وقتی شعبه مکدونالد نشانه تغییر در ایران میشود!
نگرانی اسرائیل از تعهد ایران به اجرای برجام
نویسنده: سوزان مالونی*
دیپلماسی ایرانی: موشه یعلون، وزیر دفاع اسرائیل در گفتگو با دیوید ایگناتیوس (David Ignatius) – نویسنده واشنگتن پست - در دوازدهمین نشست سالانه مرکز سابان بروکینگز به اصرار از دولت آمریکا خواست تا نقش فعالتری در هماهنگی مخالفان سنی برای نبرد با داعش ایفا کند. وی همچنین نسبت به خطرات جان گرفتن دوباره ایران – که به واسطه توافق هسته ای ماه ژوئن قدرت گرفته است – هشدار داد.
یعلون درخواستش برای رهبری آمریکا در جنگ با داعش را مکررا و با اصرار و ابرام اظهار کرد. وی گفت: «اگر شما به کناری بنشینید، خلا موجود در سوریه یا با ایران و یا با محور شیعی تحت حمایت روسیه و یا توسط داعش پر خواهد شد. به این دلیل است که می گوییم ایالات متحده بایستی نقش فعالتری در منطقه ایفا کند.» وی افزود: «اکنون فرصتی وجود دارد...ما از اردوگاه سنی ها برخورداریم که مهمترین اردوگاه منطقه است و در پی داشتن رهبر است.»
یعلون همچنین به تشریح دومین جبهه منطقه ای با محوریت اخوان المسلمین - که رهبری آن را ترکیه و قطر در اختیار دارند – پرداخت. وی بخش عمده اظهاراتش را به آنچه که او از آن تعبیر به اردوگاه سنی ها می کرد اختصاص داد و بر همسویی منافع اسرائیل و شماری از کشورهای عربی از جمله مصر، عربستان، اردن، کویت، بحرین، امارات و مراکش تاکید ورزید.
یعلون اظهار کرد که داعش صرفا یک گروه تروریستی نیست، بلکه یک تفکر پیرامون تشکیل خلافت سنی در کوتاه ترین زمان ممکن است. وی ادامه داد: «ما باید با داعش در هر جایی، خصوصا در سوریه و عراق بجنگیم. به علاوه باید در جهان اسلام، در تلاش برای جذب قلوب و اذهان (به منظور نبرد با داعش) باشیم. چنین چیزی در حرف آسان، ولی در عمل دشوار است.»
وزیر دفاع اسرائیل گفت: «استفاده از پیاده نظام کشورهای غربی و ایالات متحده در نبرد با داعش بایستی به عنوان آخرین – و نه اولین – اقدام باشد. بهتر این است که سربازان بومی منطقه را برای چنین کاری تسلیح و حمایت مالی کنیم تا به خاطر اصول و منافع خودشان بجنگند. ما می دانیم که گروه های زیادی در خود منطقه هستند که حاضرند جانشان را نه به خاطر منافع غرب بلکه به خاطر منافع و آرمان های خود فدا کنند. این افراد می بایست از همان آغاز کار مورد حمایت قرار می گرفتند، اما هنوز هم دیر نشده و فرصت باقی است».
او گفت: «شما بدون استفاده از نیروی زمینی و سرباز پیاده نظام قادر به شکست داعش نیستید و برای اجتناب از حضور نیروی زمینی غرب در عرصه نبرد، لازم است تا سربازان بومی یعنی سنی ها و همچنین اکراد را حمایت کنید. گروه هایی در سوریه حضور دارند که به دنبال چیزی متفاوت هستند. آنها نه خواهان ایران هستند و نه خواهان بشار اسد و یا داعش. این یک فرصت است و اردوگاه سنی ها بایستی برای عملیات بهتر، هماهنگ و رهبری گردند.»
