طرحی که جوانب حیاتی استراتژیک دارد

خط لوله تاپی، الزامات و راهکارها

۰۵ خرداد ۱۳۹۶ | ۱۸:۳۰ کد : ۱۹۶۹۱۸۰ اخبار اصلی خاورمیانه
حسن محسنی فرد: با توجه به ارتباط مستقیم خط لوله تاپی با منافع و امنیت ملی کشورمان، و نیز با مد نظر قرار دادن آثار و عواقب بلند مدت آن بر تحولات و مناسبات ژئوپلتیک منطقه لازم است، پیرامون این خط لوله رایزنی و همکاری نزدیک تری بین مقامات ذیربط و علی الخصوص بین وزارت خارجه و نفت صورت گیرد.
خط لوله تاپی، الزامات و راهکارها

نویسنده: حسن محسنی فرد، کارشناس میز هند وزارت امور خارجه

مقدمه:

در نوشتار حاضر نخست با خط لوله تاپی و موضوعات گوناگون مرتبط با آن از جمله پیشینه و مشخصات، اهداف و راهبرد کشورهای حاضر و ذینقش در این پروژه و همچنین موانع و چالش های موجود بر سر اجرای آن آشنا می شویم. سپس به تبیین راهکارهای ممکن برای جلوگیری از برخورد منافع ایران و افغانستان می پردازیم. هرچند هدف غایی نگارنده از نوشتن این مقاله، ارایه راهکار نبوده، بلکه ایجاد انگیزه و محرکی برای جدی گرفتن این پروژه مهم است که در صورت تحقق، بسترساز تهدید دایمی برای کل منطقه خواهد بود.


پیشینه طرح احداث خط لوله تاپی:

ابتکار اولیه این خط لوله از آن حامد کرزای است که پیش از رسیدن به مقام ریاست جمهوری به همراه خلیل زاد سفیر آمریکا در افغانستان از جمله لابی های اصلی این طرح در دستگاه جورج بوش پسر بودند. در آن زمان کنسرسیومی تحت رهبری شرکت یونوکال آمریکا تشکیل شد، لیکن به رغم انجام بررسی های مقدماتی موفق به انعقاد قرارداد با دولت طالبان نشد، چراکه طالبان به توصیه القاعده ترجیح داد که این پروژه را به شرکت آرژانتینی بریداس واگذار کند.

برخی آگاهان بر این باورند که بوش به دنبال مخالفت طالبان با واگذاری این پروژه بود که طرح حمله نظامی به افغانستان را (شش ماه پیش از حملات تروریستی 11 سپتامبر) ریخت. چنانچه تأثیرات منطقه ای خط لوله تاپی به ویژه نقشی را که این خط لوله در رابطه با حضور و تثبیت آمریکا در منطقه خواهد داشت، مد نظر قرار دهیم، طرح حمله نظامی به افغانستان چندان خالی از منطق به نظر نمی رسد.

به هر حال، این پروژه در زمان حاکمیت طالبان به دلایلی از جمله مخالفت آمریکا به سرانجام نرسید. به دنبال سرنگونی دولت طالبان، این طرح با پیگیری ها و تلاش های زیاد تیم کرزای و با حمایت آمریکایی ها دوباره در دستور کار اجلاس های رسمی چند جانبه قرار گرفت و توافق اولیه در 30 می 2002 بین مشرف، کرزای و نیازاف حاصل و در ادامه نیز قرارداد رسمی احداث خط لوله انتقال گاز ترکمنستان ـ افغانستان ـ پاکستان در فوریه 2006 به امضا رسید.

در این زمان هندی ها که با فشار آمریکایی ها تصمیم به خروج از مذاکرات خط لوله صلح گرفته بودند، برای پیوستن به خط لوله تاپی ابراز علاقه کردند و به دنبال آن، به مذاکرات مربوطه دعوت شدند. سه کشور ترکمنستان، افغانستان و پاکستان به همراه هند، نخستین قرارداد کلی خود درباره این خط لوله را در آوریل  2008 (اردیبهشت 87) در اسلام آباد منعقد کردند که در ادامه آن موافقتنامه مربوط به راه اندازی این خط لوله بین رؤسای جمهوری ترکمنستان، افغانستان، پاکستان و وزیر نفت هند در دسامبر 2010 (آذر 89) در عشق آباد امضا شد. از آن زمان تاکنون نشست ها و قراردادهای متعددی بر سر مسائل مختلف مرتبط با خط لوله تاپی از تشکیل کنسرسیوم گرفته تا تعیین مشارکت کشورها و ...... به امضاء رسیده است.

