امینزاده: برجام یکی از بزرگترین پیروزیهای تاریخ سیاست خارجی است
شهاب شهسواری – نزدیک به سه ماه به انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده است و فرصت مناسبی است که کارنامه نزدیک به چهار سال مدیریت دولت یازدهم در حوزه های مختلف را بررسی کرد. حوزه سیاست خارجی یکی از مهم ترین نقاط اتکای دولت یازدهم طی سه سال و نیم گذشته بوده است. برای بررسی عملکرد دستگاه سیاست خارجی دولت یازدهم به سراغ محسن امین زاده، معاون پیشین وزارت امور خارجه رفتیم.
محسن امین زاده، معاون وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در دوران اصلاحات بعد از مدتها سکوت در نهایت با «امید ایرانیان» به گفت وگو نشست و به ارزیابی عملکرد سیاست خارجی دولت روحانی پرداخت. او معتقد است که بخش اعظم مشکلات کنونی کشور همچنان زنگارهای به جا مانده از سیاست های ناموفق دولت پیشین است. امین زاده معتقد است که دولت یازدهم در عرصه بهبود وضعیت ایران در عرصه بین المللی به خوبی عمل کرده است، اما در حوزه روابط دو جانبه و منطقه ای تلاش های دولت را کافی نمی داند.
به اعتقاد این دیپلمات پیشین بخشی از مشکل ایران در منطقه ادامه سیاست های دولت گذشته است که باعث ایجاد چهره ای مداخله گر و نظامی از ایران در بین کشورهای منطقه شده است. امین زاده تقارن روی کار آمدن یکی از ماجراجوترین و بی منطق ترین دولت های عربستان سعودی را طی سال های گذشته با مخدوش شدن چهره سیاست خارجی ایران در منطقه، باعث تشدید بحران روابط منطقه ای ایران شده است.
محسن امین زاده به روشنی توضیح می دهد که مخالف مبارزه ایران با تروریسم در منطقه نیست، اما تاکید می کند که مدیریت استراتژیک و راهبردی این مبارزه باید به دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران بازگردد و از نهادهای دیگر درگیر گرفته شود چرا که با استفاده از دیپلماسی موثر و مقتدر است که می توان چهره ایران در منطقه و جهان را به عنوان پرچمدار مبارزه با تروریسم در منطقه ترمیم کرد. به اعتقاد او بی مبالاتی در مدیریت دیپلماتیک سیاست های جمهوری اسلامی ایران در منطقه باعث شده است که چهره ایران به شکل یک دولت مداخله گر و نظامی گرا در بیاید.
در ادامه متن کامل گفتگوی روزنامه «امید ایرانیان» با محسن امین زاده، معاون اروپا و آمریکا وزارت امور خارجه در دوران اصلاحات را می خوایند:
سه سال و نیم از آغاز به کار دولت یازدهم می گذرد؛ شما در مجموع کارنامه سیاست خارجی دولت را چگونه ارزیابی می کنید؟
اگر سیاست خارجی دولت یازدهم را با سیاست خارجی دولت دهم مقایسه کنیم باید به عملکرد سیاست خارجی دولت دکتر روحانی نمره عالی بدهیم. در واقع هیچ جنبه سیاست خارجی دولت یازدهم با سیاست خارجی دولت های نهم و دهم قابل مقایسه نیست. مدیریت سیاست خارجی در دولت های نهم و دهم بدترین مدیریت سیاست خارجی در تمام تاریخ جمهوری اسلامی ایران بود.
هرچند ورود دکتر صالحی به وزارت خارجه در اواخر دولت احمدی نژاد، به دلیل صلاحیت های شخصی ایشان، قدری شرایط را بهبود بخشید، اما سیاست خارجی در این هشت سال از بنیان دچار بحران و انحراف در راهبرد بود. به تعبیر من پرخسارت ترین بخش عملکرد دولت احمدی نژاد، سیاست خارجی این دولت بود. در دولت احمدی نژاد تنها ۷۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی از بین نرفت، بلکه حداقل ۴ یا ۵ برابر این رقم فرصت های بین المللی اقتصادی ایران از بین رفت . دولت نهم در یک دوران شکوفایی و جهش اقتصادی بر سر کار آمد، اما نه تنها سکوی این جهش اقتصادی را منهدم کرد، بلکه بزرگترین خسارات اقتصادی تاریخ ایران را به کشور وارد کرد. علت بخش مهمی از این خسارت ها در نتیجه انهدام سیاست خارجی ایران بود.
