انسداد در روابط با غرب، مسکو را به سمت جنوب جذب کرده است

جهت‌گیری‌های جدید در سیاست خاورمیانه‌ای روسیه

۱۷ شهریور ۱۳۹۴ | ۱۵:۳۷ کد : ۱۹۵۱۴۹۱ اروپا یادداشت
سید احمد حسینی، کارشناس ارشد امور سیاسی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: در حال حاضر خاورمیانه با مختصاتی که پیدا کرده، زمینه خوبی برای تحرک دیپلماسی روسیه است.
جهت‌گیری‌های جدید در سیاست خاورمیانه‌ای روسیه

سید احمد حسینی، کارشناس ارشد امور سیاسی

مقدمه:

روسیه، از نظر جغرافیائی، کشوری سه قاره ای در مجاورت ایالات متحده آمریکا، آسیا و اروپا و کشوری اورآسیائی از نظر سیاسی و ژئوپلتیکی است. علی رغم اینکه بخش وسیعی از این کشور، در آسیا قرار دارد اما شهرهای اصلی و تعاملات سیاسی و اقتصادی این کشور بیشتر با اروپاست و مسکو در موضوعات سیاسی و بین المللی، خود را در خانواده اروپا می بیند.

با این حال سیاست خارجی روسیه همواره حالت پاندولی دارد و بنا به شرایط و اقتضائات، هر زمان بستر برای همگرائی با اروپا و غرب فراهم باشد، بیشتر وزن سیاست خارجی خود را در آن سو قرار می دهد و هر زمان که فضای مناسبات با غرب همراه با تنش و غبار آلود باشد، توجه خود را به سوی شرق و آسیا جلب می کند و از این طریق غرب را متوجه ظرفیت های خود ساخته و آنان را متوجه می سازد که این کشور گزینه های جایگزینی دارد که به مقابله با رفتارهای آنان بپردازد.

در حال حاضر مناسبات روسیه در روابط با اروپا و آمریکا بدلیل تغییر رفتار این کشور از زمان بحران سوریه و بخصوص در ماجرای اوکراین با تنش مواجه گردیده و طرفین از ابزارهای مختلف برای ارتقای توان چانه زنی و مذاکراتی خود بهره می گیرند. به همین خاطر، اکنون فرصتی است که روسیه ظرفیت های خود در حوزه شرق و آسیا را بالفعل و کارآمدتر نماید. این وجه از جهت گیری  مسکو با تغییر و تحولات سریع و شتابان و بهم ریختگی نظم سنتی در خاورمیانه همراه گردیده است. این وضعیت، روسیه را نیز همانند بازیگران دیگر با تردیدها و سوالات زیادی مواجه کرده و به همین خاطر نمی توان یک رویکرد ثابتی را برای سیاست خارجی آن کشور تعریف نمود. با این وجود در یک نگاه اجمالی، چارچوب های رفتاری کشور روسیه در منطقه خاورمیانه را در موارد زیر می توان جمع بندی نمود:

امنیت مرزهای جنوبی:

امنیت مرزهای جنوبی فدراسیون شامل مناطق آسیای مرکزی، دریای خزر و قفقاز و حتی مناطق مسلمان نشین داخل، همواره عنصری کلیدی برای سیاست خارجی روسیه است. مسکو در سالهای اخیر همه تلاش خود را بکار برده است که این مناطق از تحولات و دگرگونی های مذهبی و سیاسی از جنس آنچه در خاورمیانه اتفاق افتاده تاثیر نپذیرد. در این بین هر گاه در مقاطعی این خط قرمز روسیه دچار خدشه گردیده واکنش تند آنها را برانگیخته است. شیوه برخورد این کشور با رخدادهای گرجستان و اوکراین در سالهای گذشته نشان داده است که روسیه در این بخش با کسی شوخی ندارد و اتفاقا در هر دو تجربه فوق نیز با تهدید و جدائی سازی سرزمینی طرف مقابل واکنش نشان داده است.

در همین جا، موضوع ایران و شکل رابطه روسیه با آن و تحولات پس از توافق هسته ای ایران با قدرتهای جهانی اهمیت پیدا می کند که خود بحثی مفصل و نیازمند فرصت جداگانه است. اجمالا در یک جمله می توان اشاره نمود که روسیه، ایران مطلوب برای خود را ایرانی می داند که از یک طرف به کلوپ دارندگان سلاح هسته ای وارد نشود و از سوی دیگر سرانجام این کشور به جنگ و آسیب به امنیت مرزهای جنوبی آن ختم نشود. طبعا تا زمانی که ایران به سیاست مستقل خود در یارگیری های جهانی ادامه می دهد، فرصت مغتنمی برای مسکو فراهم است که توجهاتش را به حوزه های دیگر سیاست خارجی خود معطوف سازد.

