شباهت‌های جنگ بوسنی و سوریه

طرح گروه تماس برای سوریه چیست؟

۲۳ خرداد ۱۳۹۴ | ۱۷:۰۱ کد : ۱۹۴۸۲۷۴ خاورمیانه یادداشت
نویسنده خبر: کریستوفر هیل
کریستوفر هیل می‌نویسد: سوریه هم مانند بوسنی، به نظر می‌رسد به طور ناامیدکننده‌ای میان جناح‌های متخاصم تقسیم شده و توقفی برای خشونت‌ها وجود ندارد.
طرح گروه تماس برای سوریه چیست؟

دیپلماسی ایرانی: درگیری و بحران برای مشارکت کنندگان در آن منحصر به فرد است. اما این قبیل اتفاقات اغلب الگوهای متمایزی دارند. هر چند معمولاً حوادثی که آنها را به وجود آورده اند، از حافظه جمعی ما رنگ می بازند. جنگ داخلی سوریه یکی از این موارد است.

امسال بیستمین سالگرد امضای توافق دیتون است که به جنگ بوسنی پایان داد. جنگی وحشیانه که برای کسب اراضی بود و شهروندان بیشتر از نیروهای نظامی مورد هدف قرار می گرفتند و تبدیل به یک مضحکه برای حقوق بشر دوستانه بین المللی شده بود. (در واقع با گذشت چند دهه دادگاه چندین نفر از جنایتکاران جنگی آن همچنان در حال برگزاری است). این جنگ، جنگی بود که موجب تقسیم جامعه بین المللی به ویژه متحدین غربی هم شده بود و اولین بحرانی بود که پس از جنگ سرد با آن دست و پنجه نرم می کردند.

امروز، جنگ بوسنی به طور کامل به یاد سپرده شده است. وقتی صحبت از آن می شود، ناظرین از قدرت هوایی ناتو که تنها عامل پایان دهنده این جنگ بود، یاد می کنند. اما جنگ بوسنی، جنگی مهم در تاریخ بود. در حالی که اروپا و ایالات متحده از آن فاصله گرفتند، در نهایت مجبور شدند که به هم نزدیک شوند و این جنگ آزمایشی برای آمادگی آمریکا برای رهبری و کار با دیگران بود.

در واقع امروز کسانی هستند که جنگ بوسنی را با اوضاع سوریه مقایسه می کنند. سوریه هم مانند بوسنی، به نظر می رسد به طور ناامید کننده ای میان جناح های متخاصم تقسیم شده و توقفی برای خشونت ها وجود ندارد. جامعه بین المللی قادر نیست تا در این زمینه به یک وحدت عملی دست پیدا کند. البته تفاوت های مهمی میان این دو جنگ وجود دارد.

چندین مرحله در جنگ بوسنی به وجود آمد که جامعه بین المللی قصد نداشت با بعضی بازیگران خاص توافق کند. اما برخلاف سوریه زمانی به وجود نیامد که جامعه بین المللی قصد نداشته باشد تا با بازیگری خاص توافق کند. در یک مقطع، جیمی کارتر، رئیس جمهور اسبق ایالات متحده به بوسنی سفر کرد و با رادوان کارادزیچ، رهبر صرب های بوسنی که هم اکنون در لاهه در زندان به سر می برد، دیدار کرد.

اسلوبدان میلوشویچ، رئیس جمهور یوگسلاوی بود. اگرچه برخی از دیپلمات های غربی مخالف توافق کردن با وی بودند، اکثریت قریب به اتفاق متوجه بودند که وی چهره ای کلیدی در کنترل صرب ها و به دست آمدن صلح است. هنگامی که ریچارد هالبروک، فرستاده ایالات متحده و تیمش (من هم عضوی از این تیم بودم) به بلگراد سفر کردند تا با میلوشویچ در آگوست 1995 دیدار کنند (یک ماه قبل از به دست آمدن طرح صلح و دستیابی به آتش بس) بدبینی هایی درباره این سفر وجود داشت، اما اکثریت منتقدین هم به این که به دیدار با وی نیاز است، پی برده بودند.

تصمیمی مشابه آن ملاقات و دیدار با اسد به این سادگی ها نیست، چون اگر دولت باراک اوباما نماینده ای برای این دیدار به دمشق اعزام کند، مورد تمسخر زیادی قرار می گیرد. در حالی که اتخاذ رویکردی همچون میلوشویچ در دهه 1990 ممکن نیست، به جای آن می توان از نقشه راه صلح معروف به طرح گروه تماس و راه حلی مشابه بوسنی استفاده کرد. هیچ کس طرح گروه تماس را دوست نداشت، اما هیچ کس نتوانست راه حلی بهتر از این ارائه دهد که موجب متحد شدن بوسنی، حفظ مرزهایش و ارائه تضمین به اقلیت ها شود. این طرح در نهایت منجر به توافق دیتون شد.

دموکراسی تنها مربوط به حکومت اکثریت نیست، بلکه مربوط به حقوق اقلیت هم هست. سوریه ممکن است در نهایت به حکومت سنی ها منتهی شود و تسلط سیاسی فرقه علوی در آن جابجا شود، اما سوریه نمی تواند توسط تنها یک حزب سیاسی یا یک گروه فرقه ای حکومت شود. این کشور نیاز به تقسیم قدرت در حکومت و ایجاد ساختارهایی دارد که از آن حفاظت کند.

منبع: پراجکت سیندیکیت/ مترجم: حسین هوشمند    

انتشار اولیه: پنج شنبه 14 خرداد 1394 / انتشار مجدد: شنبه 23 خرداد 1394

کریستوفر هیل

نویسنده خبر

كريستوفر آر. هيل دستيار سابق وزير امور خارجه امريكا در امور شرق آسيا، سفير سابق ايالات متحده در عراق، كره جنوبي، مقدونيه و لهستان بوده است. وي يكي از ...

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: بوسنی سوريه بشار اسد كريستوفر هيل


نظر شما :