اگر دولت در شرایط نرمال قرار داشت، در قبال حتی ۵۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری اقتصادی داخلی در دوره احمدی نژاد، امکان جذب ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ میلیارد دلار سرمایه از بازار سرمایه جهانی وجود داشت. در چنین شرایطی ایران می توانست به تحولاتی بنیانی در توسعه دست یابد و به صورت جهشی از فقر و بیکاری و فلاکت فاصله می گرفت. اما متاسفانه نه تنها چنین نشد، بلکه این فرصت ها به کلی نابود شد و در پایان دولت دهم کشور در بدترین وضعیت اقتصادی پس از انقلاب اسلامی ایران قرار داشت. سیاست خارجی غلطی که از پاییز سال ۱۳۹۴ دنبال شد، ظرف مدت ۸ سال مانند خوره به جان اقتصاد و اقتدار ایران افتاد و آسیب های بزرگی به کشور وارد کرد.
البته کارنامه سیاه سیاست خارجی دولت احمدی نژاد فقط انداختن کشور به منجلاب تحریم های جهانی نبود، بلکه در همه ابعاد فاجعه بود. مناسبات ایران با جامعه جهانی بطور کامل گره خورد. روابط با کشورهای موثر جهان در آسیا و اروپا به بدترین وضعیت خود رسید. سفرهای بی ارزش، پرهزینه و مایه تحقیر ملی، به کرات اتفاق افتاد. سیاست خارجی منطقه ای ایران به بدترین وضعیت خود رسید و مناسبات خوب با همسایگان شدیدا تخریب شد. چهره ایران که تا پیش از دولت نهم برای جامعه جهانی کم و بیش هویتی نجات بخش در مبارزه علیه تروریسم خطرناک القاعده پیدا کرده بود، جای خود را به کشوری با چهره مداخله گر در امور کشورهای دیگر منطقه و نظامی گرا داد.
در مقایسه با این سیاست خارجی، آنچه در سیاست خارجی دولت روحانی شاهدش هستیم، تغییر بنیادین در همه ابعاد و زوایا است. اگر در اقتصاد از رشد منفی ۵ به رشد مثبت ۲ و ۳ درصد رسیدیم، در سیاست خارجی این تغییر به مراتب بزرگتر و چشمگیرتر از اقتصاد بوده است.
اما اگر سیاست خارجی را با شرایط مطلوب مقایسه می کنیم باید گفت که متاسفانه سیاست خارجی دولت دکتر روحانی در تحولات راهبردی منطقه و روابط دو جانبه و چند جانبه منطقه ای، نتوانسته زنگارهای سیاست خارجی غلط گذشته را بزداید و رویه های نسنجیده و نظامی گرای دولت گذشته در منطقه، همچون بختک بر مناسبات خارجی ایران در منطقه، سوار است. چنین نگاهی همچنان کم و بیش همچنان بجای ایجاد فرصت و اقتدار برای کشور، مولد تهدید و آسیب پذیری است.
اگر در برجام و مناسبات چندجانبه و مناسبات با کشورهای موثر جهان، گام های بلندی برداشته شده است، اما در سیاست خارجی منطقه ای که برای امنیت و قدرت ملی ایران بسیار مهم و تعیین کننده است، موفقیت ها کافی نیست و سازوکارهای سیاست خارجی خارج از کنترل وزارت امور خارجه غالبا در مسیری مشابه دولت یازدهم به پیش رفته است. بی تردید تحول در سیاست خارجی ایران باید با اقدامات بین المللی آغاز می شد و بدون موفقیت های سیاست خارجی دولت روحانی در حوزه های بین المللی، امکان ایجاد تحول در مناسبات دوجانبه و راهبردهای منطقه ای نبود.