آخرین توافق نامه برای سرمایه گذاری و آغاز کار عملی طراحی این پروژه بود که در اوایل ماه گذشته (اسفند 95) بین سهام داران شرکت تاپی پایپ لاین لیمیتد (Tapi Pipeline Limited Company) و در حضور وزرای نفت چهار کشور و مقامات ارشد بانک توسعه آسیایی در محل کاخ ریاست جمهوری افغانستان به امضاء رسید. بر اساس این توافقنامه مراحل اجرائی پروژه تاپی در دو مرحله شامل - برنامه ریزی های مرتبط با مسائل امنیتی و مدیریتی، نهائی سازی موافقتنامه ها، طراحی های پروژه، مطالعات زیست محیطی و اجتماعی، مین روبی، مسائل مرتبط با استملاک زمین و .. را برای یک دوره یکساله در بر می گیرد که این امور به یک شرکت آلمانی محول شده است. مرحله ثانویه نیز که یک دوره سه ساله را در برمیگیرد، اختصاص به کار عملی ساخت و ساز پروژه خواهد داشت.


مشخصات خط لوله:

این خط لوله گازی 1735 کیلومتر طول و ظرفیت انتقال 33 میلیارد مکعب گاز را در سال دارد. بر پایه برآوردها، هزینه راه اندازی آن، بین هفت تا نه میلیارد دلار است و در صورت آغاز مراحل اجرایی آن از ابتدای سال کنونی، این خط لوله تا اواخر سال 2021 به بهره برداری خواهد رسید.

این خط لوله، گاز حوزه دولت آباد ترکمنستان را پس از طی 147 کیلومتر، از طریق ولایت هرات وارد خاک افغانستان کرده و پس از عبور از ولایات فراه، هلمند و قندهار به پاکستان تحویل می دهد. در خاک پاکستان نیز از شهرهای کویته و مولتان گذشته و در نزدیکی مرز پاکستان با هند، در منطقه ای به نام فضاالحق، سرانجام به هند می رسد.

شایان ذکر است، طول این لوله در خاک افغانستان 735 کیلومتر خواهد بود. به باور مقامات افغان در مراحل ساخت خط لوله نزدیک به دوازده هزار نفر مشغول به کار خواهند شد و پس از تکمیل و بهره برداری از آن نیز همین تعداد نفر وظیفه تأمین امنیت آن را عهده دار خواهند شد. دولت افغانستان سالانه از بابت حق ترانزیت رقمی بین سیصد تا هفتصد میلیون دلار عایدی خواهد داشت.

و اما درباره مهمترین مسأله که منابع مالی لازم برای اجرای این پروژه مهم اقتصادی در منطقه آسیای غربی است، باید گفت، بانک توسعه آسیا، نخستین حامی مالی آن شمرده می شود و در کنار آن، بانک جهانی و آمریکا و هند نیز از دیگر تأمین کنندگان هزینه های طرح هستند.

در بعد سیاسی نیز آمریکا و متحدین اش از جمله ناتو مهمترین پشتیبانان سیاسی این خط لوله به شمار می روند.

 

بررسی اهداف کشورهای حاضر در طرح:

* ترکمنستان

بنا بر برآوردها، ترکمنستان چهارمین کشور دارای مخازن گاز طبیعی در جهان است. این کشور تاکنون گاز تولیدی خود را به روسیه، ایران و به تازگی به چین صادر کرده است. مقامات عشق آباد و به ویژه قربان قلی بردی محمدوف در راستای انجام اصلاحات اقتصادی، تمرکز خود را بر افزایش تولید و توسعه راه های انتقال گاز خود خاصه به سمت بازارهای پر مصرف آسیایی نظیر هند و چین قرار داده اند. از این روی، ترکمنستان با حضور در این طرح، در پی تنوع بخشی به بازار صادرات گاز، افزایش درآمد و کاهش وابستگی به روسیه است. نکته جالب در مواضع و رویکردهای طرف ترکمنستانی عدم آمادگی پذیرش هیچگونه ریسکی در پروژه تاپی است. بطوریکه آنها صرفا خود را متعهد به تحویل گاز در مرز خود دانسته و به هیچ وجه من الوجوه آماده حضور یا سرمایه گذاری در روند احداث یا تأمین امنیت و نگهداری خط لوله نیستند.