قابل ذکر است روسیه از تداوم وضعیت گذشته پرونده هسته ای ایران نیز منتفع می شد چرا که خود را در کنار اروپا و آمریکا می دید و برای کشورش فرصت می خرید تا به احیاء روند قدرت خود بپردازد و هم اینکه با انسدادی که در بالفعل شدن توانمندیهای ایران بخصوص در بحث انرژی پیش آمده بود اروپا و کشورهای مهم آسیائی مانند چین را به خود وابسته و بازارهای آنان را در اختیار می گرفت. اما بهرحال شرایط پس از توافق نیز دریچه جدیدی به روی مناسبات تهران –مسکو گشوده است تا به همکاری خود، شکل جدی تری داده و به هماهنگی مواضع خود در مسائل مختلف خاورمیانه بپردازند.

مقاومت و ایستادگی:

روس ها در زمان شوروی تکیه گاه های تعریف شده ای در منطقه خاورمیانه داشتند. سوریه، عراق ، یمن جنوبی، لیبی تا حدودی مصر و ایران در دهه های اخیر، از جمله مواردی بودند که سیاست خاورمیانه ای روسیه را شکل می دادند. در نتیجه رویکردهای خوش بینانه روس ها در سال های گذشته، مسکو اکثر این مواضع را از دست داده و نتیجه آن نه تنها دستاوردی برای این کشور نداشت بلکه آمریکا و مجموعه غرب به این مشخصه رفتاری مسکو عادت کرده بودند که روسیه در مواضع خود تا دقیقه 90 پای می فشارد اما در لحظه آخر، چرخش و عقب نشینی می کند. تجربه سوریه و اوکراین، پایانی بر این رفتار در سیاست خارجی روسیه بود که کرملین اکنون نتیجه های آن را به مراتب بهتر از قبل می بیند چرا که کشورها روی مواضع مسکو حساب می کنند و در چاره اندیشی و مذاکره، به آن بها می دهند. به همین خاطر شاهدیم که کشورهای مختلف خاورمیانه حتی کشورهائی مانند عربستان که در سال های اولیه فروپاشی شوروی، در صف مبارزه با روسیه برای تضعیف و حتی تجزیه آن کشور بودند اکنون با واقعیتی جدید به نام روسیه قدرت یافته مواجه و در تلاشند از ظرفیت ها و پتانسیل های آن در جهت منافع خود استفاده نمایند.

حفظ هم پیمانان:

یکی از ویژگی های فدراسیون روسیه این است که از رفتارهای ایدئولوژیک دوران شوروی فاصله گرفته و تعهدات سیاست خارجی خود را کاهش داده است. اما این امر به معنای آن نیست که مسکو همه مواضع خود در منطقه خاورمیانه را رها کرده است. ایستادگی در حمایت از هم پیمانان، نیاز روسیه در بر هم زدن تصور ستنی است که در منطقه و جهان بوجود آمده و آن اینکه روس ها قابل اعتماد نیستند و شرکای خود را در شرایط دشوار رها می سازند. مسکو در سال های اخیر توانسته است این تصور که از سوی غربی ها نیز تبلیغ و به افکار عمومی جهانیان القاء می شود را برهم زده و تا حدودی اطمینان لازم به کشورهایی که با آن همکاری می نمایند را ایجاد نماید.

ابزارسازی:

روسیه با ویژگی اورآسیائی می تواند متناسب با شرایط و اوضاع پیش روی در هر مقطعی، از یکی از بال های شرقی یا غربی اش برای مانور و فشار بر طرف های خود استفاده نماید. اکنون شرایط سیاست خارجی روسیه ایجاب می نماید که به طرق گوناگون ابزارهائی برای مقابله با فشارهای آمریکا و اروپا تدارک ببیند. تقویت روابط با کشورهای مهم آسیا مانند روسیه و هند، ایران و غیره عقد قراردادهای مهم و راهبردی در بخش انرژی، جداسازی بخشی از سرزمین و الحاق آن به خاک خود مانند آنچه در شبه جزیره کریمه رخ داد، برآورده کردن نیازهای: تسلیحاتی، هسته ای، دفاعی و غیره از راههای ابزارسازی روسیه در مناسبات بین المللی است. در حال حاضر خاورمیانه با مختصاتی که پیدا کرده، زمینه خوبی برای تحرک دیپلماسی روسیه است. با توجه به اینکه روسیه از این امتیاز برخوردار است که با همه طرفهای درگیر در منطقه تعامل داشته و می تواند از این مزیت خود بهره ببرد.

الهام بخشی:

از آنجا که روسیه کشوری کثیرالمله و برخوردار از اقوام، ملیت ها، مذاهب و نژادهای گوناگون است و نیروی گریز از مرکز در آنها به حدی قوی است که تنها با یک سیاست مشت آهنین فعلا آرام گرفته است لذا این کشور بشدت از اثرگذاری تحولات خاورمیانه و درجه توفیق یا عدم توفیق کنشگران جدید مانند داعش در زمینه های مختلف آگاه است و در مورد آنها دغدغه دارد. موضوع از آن جهت اهمیت دارد که بخشی از نیروهای تندرو در منطقه خاورمیانه از میان جمهوری های داخلی و کشورهای آسیای مرکزی جذب این گروه ها شده و آزادسازی سرزمین های خود از سیطره روس ها را مطرح و بر ایجاد امارت اسلامی در این مناطق تاکید می کنند. طبعا تحقق چنین خواسته هائی در کوتاه مدت دشوار بنظر می رسد اما توفیق گروه های مذکور در خاورمیانه می تواند انگیزه مضاعفی به این قبیل کنشگران بدهد که در سرزمین های خود فعال شوند و دردسر جدیدی برای روسیه ایجاد نمایند. این موضوع از آن جهت حائز اهمیت است که محافل تندرو آمریکا ضرورت تجزیه روسیه را مطرح و امکان ادامه حیات کشوری با این وسعت در آینده نظم جهانی را زیر سوال می برند و از سوی دیگر وضعیت کنونی روابط روسیه با غرب نیز انگیزه های مضاعفی برای آنان برای اعمال فشار بر روسیه فراهم می سازد.

پاسخ به مطالبات داخلی:

مسلمانان روسیه با جمیعتی بالغ بر بیست میلیون نفر از جمعیت، مهمترین اقلیت ساکن در فدراسیون هستند که با دارا بودن منابع سرشار، حوزه های جغرافیائی استراتژیک و گرایش به احیاء و بدست آوردن نقش بیشتر در دنیای کنونی، از عامل قابل ذکر در موضعگیریهای روسیه در قبال تحولات جاری در منطقه خاورمیانه می باشد و برای این کشور بسیار مهم است که در هر یک از کشورهای خاورمیانه چه اتفاقی می افتد و جریانهای پس از انقلاب و دگرگونی در جهت گیری های سیاست خارجی خود به کدام سوی نگاه می کنند؟

طبعا روسیه با حضور فعال تر در منطقه خاورمیانه و برقراری پیوند با کشورهای مهم این حوزه می تواند تعاملات جدی تری با این کشورها داشته و ظرفیتهای آنان را در جهت منافع ملی و ملاحظات ژئوپلتیک خود ساماندهی نماید. از سوی دیگر، کشیده شدن کشورهای اسلامی و عربی در مدار همکاری با مسکو، فضا و عرصه را بر نگرش های تندرو و افراطی که نگاههای ضد روسی دارند تنگ تر نموده و توان روسیه را برای مقابله با آنان در قالب مبارزه با تروریسم تقویت می کند. همچنین کرملین قادر خواهد بود به جامعه مسلمانان خود بگوید که به آنان توجه نموده و خواسته ها و مطالبات آن را تا حد ممکن برآورده می سازد.

سخن پایانی:

نگاه روسیه به سیاست و عرصه بین المللی، رویکردی عملگرایانه و سودجویانه است. انسداد و تنگنا در روابط با غرب همراه با وضعیت بسیار سیال و پیچیده در منطقه خاورمیانه، در کنار رویکرد آمریکا برای بیرون کشیدن خود از کشمکش های بی حاصل و پرهزینه گشته و نیز سرخوردگی و نارضایتی کشورهای عربی از این کشور در موضوع توافق هسته ای ایران، باعث خلق فرصت های جدیدی برای روسیه گردیده است. مجموعه این عوامل، حوزه خاورمیانه ای سیاست خارجی روسیه را فعال نموده است که موضوعی مهم برای کشورها و بازیگران منطقه ای و از جمله کشوری مانند ایران است. ایران در سه دهه گذشته روابط نزدیکی با روسیه داشته و اشتراک نظر بالایی بین دو کشور در بحث های منطقه ای و بین المللی وجود داشته است. در مقطع کنونی که پرونده هسته ای ایران به نقطه توافق با قدرت های جهانی رسیده است باز هم روابط عمیق و گرم با روسیه نیاز مهم دستگاه سیاست خارجی کشور می باشد و نباید با غفلت از این موضوع اجازه داد که بازیگران تاکتیکی مانند عربستان، نگاه منطقه ای روسیه را بر اساس منافع خود تفسیر و مورد اثرگذاری قرار دهند. واقعیت این است که نقاط اتصال ایران و روسیه در بحران های مهم خاورمیانه از جمله در سوریه، عراق، لبنان و غیره خاصیت و جنس ژئوپلتیکی و استراتژیک دارد اما ماهیت بازیگران دیگر مانند عربستان و سایر کشورهای عربی نگاهی تاکتیکی، مقطعی و زودگذر است. البته بعید است که روسها تفاوت این دو نگاه را متوجه نباشد و در ارزیابی ها و رفتارها دچار خطای فاحش گردند اما به هر حال در عرصه سیاست و بازی، هیچ چیز را نباید دور از ذهن داشت و ضروری است برای آن برنامه ریزی نمود. در این زمینه، مطالب بیشتری بخصوص در ابعاد همکاریهای دوجانبه، منطقه ای و بین المللی وجود دارد که می توان در فرصتهای آینده می توان به واکاوی آنها پرداخت.

 

انتشار اولیه: یکشنبه 8 شهریور 1394 / انتشار مجدد: سه شنبه 17 شهریور 1394

کلید واژه ها: خاورمیانه روسیه سید احمد حسینی


نظر شما :