ایران همچنان در پی تبدیل شدن به قدرت نظامی هسته ای است
در جریان این نشست، از یعلون سوال شد که بزرگترین تهدیدی که منطقه با آن روبرو است چه کسی است، اما وی از پاسخ صریح به این سوال طفره رفت و مکررا تاکید کرد که اسرائیل و همسایگانش نبایستی بین هژمون ایران و یک داعش افسار گسیخته، یکی را به عنوان بزرگترین خطر انتخاب کنند. اما به هر تقدیر گفت که مبارزه با داعش در قیاس با مبارزه با ایران، از اولویت بیشتری برخوردار است چرا که به اعتقاد وی داعش شکست خواهد خورد اما مورد ایران متفاوت از داعش است زیرا ایران به واقع یک ابرقدرت (super power) است.
یعلون به صراحت از رژیم ایران به عنوان یک رژیم معتقد به موعود و حوادث آخرالزمان (messianic apocalyptic regime) یاد و همچنین از توافق هسته ای صریحا انتقاد کرد.i یعلون بار دیگر گفت که نظر دولت اسرائیل درباره توافق هسته ای با ایران هنوز این است که این توافق یک «اشتباه تاریخی» بود. وی تاکید کرد که این توافق جاه طلبی های هسته ای ایران را متوقف نمی کند چرا که ماهیت رژیم ایران همین است. او افزود رژیم ایران همچنان در پی تبدیل شدن به یک قدرت نظامی هسته ای است و این رژیم هنوز جاه طلبی های خود را رها نکرده است. با تمام این اظهارات، نکته جالب این بود که یعلون معتقد بود که تهران متعهد به اجرای مفاد برجام خواهد ماند. از او پرسیده شد چرا فکر می کنید که ایران برجام را اجرا خواهد کرد؟ او در پاسخ گفت: «به خاطر اینکه نیازمند پول هستند.»
یعلون توصیه کرد که ممانعت از ایران هسته ای باید در کانون تلاش های منع اشاعه هسته ای منطقه باشد و سپس با اشاره غیر مستقیم به زرادخانه هسته ای اعلام نشده اسرائیل، گفت: «دلیل نمی شود که چون فلان کشور (اسرائیل) از زراد خانه هسته ای برخوردار است، پس بهمان کشور (ایران) در منطقه هم بایستی صاحب چنین چیزی باشد... آنها (دولت های عربی) نمی توانند ایران هسته ای را تحمل کنند».ii یعلون هشدار داد که توافق هسته ای با ایران، موجب آغاز رقابت تسلیحات هسته ای و همچنین رقابت بر سر سلاح های نظامی متعارف شده است. وی برای اثبات ادعایش به خرید 200 میلیارد دلاری تسلیحات توسط رژیم های سنی اشاره کرد.
به هر حال، کانون دغدغه یعلون درباره ایران پسا توافق، عمدتا بر این موضوع مبتنی بود که ایران پسا برجام به شکل قابل توجهی از تحریم های اقتصادی و محکومیت های بین المللی رهایی یافته است. وی گفت: «ترس من از این است که رژیم ایران در حالی که از پول حاصل از توافق برخوردار می شود، و همچنین در حالی که دیگر در انزوای سیاسی و تحت فشارهای خارجی نیست، از فضای بیشتری برای مانور برخوردار شود. من حتی در عرصه سیاست داخلی ایران شاهد تغییر و تحولی در ایدئولوژی و دیدگاه این کشور نیستم. ایران قرار نیست که تغییر کند. هیچ شانسی برای تاسیس شعبه های مک دونالد در تهران نمی بینم که بخواهم بگویم آینده جدیدی در انتظار ایران است. ما فقط می توانیم برای تغییر و تحول در ایران دعا کنیم اما مطمئن نیستم که دعا کردن جای اتخاذ سیاست در قبال ایران را بگیرد.»
یعلون از آنچه که به تعبیر وی، ارسال روزانه تسلیحات ایرانی به حزب الله و سایر گروه های حاضر در منطقه خواند، اظهار تاسف کرد و گفت: «این کار ایران، نقض قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل است، منتها شورای امنیت از ترس اینکه ایران زیر توافق هسته ای نزند از اعمال این قطعنامه ها خودداری می کند.»