* پاکستان:

در سال های اخیر، پاکستان نه تنها در امر تأمین انرژی مورد نیاز خود با مشکل روبه رو بود، که همزمان مقامات این کشور، شاهد افزایش سریع نرخ مصرف نیز بودند.

هم اکنون عمده نیاز پاکستان به گاز برای راه اندازی نیروگاه های تولید برق و همچنین مصارف خانگی است که روند تقاضا برای هر دو مورد یعنی برق و گاز سیر پر شتابی دارد. از این روی، حضور پاکستان در پروژه خط لوله تاپی، تنها به منظور تأمین انرژی مورد نیاز خود عنوان شده است؛ هرچند مشارکت این کشور با توجه به حضور همزمان در طرح خط لوله صلح، به نوعی قدرت چانه زنی مقامات اسلام آباد را افزایش خواهد داد.

این کشور به رغم فشارها و تطمیع آشکار آمریکا، هوشمندانه موضوع عضویت خود در خطوط لوله را مدیریت کرد، به گونه ای که مقامات پاکستانی بدون آسیب وارد کردن به روابط خود با آمریکا موفق به حفظ کج دار و مریزش در پروژه صلح شده است.


* افغانستان:

مقامات افغانستان که با معضلات اقتصادی و اجتماعی عدیده ای دست به گریبان هستند، علاوه بر اهداف و نیات اقتصادی از جمله کسب درآمد ناشی از عوارض ترانزیت، اشتغال زایی، رفع نیازهای انرژی داخلی (بعد از احداث زیر ساخت ها) همچنین از طریق این پروژه عظیم اقتصادی به تقویت جایگاه منطقه ای و افزایش توجهات جهانی به خود می اندیشند. امروزه تیم کرزای با موافقت با  تأسیس پایگاه های آمریکا در اندیشه تبدیل شدن به قطب ترانزیتی انرژی در منطقه هستند.

کما اینکه آنها حضور همیشگی نیروهای نظامی آمریکا در خاک خود را تضمین کننده استمرار حاکمیت و پشتیبانی از برنامه های بلندپروازانه اقتصادی خود می پندارند. شایان ذکر است، در آغاز، بحث واگذاری پایگاه نظامی دایمی به آمریکائی ها از افکار عمومی مخفی نگه داشته می شد، لیکن پس از آماده سازی و سنجش افکار عمومی، به تازگی این موضوع در اظهارنظرات مقامات این کشور، به روشنی مطرح می شود.

 
* هند:

هند با نرخ رشد بالا، ثابت و فزاینده که این کشور را به جایگاه سوم در میان بزرگترین اقتصادهای دنیا نزدیک کرده، نیازمند انرژی با نرخ رشد انفجاری است. هم اینک سهم گاز طبیعی در سبد انرژی هند  58 میلیارد متر مکعب و معادل شش و نیم ودرصد است. مقامات این کشور قصد دارند آن را تا سال 2020 به ده درصد برسانند که این امر بمعنای نیاز هند در سه سال بعد به یکصد میلیارد متر مکعب گاز خواهد بود.

 با توجه به اولتیماتوم مستقیم آمریکا برای خروج هند از طرح خط لوله صلح، و نیز با مد نظر قرار دادن تمایل مقامات دهلی برای متنوع سازی منابع انرژی خود، طبعاً هندی ها برای مشارکت در پروژه تاپی از انگیزه قویتری برخوردارند.