اما در شرایط کنونی که سیاست خارجی ایران جهشی بزرگ در سطح جهانی داشته است، سیاست خارجی منطقه ای نیز باید از نابسامانی های جدی ناشی از عدم مدیریت ملی و راهبردی توسط وزارت خارجه بیرون بیاید. به مسیر درست خود بازگردد و نقش سازنده ای که سیاست خارجی منطقه ای در گذشته، در ایجاد فرصت و اقتدار و امنیت ملی برای کشور ایفا کرده، مجددا ایفا نماید.
بخش اعظم انرژی دستگاه سیاست خارجی طی دو سال و نیم ابتدایی فعالیت دولت مصروف به نتیجه رسیدن برجام شد، به اعتقاد شما آیا این توافق ارزش تمامی تلاشی که برای آن شد را داشت؟
حتما چنین است. تحریم های علیه ایران که محصول بی خردی دولت گذشته بود منجلاب و گرداب خطرناکی بود که تمامی اقتدار و قدرت ملی و منزلت جهانی ایران را به درون خود می کشید. تداوم تحریم های جهانی به رهبری آمریکا علیه ایران می توانست همه تارو پود اقتدار ملی ایران را از هم بگسلد. اگر بدون امضای توافقنامه برجام، پرونده هسته ای ایران به دست دولت ترامپ و متحدانش، به ویژه دولت جنایتکار اسرائیل می رسید، ایران در شرایط تهدیدکننده بسیار خطرناکی قرار می گرفت. این دولت ها به نام اجماع جهانی و با همراهی همه کشورهای جهان قادر بودند ایران را تحت دشوار ترین فشارها قرار دهند.
در سال ۱۳۸۴ تحت یک سیاست خارجی نابخردانه پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع شد. در آن سال بسیاری مثل من تلاش کردند که خطرات بزرگ این نابخردی را تشریح کنند و روشن کنند که ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد به منزله تحویل دادن پرونده هسته ای ایران به دولت آمریکا برای مدیریت سخت ترین فشارهای جهانی علیه ایران است. مسلما هر تدبیری که با حفظ صنایع هسته ای ایران، مانع ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد می شد، از شرایطی که به وجود آمد بهتر بود. با یک سیاست خارجی خردمندانه امکان مدیریت بحران و جلوگیری از تحریم ها و در عین حال حفظ و توسعه صنایع هسته ای ایران وجود داشت. اما بهرحال پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع شد و پس از آن دولت آمریکا امکان بلامنازعی برای تحریم همیشگی ایران بدست آورد. با چنین نگاهی به خوبی روشن است که توافق برجام یکی از بزرگترین پیروزی های تاریخ سیاست خارجی ایران محسوب می شود و بی تردید موفقیت بسیار بزرگی بوده است. با اجرای برجام پرونده هسته ای ایران از اختیار دولت آمریکا خارج شد. اجماع جهانی علیه ایران به رهبری آمریکا درهم شکست و تا زمانی که ایران در مسیر خردمندانه کنونی گام نهد هیچ چیزی و حتی آمریکا نمی تواند یک اجماع جهانی علیه ایران به وجود بیاورد.
امروز دولت در آمریکا عوض شده است و دولتی که مایل به توافق با ایران و اجرای برجام بود جای خود را به دولتی داده است که در شعارهایش مرتبا برجام را بدترین توافق تاریخ می خواند. به نظر شما آینده برجام در دولت ترامپ تحت خطر قرار خواهد گرفت؟
دولت ترامپ دولت ماجراجویی است که خیلی بیشتر از آنکه تصور می شد تحت تاثیر اسرائیل است. دولت آمریکا همواره از لابی های صهیونیستی تاثیر پذیر بوده است اما به نظر می رسد که هرگز دولتی در آمریکا تا این حد تحت تاثیر القائات و رهنمودهای دولت اسرائیل قرار نداشته است. چنین وضعیتی قطعا برای ایران خطرناک است. سیاست راهبردی اسرائیل در زمینه هسته ای حفظ و گسترش توان نظامی هسته ای اسرائیل، و در عین حال ممانعت از شکل گیری توان صلح آمیز هسته ای ایران به هر شکل ممکن بوده و هست. اسرائیل برای پیشبرد این سیاست به هر کاری دست زده و می زند. اکنون دولت ترامپ تحت تاثیر چنین دولتی در مواجه با برنامه صلح آمیز هسته ای ایران قراردارد.
