آنها می رود، افکار عمومی جهان را به سمت خود جلب کرده و کشوری جدید برای خود پیدا کنند. مسلمان روهینگیا، تنها جهان اسلام را دارند، جهانی که خود پر از آشوب، جنگ، اختلاف و تفرقه است، اما امید می رود هنوز اندک دغدغه ای برای رسیدگی به اوضاع مسلمانان جهان برایش باقی مانده باشد و بتواند با فعال سازی سازمان همکاری های اسلامی و سایر نهادهای حقوق بشری بین المللی، درمانی برای اوضاع نابسامان مسلمان آواره میانمار پیدا کند.
نظر شما :