از سوی دیگر، هند نیز همچون پاکستان از طریق عضویت در طرح تاپی، دستاویز خوبی برای چانه زنی و تأمین منافع خود همزمان از ایران و آمریکا ( بر سر خرید گاز طبیعی چه از طریق خط لوله صلح یا خط لوله دیگری می یابد. از نظر سیاسی و استراتژیک نیز، هند با مشارکت در این طرح به نوعی حضور خود را در منطقه آسیای مرکزی تثبیت و تقویت کرده؛ افزون بر اینکه دسترسی این کشور به انرژی خزر از ملزومات رقابت هند در آینده با کشورهای روسیه، چین و آمریکا در این منطقه بحساب می آید.

شایان ذکر است، مقامات هندی هرگز به خروج از خط لوله صلح تصریح نکرده که بلعکس زیرکانه درصدد به دست آ وردن امتیازات از آمریکا و همزمان باز نگه داشتن باب مذاکره با ایران ب رآمده اند. مقامات دهلی نو در پی امضای موافقتنامه همکاری هسته ای با آمریکا، در اظهارنظراتی با اشاره به بروز اختلاف نظراتی پیرامون قیمت گاز و بحث امنیت خط لوله در خاک پاکستان تلویحاً از عدم تمایل کشورشان به حضور در خط لوله صلح گفتند، لیکن پس از امضای موافقتنامه تاپی و دیدن کندی روند مذاکرات و عدم پیشرفت در گفت وگوها از یک سو و نیز درک پایبند نبودن آمریکا به تعهدات ناشی از موافقتنامه همکاری های هسته ای، بار دیگر بر عدم خروج خود از پروژه خط لوله صلح تأکید کرده و خواهان از سرگیری مذاکرات با ایران شدند.

به هر روی، آنچه از مواضع آشکار و پنهان هندی ها دریافت می شود، این است که این کشور به دلیل توسعه سریع صنعتی و نیاز روزافزون به گاز، تصمیم به حضور همزمان در هر دو پروژه تاپی و آیپی گرفته و مایل نیست، یکی را بر دیگری ترجیح دهد.

برای آگاهی بیشتر باید گفت که هم اکنون، هند سالانه 58 میلیارد متر مکعب گاز مصرف می نماید که از این مقدار، 48 میلیارد متر در داخل تولید می شود و 10 میلیارد متر مکعب نیز وارد می کند. نکته مهم این که مصرف گاز در این کشور ظرف ده سال آتی به مقدار 40 درصد افزایش پیدا می کند و بدین ترتیب، مصرف سالانه هند تقریباً به یکصد میلیارد متر مکعب خواهد رسید. از این روی، روشن است، هند ناگزیر از تقویت مناسبات خود با کشورهای تولید کننده گاز خواهد بود و در این میان، ایران به دلیل نزدیکی، گزینه ای غیر قابل چشم پوشی است.


موانع پیش رو:

کارشناسان امر تاکنون به وجود پاره ای از مشکلات و موانع بر سر اجرا و بهره برداری از خط لوله تاپی اذعان داشته که به اختصار در زیر به آنها می پردازیم.


* امنیت خط لوله:

بی ثباتی سیاسی، معضلات امنیتی و در کنار مشکلات زیر ساختی و ارتفاعات صعب العبور در افغانستان بواقع اولین و مهمترین چالش بر سر اجرای این پروژه است. قریب به 735 کیلومتر از این خط لوله باید از مناطق ناآرام و عمدتاٌ تحت کنترل طالبان و القاعده گذر کند و حضور داعش نیز در سنوات اخیر به جمع عوامل ناامنی در افغانستان افزوده است.

همچنین موضوع امنیت خط لوله در ایالت بلوچستان پاکستان و بطور خاص در منطقه کویته که (مقامات آمریکائی تاکنون بکرات از حضور سران القاعده و طالبان در آن خبر داده) و دولت مرکزی قادر به تأمین امنیت صددرصدی در آن نبوده، از دیگر موانع اساسی در زمینه امنیت تاپی به شمار می روند.

در این باره، نکته فوق العاده مهم این است که بر حسب اطلاعات موثق مطالعات امکان سنجی این پروژه در خاک افغانستان به دلیل نبود امنیت ناشی از حضور طالبان یا مین گذاری و همچنین دشواری پیمایش ارتفاعات صعب العبور با بالگرد از آسمان انجام شده است.

