از عصر مشروعیت زدایی اوباما تا کلینتون هرگز
تنفر، تکبر و تندروی شاخصههای اصلی جمهوریخواهان شده است
دیپلماسی ایرانی: از گذشته ای بسیار دور تا همین هشت سال پیش عجیب نبود اگر که کاندیدای پیشتاز یک حزب در ایالات متحده درباره رقیب خود چند کلمه محبت آمیز هم به کار می برد. مثلا، جیمی کارتر توانست در پایان مناظره خود، جرالد فورد، رقیبش، را "مردی خوب و نجیب" بخواند؛ باب دویل جمهوری خواه در گردهمایی جمهوری خواهان در 1996، درباره بیل کلینتون گفت: «او رقیب من است، اما دشمن من نیست.» حتی جان مک کین، کاندیدای جمهوری خواهان، هم در انتخابات 2008 با رد این ایده که باراک اوباما یک غریبه است، گفت که "او نه تنها غریبه نیست که یک آمریکایی کاملا قانونی است." مک کین گفت: «باید به شما بگویم، سناتور اوباما فرد نجیبی است و شخصی است که نباید از رییس جمهور شدن او در ایالات متحده نگران باشید.»
اما در حزب جمهوری خواه مدرن، افرادی چون دویل و مک کین جزء سیاستمداران باوقار و استثنا هستند. حزب جمهوری خواه امروز که شخصی چون دونالد ترامپ را برای انتخابات ریاست جمهوری برگزیده، مسیری کاملا متضاد را در پیش گرفته است. ترامپ درست از زمانی که به عنوان یکی از کاندیداهای احتمالی جمهوری خواهان مطرح شد، نه تنها مدعی شد که دشمنان دموکرات او آدم های درستی نیستند، بلکه بارها گفت که مشروعیت قانونی هم ندارند. ترامپ نخستین بار این کار را با زیرسوال بردن مشروعیت اوباما به عنوان یک آمریکایی و ایجاد تردید درباره محل تولد او آغاز کرد. او بعدها مدعی شد که رقیبش هیلاری کلینتون هم مشروعیت ندارد و باید به زندان برود؛ و سپس گفت که تنها دلیل شکستش در جایی مثل ایالت پنسلوانیا می تواند تقلب در انتخابات باشد. از آنجایی که "هیلاری را به بند بکشید" شعار اصلی تمام گردهمایی ها و نشست های انتخاباتی جمهوری خواهان است، بعید است که کلماتی مانند "نجیب" یا "خوب" را از زبان هیچ یک از جمهوری خواهان درباره نامزد دموکرات ها بشنوید. اما شرایط احتمالا بدتر هم خواهد شد.
ترامپ اعلام کرده که با کناره گیری پل مانفورت، استفان بنون جای او را به عنوان رییس کمپین انتخاباتی خود در نظر گرفته است. از نظر بسیاری این تغییر و تحول تنها یک هدف دارد و آن دمیدن بیشتر بر آتش مشروعیت زدایی از هیلاری کلینتون از طریق مطرح کردن انواع اتهامات به او و ایجاد تردید درباره سلامتی او و غیره است. واشنگتن پست در مطلبی با اشاره به این که مانفورت میانه رو بوده و اغلب پیام های انتخاباتی ترامپ را تعدیل می کرده، نوشته است که بنون نامزد جمهوری خواهان را قانع کرده که کمپین انتخاباتی اش برای پیروزی باید یکپارچه با استفاده از سیاست های پوپولیستی پنجه در پنجه حریف حرکت کند. رابرت کاستا از واشنگتن پست در این باره توئیت کرده است: «تظاهرات بزرگ راه بیندازید. دستکش ها را برای یک تقابل وحشیانه با کلینتون در بیاورید. بر طبل ملی گرایی و سیاست های پوپولیستی بکوبید. این ها استراتژی رییس جدید کمپین انتخاباتی ترامپ است.»
