راهکارهای غیر بومی؛ عامل ادامه بی ثباتی در افغانستان
نسخههای غربی جز آشفتگی سودی ندارد
محمد مهدی مظاهری، استاد دانشگاه
دیپلماسی ایرانی: بیست و هشتمین نشست سران ۲۸ عضو ناتو و کشورهای همکارش روزهای جمعه و شنبه، در ورشو، پایتخت لهستان برگزار شد. در نشست امسال سه هدف محوری مورد توجه قرار گرفت که عبارت بودند از: ادامه پشتیبانی از نیروهای امنیتی در افغانستان، شکست داعش در مرزهای جنوبی ناتو و پیشروی در مرزهای شرقی ناتو. در این بین افغانستان برای ناتو بسیار مهم است؛ چرا که کشورهای عضو این ائتلاف نظامی برقراری ثبات و امنیت در این کشور را به معنی ثبات در کشورهای خود می دانند. بر این اساس روز دوم این نشست (شنبه، ۹ ژوئیه ۲۰۱۶) به چگونگی کمک های این سازمان به افغانستان اختصاص یافت؛ هدفی که حمله های اخیر طالبان و آمار بالای تلفات این حملات به خوبی نشان داد که تاکنون کمترین موفقیت را داشته است. در این نشست که رئیس جمهور و رئیس امور اجرایی افغانستان هم در آن حضور داشتند، کشورهای عضو ناتو تصمیم گرفتند که مأموریت نیروهای خود در افغانستان را تا یک سال دیگر تمدید کنند و تا سال 2020 به حمایت مالی از افغانستان ادامه دهند. با این وجود سؤال کلیدی که در چنین شرایطی مطرح می شود این است که اگر قرار بود حضور و فعالیت ناتو در افغانستان مفید واقع شده و کمکی به مردم این کشور و برقراری آرامش و امنیت در آن بکند، آیا 13 سال مدت زمان کافی و مناسبی نبود؟
تقریباً در همه نشست های اخیر ناتو موضوع افغانستان همواره مطرح شده و البته دولت افغانستان نیز همواره مطالباتی همچون تأمین منابع مالی و تقویت و تجهیز نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان را از اعضای این ائتلاف نظامی داشته است. مطالباتی که یا به طور کامل برآورده نشده یا در صورت تحقق، در شرایط سیاسی و اجتماعی داخلی افغانستان کارایی چندانی نداشته و نتوانسته به اهداف اصلی صلح و ثبات در افغانستان جامه عمل بپوشاند.
ناتو با ورود به عرصه افغانستان، اهدافی همچون کمک به گسترش نفوذ دولت در سراسر کشور، آماده کردن شرایط برای ایجاد ثبات و بازسازی افغانستان با همکاری با قوای امنیت ملی افغانستان، هدایت و پشتیبانی اردوی ملی افغانستان و همچنین حمایت ازبرنامه های دولت افغانستان در خلع سلاح قوای غیر دولتی را برای خود تعریف کرد. با این وجود در حال حاضر نه دولت افغانستان بر همه ولایات این کشور تسلط دارد، نه این کشور دارای یک ارتش حرفه ای قدرتمند و کارامد است و نه شبه نظامیان تروریست در این کشور خلع سلاح شده اند. مبارزه با تولید و توزیع مواد مخدر نیز از دیگر اهداف ایساف به رهبری ناتو در افغانستان بود که نه تنها تحقق پیدا نکرد؛ بلکه امروزه با گسترش کشت خشخاش در این کشور نیز مواجه هستیم.
بنابراین به نظر می رسد موفقیت ناتو در عملیاتی کردن اهدافش در افغانستان تقریباً هیچ بوده و دلیل عمده این امر نیز «غیر بومی بودن فرایند تغییر در افغانستان» است. کشورهای عضو ناتو در 13 سال گذشته کوشیده اند برای کشوری نسخه درمان بپیچند که هیچ شناختی از محیط اجتماعی، فرهنگی و آداب و رسوم مردم آن ندارند. دولت های افغانستان نیز بیش از آن که به قدرت ملت خویش برای ایجاد تغییر و اصلاح در کشورشان ایمان داشته باشند، راه بهبود اوضاع امنیتی کشور را در جلب دلارهای ناتو و حضور نیروهای خارجی در کشورشان می بینند. مردم افغانستان نیز بیش از آنکه خود را در قالب ملتی واحد و مسئول سرنوشت کشورشان تعریف کنند، همچنان درگیر تفاوت های قومی و مذهبی بوده و دیگران (شامل دولت و البته قدرت های فرامنطقه ای) را مسئول اصلاحات در کشور خود می دانند. این در حالی است که هم در کتاب آسمانی ما مسلمانان تأکید شده است که «خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمی دهد مگر آن که آنان آن چه را در خودشان است تغییر دهند!»(رعد،آیه11) و هم تجربه عملی کشورهای خاورمیانه نشان داده است که راهکارها و نسخه های غربی جز آشفتگی، فرقه گرایی و نا امنی ثمره ای برای این کشورها نخواهد داشت.
بر این اساس ثبات در افغانستان نه در پشت میزهای ناتو در ولز و ورشو؛ بلکه تنها زمانی تأمین خواهد شد که مردم و دولت افغانستان تصمیم بگیرند که کشورشان را به محیطی امن و با ثبات تبدیل کنند و به دنبال "راهکارهای بومی" برای این امر باشند. مبارزه با فساد اداری، اجرایی و قضایی، تقویت همبستگی ملی در مقابل فرقه گرایی، احساس تکلیف جوانان افغان به حمایت از توسعه و امنیت کشورشان و نیز ایجاد اشتغال از طریق گسترش صنایع، تولیدات و صادرات ملی افغانستان از جمله مهمترین این راهکارها برای ایجاد ثبات و امنیت در افغانستان هستند.
نظر شما :