همچنین گفتنی است، بنا بر اظهارات مقامات افغانستان، پس از احداث خط لوله، شمار دوازده هزار نفر وظیفه تأمین امنیت آن را بر عهده خواهند گرفت؛ رقمی که با توجه به شرایط خاص حاکم بر مناطق تحت پوشش خط لوله به نظر کافی نیست. همان گونه که می دانید، دولت افغانستان در جریان برگزاری انتخابات اخیر پارلمانی در این کشور به رغم استفاده از 260 هزار نیرو، موفق به گرفتن آرای یک سوم از مردم به دلایل ناتوانی در تأمین امنیت آنها نشد.

 

* مشکلات فنی

از جمله نخستین نگرانی های مرتبط با این پروژه بحث نبود تجربه و امکان فنی عبور خط لوله از برخی از مرتفع ترین کوه های جهان است که تاکنون عبور خط لوله از چنین راهی تجربه نشده است.

* ابهام در حجم ذخایر و تولید ترکمنستان

به استناد به اعلام دولت ترکمنستان، این کشور در سال 2010 میزان تولید سالانه گاز طبیعی خود را به یکصد و بیست میلیارد متر مکعب رسانده است. ترکمنستان برای بررسی ذخایر گازی و همچنین نظارت بر صادرات گاز طبیعی خود، با شرکت انگلیسی «گفنی کلین و شرکاء» قراردادی بسته و هدف خود از این کار را افزایش تولید و صادرات گاز عنوان کرده است.

هم اکنون ترکمنستان بخش عمده گاز طبیعی خود یعنی 50 میلیارد متر مکعب را به شرکت روسی گازپروم می فروشد. ایران نیز خریدار 8 میلیارد متر مکعب گاز تولیدی این کشور است. به علاوه، چین هم قراردادی با ترکمنستان بسته که بنا بر آن، سالانه به میزان سی میلیارد متر مکعب گاز طبیعی از این کشور وارد کند. اگر به این ارقام مصرف رو به افزایش داخلی ترکمنستان را که فعلاٌ 12 میلیارد متر مکعب است، بیفزاییم، مجموعاٌ یکصد میلیارد متر مکعب از گاز تولیدی این کشور در حال حاضر مشتری دارد و به این ترتیب برای صادرات 33 میلیارد متر مکعب گاز به کشورهای افغانستان، پاکستان و هند، نیاز به شناسایی و تولید از منابع جدید دارد؛ افزون بر اینکه بحث مشارکت این کشور در طرح موسوم به نابوکو تحت حمایت اروپا و آمریکا نیز مطرح است.


* شرایط سختگیرانه ترکمنستان در کنار وجود مسائل اختلاف برانگیز نظیر بهای گاز و حق ترانزیت

موافقتنامه اخیر، صرفاٌ به نکات کلی خلاصه شده و مسائل اساسی و اختلاف برانگیز از جمله قیمت گاز، میزان حق ترانزیت و به ویژه بودجه لازم برای اجرای این پروژه هشت میلیارد دلاری کماکان حل نشده باقی مانده است.

گفتنی است، ترکمن ها اعلام نموده اند که برای تعیین قیمت گاز صادراتی از طریق خط لوله تاپی با هر یک از کشورهای عضو، جداگانه مذاکره کرده و برای هر یک قیمت های متفاوتی در نظر گرفته اند؛ افزون بر اینکه آنها مصرانه تأکید کرده اند که پس از واگذاری گاز در مرزهای خود، هیچ گونه مشارکت یا تعهد و مسئولیتی در امر احداث و یا تأمین امنیت خط لوله بر عهده نخواهند گرفت.

در حالی که افغانها به فکر درآمدهای کلان ترانزیتی هستند، هندی ها نیز که از قیمت ارزان گاز ایران آگاهند، در فکر پرداخت های کمتر و کمتر هستند. در سمت دیگر نیز پاکستانی ها قرار دارند که همواره با مشکلات بودجه ای دست به گریبانند و معمولا در معاملات بین الدولی طرف خوش حساب شناخته نمی شوند.

