لایههای پنهان و آشکار مبارزه با ایران
شیعه بد – شیعه خوب
دیپلماسی ایرانی: نزدیکی و دوری به ایران، اگرچه در نگاه آرمانی می تواند ملاک ارزیابی باشد اما این نگاه در دنیای پیچیده سیاست که بر اساس منافع عمل می کند چندان کاربرد نداشته و در صحنه معادلات امروز جهانی و خصوصا منطقه، دوری و نزدیکی به تهران ملاک بد بودن و خوب بودن (عمل نرمال و غیرنرمال) است. بخش مهمی از شیعیان و بطور مشخص شیعیان عراق، در شیبی آرام از ایران دور می شوند تا از طرف نظام بین الملل و کشورهای منطقه قابل پذیرش شده و در قبال جدایی خویش از ایران، در نگاهی فرامذهبی و قومی با اولویت دادن به نگاه ملی سرنوشت مستقل عراق را رقم بزنند.
ظهور صفویه در ایران، مشروعیت و قدرت خلافت عثمانی در استانبول را به چالش کشید. در طول قرن های پس از به قدرت رسیدن صفویه، نگاه جهان تسنن به ایران نگاه یک غریبه بود. انقلاب اسلامی با حمایت از فلسطینیان و طرح هدف آزادی قدس، نه تنها این نگرش را تغییر داده و موجب شکستن این نگاه شد، بلکه ایران را متولی مهم ترین موضوع جهان اسلام و از نگاهی مسأله جهان تسنن کرد.
انقلاب اسلامی ایران، همانگونه که از نامش پیداست، انقلابی اسلامی بود. در بعد سیاست خارجی، مهم ترین پیام انقلاب ایران وحدت مسلمانان و آزادی قدس بود. برای بسیاری از عرب ها و ترک ها که سابقه خلافت و رهبری مسلمانان را داشته و برای خود جایگاهی ویژه از منظر رهبری جهان اسلام قایل بودند، ایفای نقش رهبری توسط ایران غیرقابل پذیرش و بسیار سنگین بود. جنگ تحمیلی توسط عراق با جمعیتی غالب شیعی و دولت سنی و با حمایت دولت های عربی و قدرت های جهانی، نتوانست به مهار انقلاب و شکست جمهوری اسلامی بیانجامد.
پس از جنگ، ارتحال امام و نبود شخصیت تاثیرگذار کاریزمایی وی برای مخالفان انقلاب این شبهه را ایجاد کرد که می توان با تغییر شیوه ها نه تنها انقلاب اسلامی را مهار کرد، بلکه می توانند آن را از ویژگی اسلامی دور کرده و محدود بi نگرشی شیعه نمایند. تحولات رخ داده در عراق پس از صدام و همچنین برنامه ریزی کشورهای مخالف ایران، در کنار برخی عملکردهای اشتباه تهران و شیعیان عراقی و... فرصتی را ایجاد کرد تا کشورهای سنی منطقه بتوانند برای عملیاتی کردن این دیدگاه و برنامه کار و سرمایه گذاری کنند. با سقوط رژیم بعثی، حاکمیت در عراق به شیعیان انتقال یافته و با همگرایی ایجاد شده استراتژیک میان تهران - بغداد معادلات منطقه ای به سود تهران تغییر یافته بود. قبل و بعد از این تحول در استانبول سخن از قدرت گیری اندیشه و دولت صفوی و در اردن سخن از خطرات تشکیل هلال شیعی مطرح شده و ایران هراسی رنگ شیعه گرفته بود.
در همین راستا مراکز قدرت در خاورمیانه در هماهنگی پنهان و آشکار توافق کرده بودند که ایران و سیاست های آن را تبلور رویکردی شیعه معرفی کرده و حول مبارزه با آن به وحدت برسند. نشست های مختلف برگزار شده در استانبول و امان در ضدیت با ایران، با بروز چالش جدی میان اهل تسنن عراق با شیعیان اولین تاثیرات خود را نشان داده بود. در نتیجه این رویکرد ها شیعیان و کرد ها این متحدین قبل از پیروزی، از هم جدا و اهل تسنن به کرد ها نزدیک شده بودند. ترک بغداد توسط الهاشمی معاون رییس جمهور عراق و استقرار در حوزه اقلیم و ایجاد رابطه نزدیک با آنکارا و ریاض پیش درآمد حرکت جدی عراق برای ایجاد قطب بندی مذهبی در این کشور شد. این اقدام و در نهایت کم تجربه بودن شیعیان در امر دولتداری و تحریک دول خارجی و از همه مهم تر بستر اجتماعی مساعد در عراق و سوریه در نهایت به ظهور داعش و بحرانی فراگیر در عراق و سوریه انجامید. در این میان خوانش تهران از برخی تحولات بیش از درک عمیق، خوانشی سطحی بود. ایران از روی کار آمدن دولت حزب عدالت و توسعه در ترکیه به رهبری اردوغان که در نگاه حداقلی الگوی رقیب ایران بود، نه تنها حمایت کرد، بلکه در برخی تحولات دنباله روی آن شد. در حالی که موضوع فلسطین برای ایران موضوعی راهبردی، فرامذهبی و نقطه ثقل نگاه اسلامی با تکیه بر نگرش انقلابی بود. برای ترکیه موضوع فلسطین، با توجه به نوع ارتباطاتی که با غرب و تل آویو داشت موضوعی تاکتیکی بود که تأمین منافع مهم ترین عامل توجه آنکارا به آن بود. ایران در نمایش اردوغان در داووس چنان از وی و سیاست های ترکیه حمایت کرد که عملا سبب شد پرچم فلسطین که تا آن روز در دست ایران بود، به دست ترکیه بیفتد. ایران در ارزیابی دور از واقع، تحت تاثیر مشاجره لفظی اردوغان- پرز در داووس قرار گرفته و با این حرکت او همراه شد. اردوغان در ایران و تا حدودی به تبع آن در منطقه، قهرمان تلقی شده و تهران با ارسال قرآن امضاء شده توسط مراجع، بازوبند قهرمانی و پیام های رییس جمهور و.... به اردوغان کمک کرد تا نام وی در غزه نام اول و نام امام، نام دوم کودکان تازه متولد شده غزه شود.