وی در پاسخ به سوال دنیس راس – مقام ارشد سابق دولت اوباما – گفت که با این نظر موافق است که جهان باید از تاخیری که به واسطه برجام در برنامه هسته ای ایران ایجاد شده است بهره ببرد. او افزود ادعاهایی هست مبنی بر اینکه «بهره برداری از این 15 سالی که در برجام ذکر شده، موجب تغییر و تحول داخلی در ایران می شود. واقعیت این است که خود ما، حتی در دهه 90 میلادی به فکر این تغییرات در داخل ایران بودیم. در آن زمان من رئیس دستگاه اطلاعاتی اسرائیل بودم و صحبت بر سر این بود که 70 درصد ایرانی ها دل خوشی از آیت الله ها ندارند.»iii یعلون از سال های برباد رفته اظهار تاسف کرد و گفت از آن زمان تاکنون، جمهوری اسلامی جای پا خود را در حکومت کردن محکم کرد. وی افزود: «به عقیده من موقعیت رژیم حتی پس از برجام مستحکم تر شده است.»
یعلون تاکید کرد که علی رغم اختلاف بین ایالات متحده و اسرائیل بر سر ایران، این دو کشور روابط عالی دفاعی دارند. روابط بین وزرات دفاع اسرائیل و پنتاگون، نیروهای مسلح، و دستگاه های اطلاعاتی این دو عالی – و نه حتی کمتر از عالی – است. وی گفت که دولت اوباما یادداشت تفاهمی را درباره روابط دهه آینده ایالات متحده و اسرائیل تدوین کرده است که ظرف دو ماه آینده تکمیل خواهد شد.
تراژدی سوریه پایان ناپذیر است
از یعلون درباره تلاش های دیپلماتیک جان کری در قبال سوریه و اینکه کری در تلاش های جدیدش ایران را نیز وارد میدان کرده، سوال شد. نظر یعلون در این رابطه به شدت انتقادی بود. وی افزود اسرائیل پیه این را به تنش مالیده که سوریه احتمالا اسیر یک بی ثباتی طویل المدت، آن هم به مدت بسیار بسیار طولانی خواهد بود. از نظر ما، تراژدی سوریه پایانی ندارد.
او با ذکر این مثال که «املت را می توان با تخم مرغ درست کرد، اما تخم مرغ را نمی شود با املت درست کرد»، گفت: به نظر من، سوریه به خاطر تفاوت های مذهبی – طایفه ای درگیر یک وضع بالکانیزه مبهم خواهد شد.iv نظر یعلون این بود که «تنها گزینه خوب، در حال حاضر این است که امیدوار باشیم که سنی ها با کمک غرب از شر داعش خلاص شوند.»
مشکل با فلسطینی ها، بی رغبتی آنها برای آشتی است
یعلون یک بخش از صحبتش را به موضوع درگیری فلسطینی ها و اسرائیلی ها اختصاص داد. او قاطعانه گفت که از عهده خشونت کنونی فلسطینی ها با موفقیت برخواهند آمد، اما این را هم افزود که «این روند نیاز به زمان طولانی دارد....ما در گذشته با حملات زیانبارتر از حملات کنونی و تهدیدات بیشتری مواجه بودیم و به باور من، می توانیم موج جدید خشونت آنها را شکست دهیم.»
یعلون در کل خوشبینی بسیار کمی در رابطه با فائق آمدن بر چالش های راه حل جامع درگیری های اسرائیل و فلسطینی ها داشت. او اظهار کرد که هرچند من از روند صلح اسلو حمایت می کردم، اما اکنون بر این باورم که رهبری فلسطین از همان اول هم، تعهد اساسی به توافق اسلو نداشته است. «به نظر من، از زمان طلیعه صهیونیسم تا کنون هیچگاه شاهد این نبوده ایم که رهبری فلسطین برای پذیرش حق موجودیت کشور و ملت یهودی آمادگی داشته باشد. ریشه درگیری های ما هم همین است.»