 
*رویکرد آمریکا و روسیه در رابطه با خط لوله تاپی:

رویکرد واشنگتن در پروژه خط لوله تاپی بر پایه اهداف دراز مدت و استراتژیک این کشور در منطقه تنظیم شده است. به واسطه این پروژه اقتصادی، ژئوپلتیک منطقه به نفع آمریکا رقم خواهد خورد و راه برای احداث پایگاه های دایمی آمریکا در افغانستان و حضور آنها در کنار مرزهای ایران هموار می شود. آمریکا با حذف ایران از بازار پر رونق و فزاینده انرژی منطقه، به اقتصاد و نفوذ سیاسی ایران در منطقه، آسیب های غیرقابل جبرانی وارد خواهد ساخت. هرچند تضیعف ایران و کاستن از اهمیت ما در منطقه یکی از مهمترین اهداف آمریکا در چهارچوب حمایت از پروژه تاپی است، لیکن آنها به خوبی از منافع دیگر مترتب بر این طرح نیز آگاهند.

آمریکایی ها با اجرای این پروژه، دست چین را از منابع انرژی آسیای مرکزی کوتاه کرده و همزمان قادر به تضعیف نفوذ روسیه در این منطقه می شوند؛ بنابراین، اهمیت ژئواستراتژیک افغانستان دلیل اصلی انتخاب این سرزمین برای حضور و سلطه آمریکاست، زیرا هر نیرویی که در این کشور مسلط شود، خواهد توانست از این سرزمین کشورهای روسیه، چین، ایران، پاکستان و هند را کنترل کند.

بنابراین خط لوله تاپی برای آمریکا هم وسیله و هم هدف است، به گونه ای که ابزار و مستمسکی برای حضور همیشگی آمریکا و هدفی برای تغییر ژئوپلتیک منطقه است. از این روی، اهمیت و نقشی که این خط لوله در امر تأمین درازمدت منافع آمریکایی ها در منطقه دارد، دستیابی به آن با دست آویختن به هر ابزار و وسیله ای را برای مقامات واشنگتن توجیه پذیر می کند.

و اما در خصوص نقش روسیه در پروژه تاپی باید گفت، این کشور به دلایل روشنی، پروژه تاپی را در همسویی با منافع خود نمی بیند. از همین روی، تلاش کرده تا با حضور مستقیم خود و مشارکت گاز پروم در مراحل ساخت و بهره برداری از آن به طریقی از آسیب ها و پیامدهای منفی متصور بر منافع و امنیت ملی خود بکاهد.

بنا بر اطلاع، روسیه اقدام به تشکیل یک نیروی نظامی ویژه برای حفاظت از خطوط لوله خود در داخل و خارج از مرزهایش نموده است؛ بنابراین، گاز پروم عملاً ابزار دفاع از امنیت خطوط لوله را از هم اینک فراهم کرده و در اندیشه اعزام نیروی نظامی به افغانستان در صورت حضور گازپروم در این پروژه است.  

راهکارهای پیشنهادی جهت جلوگیری از برخورد منافع ایران و افغانستان

 

  1. طبیعتاً هر کشوری در پیگیری منافع ملی خود، نباید منافع و به ویژه امنیت ملی همسایگان و یا منطقه را نادیده انگارد. به سخن دیگر هیچ کشوری نمی تواند ثبات منطقه و امنیت ملی همسایگان را فدای منافع صرف خود نماید.

در ارتباط با خط لوله تاپی باید گفت، دولت و ملت ایران هرگز مایل به حذف افغانستان از مسیر خط لوله و از دست رفتن درآمدهای ترانزیتی برای افغانستان جنگ زده نیستند. لیکن نکته مهم ارتباط این خط لوله با پایگاه های دایمی آمریکا در خاک این کشور با توجیه لزوم تأمین امنیت آن است. پر واضح است، راه اندازی پایگاه های دایمی آمریکا در جوار مرزهای جمهوری اسلامی، به هیچ وجه پذیرفتنی نیست، همچنانکه حضور نیروهای آمریکایی در منطقه در راستای منافع ملی خود افغانستان و ثبات و امنیت منطقه نیز نخواهد بود؛ بنابراین، از نقطه نظر جمهوری اسلامی ایران، موضوع خط لوله تاپی به دلیل ارتباط آن با موضوع تأسیس پایگاه های دایمی آمریکا در خاک افغانستان است که مورد مخالفت اصولی تهران است.