به رغم این شرایط، جای نگرانی زیادی نیست. دولت ترامپ در جایگاه رئیس جمهور از تصمیمات قاطعش علیه برجام کاملا فاصله گرفته و در مقابل، روش های ایذایی و لحن تند علیه ایران را جایگزین کرده است. در چنین وضعیتی تا زمانی که ایران خردمندانه مناسبات بین المللی خود در رابطه با برجام را مدیریت کند، شرایط به نفع ایران خواهد بود و دولت آمریکا قادر نخواهد بود که توافقنامه برجام را مخدوش نماید. اما انتظار می رود که دولت ترامپ برای خشنود کردن متحدانی همچون اسرائیل، دست به اقدامات ایذایی بیشتری ایران بزند.
آیا راه حلی برای مقابله با این رفتارهای ایذایی وجود دارد؟
در این وضعیت سیاست خارجی مدبرانه و فعال و مقتدر ایران باید با تکیه بر حقانیت ایران و با تکیه بر برجام که سند این حقانیت است، مانع ماجراجویی های دولت ترامپ و متحدانش شود. به باور من با یک سیاست خارجی فعال، قدرتمند و تاثیرگذار، در مناسباتی گسترده و فعال با همه کشورهای موثر جهان، ایران قادر است که شرایط را به خوبی مدیریت کند و خطری توافقنامه برجام را تهدید نمی کند. حتی اگر آمریکا در صدد تخریب برجام باشد، ایران با خردمندی سیاسی قادر خواهد بود که آمریکا را منزوی کرده و تداوم برجام را برای ایران حفظ کند.
آقای امین زاده اکنون یک سال که از اجرای برجام می گذرد، به اعتقاد شما آیا بخش خصوصی و نهادهای دولتی از فرصت های ایجاد شده توسط دستگاه سیاست خارجی برای جذب سرمایه گذاری خارجی، ایجاد بازارهای خارجی برای تولیدات ایرانی و همکاری ها اقتصادی-صنعتی و فن آوری با جهان به نحو احسن استفاده کرده اند؟
شاید اکنون به لحاظ استفاده از فرصت ها در شرایط مطلوب قرار نداشته باشیم، اما دستگاه های دولت چندان مقصر نیستند. امضای برجام به مفهوم توقف یک روند ۸ ساله تحریم و تغییر جهت آن است. روندی که طی ۸ سال در همه ابعاد مناسبات بین المللی تجاری و مالی با ایران رخنه کرده و رویه شده، به سرعت تغییر نمی کند. هرچند ایران به اشکال مختلف در تمامی سال های پس از انقلاب اسلامی با تحریم های مواجهه بوده است، اما ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل، شرایط را به سمت اعمال فراگیرترین، پیچیده ترین و کارآمدترین تحریم های تاریخ روابط بین الملل علیه یک کشور سوق داد.
شرایط ناشی از این تحریم ها هیچ شباهتی با تحریم های گذشته علیه ایران و یا تحریم های علیه هیچ کشور دیگری نداشت. این تحریم ها ظرف ۸ سال تدریجا تمامی راه های فرار از تحریم ها و همکاری های بین المللی اقتصادی ایران را سد نمود. برخی تحریم های آمریکا علیه ایران ۱۰ سال پیش از تحریم های اخیر تصویب شده بود اما در دوران دولت آقای خاتمی هیچ تحریمی از سوی آمریکا نتوانست مانع گسترش روابط اقتصادی ایران با سایر کشورهای جهان شود. اما از سال ۱۳۸۵ در ذیل اجماع جهانی به رهبری آمریکا برای تحریم ایران، تمامی تحریم های ناکارآمد آمریکا علیه ایران، کارآمد شد.