وی تاکید کرد که اسرائیل ترجیح می دهد که بر فلسطینی ها حاکمیت نداشته باشد. ما علاقمندیم که توانایی فلسطینی ها برای حکومت بر خودشان افزایش یابد. خواهان آن هستیم که آنها همسایه قابل اعتماد و مسئولیت پذیر ما باشند. به همین دلیل، نبایستی برای رسیدن به حل و فصل جامع درگیری هایمان عجله کنیم. ما اسم این رویکرد را « رویکرد حل ریشه ای مسائل (bottom up approach)» می گذاریم. اجازه دهید ابتدا در حوزه اقتصادی، امنیتی و سیاسی مشکلات را حل کنیم تا بعد به صلح فراگیر برسیم. وی تاکید کرد که به نظر من رویکرد مزبور، یگانه راه حفظ وضعیت نسبتا با ثبات بین ما و فلسطینی ها است.
*معاون برنامه سیاست خارجی و عضو ارشد بروکینگز
منبع:بروکینگزv / مترجم: حامد ضرغامی
پی نوشتها
i آقای یعلون از رژیم جمهوری اسلامی به خاطر اعتقاد به موعود آخر الزمان و حوادث آخر الزمان انتقاد می کند. سوالی که در اینجا مطرح است این است که آیا عقاید مذهبی رای دهندگان آمریکایی در سیاست مقامات آمریکایی در قبال خاورمیانه – خصوصا اسرائیل - موثر است یا خیر؟ دو سوال در این رابطه به ذهن متبادر می شود.
- اولا دیدگاه مذهبی رای دهندگان آمریکایی درباره «حوادث آخرالزمان» و «ظهور موعود» چگونه است؟
- ثانیا این دیدگاه ها تا چه اندازه در انتخاب رئیس جمهور و اعضای کنگره ایالات متحده، و همچنین سیاست آمریکا در قبال اسرائیل موثر هستند؟
در فاصله 10- 4 نوامبر سال جاری میلادی، نظر سنجی ای با مدیریت دکتر شبلی تلهامی – از اعضای بروکینگز- توسط مرکز سابان بروکینگز انجام شد که نتایج آن حکایت از عقاید آخر الزمانی عده قابل توجهی از آمریکایی ها، و تاثیر این عقاید در انتخاب مقامات ارشد آمریکایی، و همچنین رویکرد آمریکا در قبال اسرائیل دارند. به نتایج نظر سنجی، خصوصا ارقام مربوط به سوال شوندگانی که گرایش به حزب جمهوریخواه دارند توجه کنید.
از پرسش شوندگان نظر سنجی سوال شد که «آیا شما معتقد هستید که یهودیان – آنچنان که در کتاب مقدس (Bible) ذکر شده افراد برگزیده خداوند(God’s chosen people) هستند یا خیر؟» نتایج پاسخ به این سوال را که بر اساس گرایش حزبی پاسخ دهنگان – یعنی جمهوریخواه و دموکرات و همچنین متوسط کل، تفکیک شده است - را در ذیل ملاحظه کنید.
81% پرسش شوندگانی که خود را مسیحی می دانند به آخر الزمان و رجعت حضرت مسیح (ع) باور داشتند، هر چند که اکثر آنها معتقد بودند که هیچ کس نمی داند این قضیه چه وقت اتفاق خواهد افتاد. 51% پرسش شوندگان معتقد بودند که حوادث خاورمیانه علامت نزدیک بودن آخر الزمان است. 54% معتقد بودند نزدیک شدن سریع به آخر الزمان، حوادثی را در جهان رقم می زند که به ضرر اسرائیل است. 54% نیز معتقد بودند که به منظور تحقق رستاخیز دوم حضرت مسیح (ع)، لازم است تا اسرائیل تمام سرزمینهایی را که به باور آنها در عهد قدیم به یهودیان وعده داده شده است را تصاحب کنند.