از این نقطه نظر، نخستین راهکار برای جلوگیری از برخورد منافع در دست دولتمردان کابل است، چنانچه افغانستان با احداث پایگاه ها و حضور همیشگی آمریکایی ها در خاک خود (که زمینه ساز دخالت آنها در سیاست و اقتصاد افغانستان و منطقه می باشد،) مخالفت کند، امکان تحقق این پروژه بدون رویارویی با مخالفت خاصی آسانتر و عملی تر خواهد شد. همچنانکه مخالفت نکردن با احداث پایگاه ها، هر گونه تلاش جمهوری اسلامی برای حذف افغانستان از مسیر این خط لوله را مشروع خواهد ساخت.

 

  1. در حال حاضر امکان خریداری گاز ترکمنستان و بهره برداری از آن در مناطق شمالی و شرقی کشورمان از طریق خط لوله موجود شمال و شرق مهیاست. بدین ترتیب انتقال گاز ترکمنستان به پاکستان بدون نیاز به عبور از افغانستان و تنها منوط به ادامه مسیر فاز دوم وارداتی ترکمنستان و اتصال آن به خط لوله ایرانشهر به پاکستان یا ایرانشهر به چابهار خواهد بود. در بدبینانه ترین وضع ممکن به یک خط لوله مستقل نیاز است که از طریق آن گاز ترکمنستان به مناطق جنوب شرقی کشور رسانده شود. بالطبع وجود چنین خط لوله ای که می تواند، گاز را به صورت ارزان، امن و سریع به مرزهای پاکستان برساند، انجام  سرمایه گذاری جهت احداث خط لوله جدید در محیط ناامن افغانستان را منتفی خواهد ساخت.

بنابراین مناسب ترین و مقرون به صرفه ترین راهکار انتقال گاز ترکمنستان به هند از طریق خط لوله صلح است که تاکنون150 کیلومتر از آن در داخل خاک ایران تکمیل شده است. از این طریق هم هدف ترکمنستان برای فروش گاز تأمین شده و هم نیاز پاکستان و هند به انرژی مرتفع خواهد شد. در واقع به جای ساخت یک خط لوله جدید (که مسأله امنیت و هزینه های مربوط به حفاظت از آن، دغدغه همیشگی گردانندگان آن خواهد بود،) می توان گاز ترکمنستان را از طریق اتصال خط لوله فاز دوم آن به خط لوله 56 اینچی احداث شده برای صدور گاز ایران به پاکستان و هند صادر کرد.

واما راهکار متصور برای جلوگیری از برخورد منافع عبور خط لوله گاز ایران به چین از مسیر افغانستان به عنوان مابه ازای خط لوله تاپی است.

شایان ذکر است، طرح انتقال گاز ایران به چین از مسیر پاکستان، مدتهاست که مطرح شده و تا کنون از سوی هیچ کشوری در منطقه یا خارج از آن با مخالفت روبرو نشده است. طبیعتاً نیاز روزافزون چین به انرژی و موقعیت ایران به عنوان یک قطب انرژی، موضوعی نیست که پکن در هر شرایطی بتواند از آن صرف نظر کند. از این روی، بحث انتقال گاز ایران به چین یک طرح واقع گرایانه و ایده آل است که دیر یا زود عملی خواهد شد.

از دیگر سو، مسیر افغانستان در مقایسه با پاکستان از مزیت های چشمگیری برخوردار است که برخی از این مزایا عبارتند از: نزدیکی مسیر (مسیر افغانستان تقریباً نصف مسیر پاکستان است.)، موقعیت طبیعی مسیر عبور خط لوله، (مسیر افغانستان هموارتر است، در حالی که مسیر پاکستان به ویژه در منطقه کشمیر دارای ارتفاعاتی بالای سه هزار متر هست)، شرایط امنیتی (مسیر افغانستان با توجه به بافت جمعیتی و قومی در مقایسه با پاکستان کم خطرتر است)؛ بنابراین عبور خط لوله ایران به مقصد چین از مسیر پیش بینی شده کنونی (پاکستان) قابل تغییر به مسیر افغانستان خواهد بود که البته بسته به مخالفت کابل با تأسیس پایگاه های آمریکاست.