این دقیقا همان استراتژی است که راجر استون، یکی از نزدیکان ترامپ، ماه گذشته از آن صحبت کرده بود. استون گفته بود که ترامپ باید بگوید؛ "من در فلوریدا پیشتاز هستم. نظرسنجی ها این را نشان می دهد. بنابراین اگر در فلوریدا شکست بخورم، متوجه خواهیم شد که تقلب شده است. اگر در انتخابات تقلب شود، انتخابات نامشروع خواهد بود و برنده انتخابات هم نامشروع خواهد بود و بنا براین دولت هم دیگر، دولتی مشروع نخواهد بود... و بعد حمام خون به راه خواهد افتاد. اگر هر تلاشی برای دزدیدن نتایج انتخابات به نفع هیلاری کلینتون صورت بگیرد، دولت تعطیل خواهد شد. نه ما این را تحمل نخواهیم نکرد، به هیچ وجه این را تحمل نخواهیم کرد."
در واقع، ترامپ و رییس جدید کمپین انتخاباتی او، نماد تمایلی عمیق و کهنه در فضای سیاسی امریکا، به ویژه در داخل حزب جمهوری خواه هستند. برای جمهوری خواهان شکست هیلاری کلینتون در این انتخابات بخشی از یک استدلال قدیمی است. بخش بزرگتر چنین استدلالی این است که حزب دموکرات مشروعیت اداره دولت را ندارد. و این استدلالی است که یک چهارم قرن در میان سیاستمداران آمریکایی زمزمه شده است.
یکی از ریشه های این استدلال را می توان در فهرستی از کلمات سخنرانی مشهور نیوت گینگریچ، کاندیدای سابق جمهوری خواه، یافت. او در یکی از گردهمایی های جمهوری خواهان گفته است: «این ها کلمات قدرتمندی هستند. کلماتی که می توانند به درک روشن ما از شرایط امروز کمک کنند: پوسیدگی ... شکست... فروپاشی... بحران... فساد... مخرب... نابودی... بیماری... احساساتی... دروغ... خیانت... خائن؛ این ها تمام آن چیزی است که می شود درباره سابقه آنها (دموکرات ها)، پیشنهاداتشان و حزبشان گفت.»
نورم اورنشتاین و توماس مان در کتابی که سال 2012 میلادی منتشرکردند، صراحتا گفته اند: «حزب جمهوری خواه در صحنه سیاست ایالات متحده به حزبی غیرخودی و شورشی تبدیل شده که به لحاظ ایدئولوژیک افراطی است؛ رژیم سیاسی اقتصادی و اجتماعی تحقیرآمیزی را با حسی سرشار از تکبر و بدون فهم متعارف از حقایق و شواهد موجود دنبال می کند؛ و به مشروعیت سیاسی مخالفان خود بی اعتناست.»
شاید عجیب به نظر برسد اما نزدیکترین شباهت تاریخی میان آن چه امروز در فضای سیاسی ایالات متحده جریان دارد را می توان با تحولات چند دهه پیش ایالات متحده پیدا کرد. امروز هم حامیان ترامپ، درست مانند مبارزات رادیکال انقلابی اواخر دهه 1960 و 1970 به این نتیجه رسیده اند که در حال مبارزه با سیستم فاسد صعب العلاجی هستند که باید به هر وسیله و روش ممکن با آن مقابله شود؛ حتی اگر تنها راه شکست این سیستم فاسد، متقلب خواندن پیروز آنان در انتخابات باشد. به همین دلیل است که سازش معمول میان برنده و بازنده این میدان امکان پذیر نخواهد بود و با پیروزی هیلاری کلینتون در انتخابات، احتمالا از عصر "مشروعیت زدایی اوباما" به عصر "هرگز کلینتون" وارد خواهیم شد.
منبع: پولیتیکو / تحریریه دیپلماسی ایرانی/30
نظر شما :