در حالی که سیاست از بحر تا نهر ایران، با سیاست ترکیه ای که بدنبال ایفای نقش میانجیگری میان فلسطین و تل آویو و تبدیل نهضت انقلابی فلسطین به یک جریان سیاسی بود، از بسیاری جهات با یکدیگر متفاوت بود.
خارج کردن برگ برنده فلسطین از دست ایران شیعی و جدا و بدبین کردن کشورهای اسلامی و افکار عمومی مسلمانان نسبت به ایران، به یک هدف مشترک و راهبردی ترکیه و کشورهای عربی مخالف ایران تبدیل شده بود که همچنان این هدف تعقیب می گردد. در سال های اخیر با درگیری های میدانی که میان مسلمانان شیعی و سنی در سوریه، عراق و یمن رخ داده است، عملا این کشور ها به بخش مهمی از اهداف خود نایل شده و از بعدی به اهداف انقلاب اسلامی ایران، صدمه ای جدی وارد شده است. در حال حاضر با توجه به تحولاتی که در منطقه در حال وقوع است این روند وارد فاز جدیدی شده است که نیاز مبرم به درک ابعاد و تاثیرات آن توسط تهران دارد.
بنظر می رسد پس از موفقیت نسبی جدایی جهان اهل تسنن از ایران، برنامه ریزی شده است که شیعیان نیز از تهران فاصله بگیرند. هرچه میزان این فاصله بیشتر باشد برای متولیان این جدایی با تعریف ساختاری خاص، امکانات مادی، معنوی تامین خواهد شد. به معنای سریع کلمه دوری و نزدیکی به ایران برای شیعیان کشورهای دیگر نمره استقلال عمل و عدم وابستگی خواهد بود. در حال حاضر این پروژه بطور جدی در عراق کلید خورده و پس از عراق به لبنان، پاکستان و... نیز سرایت خواهد کرد. در حالی که تهران درگیر سیاست ها و بعضا اختلافات داخلی و حاشیه های برجام و... است، تحولات عمیق در حال وقوع، می تواند ضربه ای جدی به نفوذ ژئوپلتیک ایران وارد کند. درک تحولات آغاز شده و تعریف نقش های جدید برای حکیم، صدر، عبادی، مالکی و... در عراق، آسیب شناسی سیاست ها و ابعاد و تاثیرات آن، برای ایران ضرورتی استراتژیک بوده که تعلل در آن بخشودنی نیست.
جنگ و بحران در سوریه و عراق فارغ از اینکه چه دستاوردی داشته در نگاه کلان ضربه به جهان اسلام بوده و هست. این بحران به بخش مهمی از عقبه اسلامی متکی بر جهان تسنن به ایران صدمه زده و به جدایی و بدبینی افکار عمومی مسلمانان نسبت به ایران منجر شده است. با تعریف شیعه ایرانی، عرب، ترک و... و تقسیم آنان به شیعیان خوب و بد و انتساب بد ها به ایران، عقبه های شیعی نیز می تواند در آینده به سرنوشت عقبه سنی ها دچار شود. اگر این تحول رخ دهد صدمه وارده می تواند به میراث هزار و چهارصد ساله عام و میراث پانصدساله خاص ایران صدمه جدی وارد کرده و بر امنیت ملی ایران تاثیرات عمیق بگذارد.
نکته آنکه لابی عراق در ایران بسیار قوی است که فارغ از فرصت و تهدید بودن آن، در این مقطع این لابی سعی دارد جدایی حکیم از مجلس اعلا و تشکیل حکمت ملی را امری انتخاباتی تفسیر کند. با مد نظر قرار دادن سفر العبادی و صدر به عربستان، نزدیک شدن ایاد علاوی به صدر، جدایی احتمالی العبادی از مالکی و... تقلیل تحولات به تحولاتی انتخاباتی تفسیری به بیراهه است.
نظر شما :