 

3- پیوستن به خط لوله تاپی

پافشاری نسبت به احداث خط لوله آی پی بنا به دلایل معلوم و مادام که آمریکا منافع خود را در تقابل با ایران و محدود سازی منافع و نفوذ منطقه ای ما می بیند، سرانجامی نخواهد داشت. کمااینکه رقابت با افغانستان هم که در حال حاضر صرفاً بدنبال دریافت، مختصر حق ترانزیتی کم و بیش معادل چهارصد میلیون دلار است، جایگاه و نفوذ ما در دستگاه حاکمه و بویژه در نزد افکار عمومی افغانستان را تضعیف می نماید.

از طرفی، اتخاذ موضع خنثی و بیطرف و گذار از تحولات مهم و ژئوپلتیکی که تأثیرات و عواقب درازمدت منطقه ای برای ما در بر خواهد داشت، ایده ای نیست که مورد حمایت هیچ فرد ناظری باشد.

بنابراین مناسب خواهد بود که ما نیز همچون روس ها برای عضویت در این پروژه ابراز تمایل و تلاش نمائیم. بدیهی است، منافع حاصله از پیوستن به این پروژه بمرابت بیش از مضار ناشی از رقابت و انزوا خواهد بود. بویژه در صورتیکه این خط لوله در آینده به سمت چین نیز امتداد یابد.

 

 

سخن آخر:

بطور کلی عوامل موثر و تقویت کننده در مسیر اجرای پروژه خط لوله تاپی را می توان نیاز روزافزون هند به انرژی و عزم مقامات این کشور برای متنوع سازی منابع انرژی خود در کنار احتیاج پاکستان به انرژی و بروز اجماع نظر نسبی در افغانستان پیرامون منافع عبور تاپی و بطور خاص نقش و نیت آمریکائی ها برای رفع نیاز هند به انرژی از منبع و مسیری غیر از جمهوی اسلامی ایران را نام برد.

از سوی دیگر جنگ و ناامنی در افغانستان، مشکلات امنیتی در پاکستان، اختلافات هند و پاکستان، مسائل فنی، مالی و  .. را بعنوان موانع یا عوامل منفی موثر در این خط لوله بشمار می روند.

دستگاه دیپلماسی ایران در رابطه با خط لوله تاپی در معرض یک آزمون جدی و تاریخی قرار دارد. طبیعتاً ترویج روزافزون رقابت خط لوله تاپی با آی پی چنانچه از سوی دستگاه دیپلماسی به صورت بایسته مدیریت نشود، زمینه ی تلاقی منافع و بروز اختلاف نظرات همیشگی بین ایران و افغانستان را فراهم خواهد ساخت.

 متأسفانه، رویکرد کنونی مسئولان همچون زمان طرح خط لوله باکو ـ جیحان است که عموماً با ذکر نقاط ضعف نسبتا زیاد و منطق غیر اقتصادی، آن پروژه را از اساس جدی نگرفته و با اطمینان از عدم قابلیت اجرای آن سخن می گفتند. حال آنکه دیدیم که چگونه حمایت غرب تمامی عوامل و نقاط ضعف آن را یکجا پوشش داد.

بالطبع در یک مقایسه تطبیقی می توان دریافت که خط لوله تاپی از حمایت سیاسی امنیتی و مالی جدی تری برخوردار است. همچنین صف بندی و رقابت منطقه ای بین قدرت ها علی الخصوص فیمابین ایران با عربستان، ترکیه و رژیم اشغالگر و ... نیز با شدت و حدت بمراتب بیشتری در جریان است.

با توجه به ارتباط مستقیم خط لوله تاپی با منافع و امنیت ملی کشورمان، و نیز با مد نظر قرار دادن  آثار و عواقب بلند مدت آن بر تحولات و مناسبات ژئوپلتیک منطقه لازم است، پیرامون این خط لوله رایزنی و همکاری نزدیک تری بین مقامات ذیربط و علی الخصوص بین وزارت خارجه و نفت صورت گیرد.

کلید واژه ها: ترکمنستان خط لوله تاپی افغانستان پاکستان حسن محسنی فرد


( ۴ )

نظر شما :