5% مسیحیان از هر نحله ای، و 12% مسیحیان انجیلی (اِوانجلیک) تصور می کردند در زمانی که زنده هستند، شاهد آخر الزمان خواهند بود. اما اکثرا یعنی 72% مسیحیان از هر نحله ای، و 81% اوانجلیک ها معتقد بودند که از اینکه این قضیه همین فردا یا 1000 سال آینده رخ دهد، اطمینان ندارند. 55% مسیحیان معتقد به رجعت حضرت مسیح(ع) و همچنین 75% اوانجلیک ها گفتند که پیش از ظهورحضرت مسیح (ع)، باید قضایایی در اسرائیل اتفاق بیفتد.
اما سوال دیگر از پرسش شوندگان این بود که «زمانی که تصمیم به رای دادن به رئیس جمهور و یا اعضای کنگره آمریکا دارید، مواضع سیاسی نامزد مورد نظر شما در قبال اسرائیل، تا چه میزان در رای شما به آن فرد موثر است؟»
نتایج به تفکیک گرایش حزبی پاسخ دهندگان به قرار زیر بود:
سوالی که مطرح است این است که به چه دلیل، میزان قابل توجهی از مردم آمریکا به مواضع سیاسی نامزد انتخابات ریاست جمهوری و یا کنگره، در قبال یک کشور خارجی یعنی اسرائیل این قدر اهمیت می دهند؟ آیا مقامی که منتخب افرادی با چنین عقاید آخر الزمانی است، خود مجبور نیست که مطابق خواسته موکلانش، سیاست های منبعث از همین عقاید را دنبال کند؟ برای اطلاع بیشتر درباره نظر سنجی مذکور به پیوند زیر مراجعه کنید.(م)
iiاز قول دولت های عربی گفته است که آنها نمی توانند ایران هسته ای را تحمل کنند. اولا سلاح هسته ای که جایی در دکترین دفاعی ایران ندارد، اما اگر هم به فرض جایی داشت، باز هم برای دولت های عربی قابل تحمل بود. مگر دولت های عربی علی رغم سرو صدایی که در اوائل داشتند، نهایتا تشکیل دولت یهودی در همسایگی خود را تحمل نکردند؟ تحمل ایران هسته ای که به مراتب راحت تر از تحمل دولت یهودی بود.(م)
iiiوزیر دفاعی که تاسیس مک دونالد در تهران را علامت آینده جدید ایران بداند، آمار 70 درصدی اش هم از جنس همان مک دونالد است. ایشان به هیچ منبع مستندی درباره رقم مزبور اشاره نکرده است و لذا این ادعا ارزش علمی ندارد.(م)
iv[1] یعلون می گوید: « املت را می توان با تخم مرغ درست کرد، اما تخم مرغ را نمی شود با املت درست کرد.» عین جمله ایشان این است: «you can make omelets from an egg, you cannot make eggs from an omelet». قسمت اول جمله وی با نظر به فضای بحث و جملات قبلی و بعدی درست است، اما قسمت دوم آن مهمل است و به نظر می رسد معنایی را در ذهن داشته اما نتوانسته است به درستی بیان کند.
1. یا منظورش ضرب المثل «you can't make an omelet without breaking eggs» به معنی « املت درست کردن، تخم مرغ شکستن هم می خواهد» که کنایه از « کار بزرگ انجام دادن، ضررهای خاص خودش را هم دارد» است.
2. یا معنی «تئوری املت انقلاب (Omelet Theory of Revolution)» را در ذهن دارد. به این معنی که همانطوری که لازمه املت درست کردن، تخم مرغ شکستن است. انقلاب و یا تحولات بنیادین هم نیاز به خشونت و سرشکستن دارد.
یک معنای دور از ذهن مخاطب هم، ممکن است در ذهن وی بوده باشد. یعنی گفته است « you cannot make eggs from an omelet»، به این معنی که کاسه شکسته سوریه را نمی توان بند زد. اگر چنین معنی ای در ذهن داشته، که کلا عبارت غلطی را برای بیان منظورش استفاده کرده، و با نظر به قسمت اول نیز به کلی بی معنی و نامنسجم است.