آمریکا بنگاه های زیادی را میلیارد ها دلار به خاطر همکاری های تجاری و مالی با ایران جریمه کرد و وحشت از هزینه های گزاف همکاری اقتصادی با ایران بدون موافقت آمریکا، تمامی بازارهای مالی و اقتصادی جهان را فرا گرفت. هیچ کمپانی جرات نداشت که بدون اطمینان از عدم مزاحمت آمریکا، به همکاری اقتصادی با ایران روی بیاورد. بانک های بزرگ جهان به دلیل مناسبات مالی با ایران جرایم هنگفتی پرداخت کردند و طبعا در شرایط نو، آمادگی کار با ایران، پیش از اطمینان کامل نسبت به عدم مجازات مجدد از سوی آمریکا، نداشتند. اینها همه عوارض تحریم های شورای امنیت بود که حل آنها تدریجی است و به سرعت ممکن نیست.
در کنار اینها، در مدت ۸ سال تحریم ایران، مناسبات بانکی بین المللی، تغییرات زیادی کرده است و توافقات مربوط به مبارزه جهانی با پولشویی، ذیل عنوان توافقات FATF ، بر تمامی مناسبات بانکی جهان سایه افکنده است. طبعا پس از ورود مجدد ایران به مناسبات تجاری بین المللی، بانک های ایرانی با ضرورت تبعیت از مقررات جدیدی مواجه شدند که هرگز در سازوکارهای مالی گذشته اعمال نکرده بودند. همه اینها زمان بازسازی و احیاء مناسبات اقتصادی بین المللی ایران را طولانی تر کرده است و مشکلات عدیده ای همچنان برسر راه این روند وجود دارد. اما بهرحال ایران در مسیر حذف تقریبا کامل تحریم های اقتصادی جهانی قرار گرفته و خواه ناخواه باید مقررات خود را به مقررات بین المللی پذیرفته شده سازگار کند.
آیا ایران بدون پذیرش و رعایت مقررات جهانی مبارزه با پول شویی FATF می تواند مشکلات مالی و مبادلاتی خود را با جامعه جهانی و بانک های بزرگ حل کند؟
خیر. می تواند با تدابیر کارشناسانه و حرفه ای، تعهدات غیرالزامی را دور بزند، فرصت ها را افزایش داده و موانع دشوار کننده این توافقات را به حداقل برساند، اما نمی تواند این توافقات بین المللی را کنار بگذارد. می توان گفت موضع برخی که از این مشکل هیولایی می سازند، چندان منطقی نیست. مثل مقاومتی است که زمانی نسبت به توسعه اینترنت وجود داشت و هنوز هم وجود دارد. حالا تدریجا روشن شده که اینترنت فرصت و تهدید توامان است و فرصت هایش خیلی بیشتر از تهدیداتش است. خیلی وقت و انرژی و فرصت گرفته است ولی بهرحال گرایش به کاهش محدودیت در اینترنت، هر روز بیشتر می شود. در این مورد نیز مقاومت غیر حرفه ای و احساسی، فقط می تواند دسترسی ایران به فرصت های اقتصادی بین المللی بیشتر را به تاخیر بیاندازد.
وقتی یک رویه کم و بیش مورد تایید اجماع جهانی قرار گرفته، مقاومت ایران در برابر آن صرفا اقتصاد ایران را مختل می کند. طبعا ایران باید با قبول FATF البته با کسب حداکثر امتیازاتی که قابل دستیابی هست، این مانع مهم توسعه مناسبات مالی و تجارت خارجی کشور را رفع کند و البته در کنار آن راه حل های مناسب امنیت اطلاعاتی کشور را نیز جستجو و اعمال نماید. توان و تدبیر خود را متوجه مدیریت بهینه و همه جانبه این همکاری اجتناب ناپذیر بین المللی نماید، تا از پذیرش آن نه تنها لطمه نبیند بلکه بهره مند شود. به عقیده بسیاری از صاحب نظران، اجرای این مقررات نیز همچون اینترنت، ضمن مشکلات، منافع زیادی برای اقتصاد ایران دارد.