اما با نظر به فضای صحبت، به احتمال زیاد یکی از دو مورد بالا که ذکر شد منظور وی بوده است، که البته هر دو مورد در اینجا، تقریبا به یک معنا هستند. به بیانی دیگر خواسته است بگوید « املت نظم نوین خاورمیانه» خشونت های طایفه ای – مذهبی یا به عبارتی دیگر بالکانیزه شدن را هم نیاز دارد. برای روشن شدن بیشتر مفهوم « املت» مورد اشاره آقای یعلون به مورد ذیل توجه کنید.
یک گروه مطالعاتی شامل ریچارد پرل(Richard Perle)، جیمز کولبرت(James Colbert )، چارلز فیربنکس(Charles Fairbanks )، داگلس فیث (Douglas Feith)، رابرت لوونبرگ (Robert Loewenberg)، دیوید وورمزر (David Wurmser)، و میراو وورمزر (Meyrav Wurmser) در « موسسه مطالعات پیشرفته سیاسی و راهبردی» در سال 1996 – به هنگام انتخاب نتانیاهو به عنوان نخست وزیر اسرائیل – طرحی 6 صفحه ای با عنوان « A Clean Break: A New Strategy for Securing the Realm (ABC)» به نتانیاهو پیشنهاد کردند. طرح مزبور از نتانیاهو می خواست که با سیاست های شکست خورده گذشته وداع کند و راهبرد تدوین شده در طرح مذکور را برای تامین امنیت اسرائیل در پیش گیرد. رئوس کلی این راهبرد در 5 فصل خلاصه می شد:
1. افزایش حمایت های کنگره آمریکا از اسرائیل
2. جایگزینی راهبرد « صلح در برابر صلح» با « صلح در ازای زمین» در مذاکرات با فلسطینیان
3. مهار، بی ثبات کردن، و عقب راندن کشورهای دردسر ساز منطقه
4. اصلاحات اقتصادی
v. نوسازی ایدئولوژی صهیونیسم
بررسی هر یک از این فصول پنچگانه خارج از موضوع این یادداشت است و خوانندگان می توانند برای مطالعه مشروح آن به پیوند http://www.irmep.org/PDF/3-27-2003_Clean_Break_or_Dirty_War.pdf مراجعه کنند. اما رئوس فصل سوم این طرح، یعنی «مهار، بی ثبات کردن، و عقب راندن کشورهای دردسر ساز منطقه» در موارد نه گانه ذیل خلاصه می شوند.
1. به چالش کشیدن کشورهای عربی با این بهانه که « نظام های سیاسی پلیسی» و فاقد مشروعیت دارند.
2. تقویت اتحادهای منطقه ای و همکاری با ترکیه و اردن به منظور روانه کردن قبایل عربی متخاصم به سوریه
3. زیر سوال بردن علنی مشروعیت رژیم سوریه و اینکه دمشق در پابندی به پیمان ها حسن نیت ندارد.
4. مهار سوریه و ضربه زدن به اهداف از پیش تعیین شده در این کشور
5. رد راهبرد « زمین در برابر صلح» در مورد مناقشه با سوریه بر سر بلندی های جولان
6. تاسیس سلطنت هاشمی در عراق
7. محاصره و به انزوا کشاندن سوریه از طریق یک رژیم دوست در عراق
8. سرگرم کردن سوریه، ایران، و عراق در لبنان
9. قطع ارتباط شیعیان لبنان با عراق و سوق دادن آنها به اردن
بنابراین، طرح بالکانیزه کردن سوریه در سال 1996 رقم خورده، و نقشی را که ترکیه، اردن، و برخی کشورهای عربی منطقه می بایست در این طرح ایفا می کردند مشخص گردیده بود. یعلون با توجه به اینکه خود در این نشست اظهار می کند که در دهه 90 میلادی ریاست دستگاه اطلاعاتی اسرائیل را بر عهده داشته، به خوبی از طرح تیم ریچارد پرل آگاهی داشته است، و نیک می داند که آشوب های داخل سوریه و پس از آن وقوع جنگ داخلی در این کشور، همان املتی است که برنامه طبخ اش را در سال 1996 تدوین کرده بودند.(م)
نظر شما :