یک سال پیش روابط تهران با عربستان قطع شد و سیاست منطقه ای کشورهای عربی خاورمیانه به تبعیت از عربستان در قبال ایران به نوعی سیاست خصمانه تبدیل شد. به اعتقاد شما دستگاه سیاست خارجی چقدر در مدیریت بحران در روابط با عربستان سعودی به خوبی عمل کرد؟
چنانکه در پاسخ پرسش دیگر شما توضیح دادم، طی سه سال و نیم گذشته، سهم وزارت امور خارجه از مدیریت مناسبات منطقه ای ناچیز بوده است و عملا ایران در منطقه چهره ای نظامی گرا و مداخله جو به خود گرفته است. این وضعیت نه تنها مطلوب نیست بلکه گاه خطراتی را نیز در پی دارد. در سال های اخیر این وضعیت منفعل و ناپایدار سیاست خارجی ایران در منطقه، با استقرار یکی از ماجراجوترین دولت ها در عربستان سعودی همراه شده است. دولتی که از علنی شدن روابطش با اسرائیل پرهیز ندارد و برای کاهش اقتدار ایران در منطقه تلاش می کند. طبعا این وضع کار را برای وزارت خارجه مشکل تر می کند اما به باور من در این دوره تلاش ها برای بازسازی و ارتقاء روابط منطقه ای ایران کافی نبوده و سیاست خارجی ایران توسط نهادهایی غیر از دولت به سمت بحران زایی کشیده شده است.
راه حل چیست؟
سیاست خارجی ایران باید از روند کنونی که نوعی نظامی گری مداخله جویانه را القاء می کند خارج شود. ایران بصورت اجتناب ناپذیری درگیر مبارزه با داعش در سوریه و عراق و حتی در یمن شده است. تلاش های گسترده ایران در مبارزه با این تروریسم خطرناک، کمک بزرگی به امنیت منطقه و جهان در مقابله تروریسم محسوب می شود. اما به دلیل غیبت دیپلماسی، در مناسبات مربوط به سوریه و عراق و حتی یمن، ایران بجای دریافت قدرشناسی جامعه جهانی، متهم به مداخله گری و نظامی گری و افراط گرایی شده است. این شرایط باید تغییر کند. با بازگشت سیاست خارجی به جایگاه درست خود در وزارت امورخارجه و با مدیریت راهبردی سیاست های ایران در منطقه، کشور باید جامعه جهانی را نسبت به ارزش بالای فعالیت هایش در مبارزه با داعش توجیه کند. از موقعیت بی نظیر خود در مبارزه با تروریسم بهره گرفته و موقعیت خود را در سطح جهان و در مدیریت مناسبات منطقه ای ارتقاء بخشد و در عین حال اهداف مورد نظر خود در منطقه را نیز دنبال نماید.
با یک سیاست خارجی راهبردی مدبرانه در منطقه، ایران قادر است که در مبارزه با تروریسم، تمامی کشورهای جهان را با خود همراه کند و حتی دولت ترامپ را به تغییر مواضع افراطی اش علیه ایران، وادار نماید. در چنین شرایطی کشورهای شدیدا تاثیر پذیر از آمریکا، مانند عربستان سعودی نیز، به رغم مخالفت با قدرت گرفتن ایران و همراهی با تداوم بحران داعش در منطقه، چاره ای جز همراهی نخواهند داشت . در عین حال وزارت امور خارجه باید برای برای بهبود روابط با کشورهای منطقه از جمله سعودی تلاش های دوجانبه را نیز با جدیت دنبال کند. همچنین وزارت خارجه باید با مدیریت ملی این تدابیر، ماجراجویان داخلی فاقد هویت روشن سیاسی را نیز کنترل کند. افراطیون ظاهرا هوسباز و طبعا هدف داری که سهم بزرگی در تخریب سیاست خارجی منطقه ای ایران در این سه سال داشته اند.
نظر شما :