اشتباه نامزد پیشتاز دموکراتها درباره منطقه
کلینتون نقش ایران در سوریه را به رسمیت بشناسد
نویسنده: مکس ریبمن
دیپلماسی ایرانی: بحث هیلاری کلینتون مبنی بر این که نیروهای ایرانی باید از سوریه خارج شوند، اشتباه و غلط است. حقیقت این است که نیروهای ویژه ایران از آغاز درگیری ها در صحنه جنگ سوریه حضور داشتند. نیروهای سپاه پاسداران ایران به همراه حزب الله به منظور تقویت نیروهای اسد در مقابل القاعده و اخیراً داعش، وارد این کشور شده اند. برای کلینتون که ادعا می کند از هنری کیسینجر مشورت می گیرد، این قبیل سیاست ها در قبال سوریه، از واقع گرایی بسیار دور است.
در این جا فضای مورد اشاره مهم است. برای هر کسی که اندکی از تاریخچه پیچیده ایران در شام آگاهی داشته باشد، اظهارات اخیر کلینتون در بهترین حالت موجب شرمندگی می شود و در بدترین حالت نشان دهنده این است که وی و تیمش فهم درستی از تاریخ خاورمیانه ندارند یا این که در رابطه با آن دیدی ایدئولوژیک دارند.
ایران از اوایل دهه 1980 میلادی در سوریه و لبنان حضور دارد. در حین جنگ داخلی لبنان، نیروهای سپاه ایران در دره بقاع مستقر شدند. هدف آنها حمایت از شبه نظامیان شیعه بود که امروزه به نام حزب الله شناخته می شوند. اما سوریه تحت حکومت حافظ اسد مسیر دسترسی مهمی برای مستشاران ایرانی بود. نیروهای ایرانی با پیاده شدن در فرودگاه دمشق به سمت جنوب لبنان می رفتند، جایی که در آن از نیروهای سوری برای سرکوب چریک های فلسطینی حمایت می کردند.
سال 2012 هم مقامات نظامی ارشد ایران از جمله قاسم سلیمانی –فرمانده نیروی قدس سپاه- مجدداً به فرودگاه دمشق می رفتند. اما این بار برای تجهیز، مشاوره و همکاری با نیروهای بشار اسد و سرویس های امنیتی اش.
مشارکت ایران در سوریه به طور ویژه خودش را در نبرد قصیر در آوریل 2013 نشان داد. منطقه تجاری مهمی که در مرز سوریه با لبنان قرار دارد. قصیر منطقه استراتژیکی برای حکومت سوریه بود تا بتواند مواضعش در غرب سوریه در جاده حمص و حما را حفظ کند. در ماه ژوئن، نیروهای حزب الله با هماهنگی نیروهای سپاه، قصیر را محاصره کردند و نیروهای شورشی که شامل جبهه النصره، شاخه القاعده در سوریه بود را بیرون کردند.
بازپس گیری قصیر توسط حکومت اسد دو مسئله را برای کلینتون مشخص می سازد. اول، نشان می دهد که نیروهای ایرانی در سوریه فعال هستند و نقشی حیاتی در مبارزه حکومت اسد با القاعده دارند. دوم، این ایده را که نیروهای میانه رو در سوریه می توانند همزمان به تصرف اراضی دست بزنند و در دو جبهه یکی با حکومت و دیگری با جهادی ها دست به مبارزه بزنند را زیر سوال می برد. اگر نیروی میانه رو در قصیر وجود داشت که آن هم در اختیار القاعده قرار گرفت به طور خفت باری توسط حکومت و شرکایش حزب الله و ایران نابود شد.
هم برنی سندرز کاندیدای دموکرات و هم کاندیداهای جمهوری خواه ریاست جمهوری باید کلینتون را باید مورد انتقاد قرار دهند و از وی درباره نیروهای مخالف میانه رو در سوریه جزئیات بخواهند. مورخین و دیگر محققین جنگ معتقدند که ماهیت جنگ داخلی سوریه به دور از آن است که بتوان در آن نیرویی میانه رو پیدا کرد. سوری های میانه رو مدت ها است که به بیروت، پاریس، لندن و دوبی فرار کرده اند. بقیه هم در کمپ های آوارگان در اردن، یا مشغول کار در شغل های پایین مصر و یا در مسیر مهاجرت به اروپا هستند.
در جنگ داخلی سوریه آن هایی که نگاه ایدئولوژک نداشته اند پناهنده شده اند. آنچه که در میدان جنگ سوریه باقی مانده است فاشیست های نیهیلیست اسلامی هستند که با حکومت که مورد حمایت علوی ها، دروزی ها و مسیحیان است، درگیر هستند.
در فقدان مخالفان میانه رو، کلینتون باید درک کند که تنها راه واقعی برای شکست داعش و ثبات سوریه همکاری با ایران، روسیه و حکومت اسد است. جایگزین دیگری وجود ندارد. داعش تهدیدی حیاتی برای ایالات متحده است. حملات پاریس و تیراندازی سن برناردینو این مسئله را ثابت کرد. این حملات توسط داعش اتفاق نه ایران، نه سپاه یا رئیس جمهور روحانی.
یک سیاست خارجی موثر به ایالات متحده توصیه می کند که باید با حکومت سوریه و متحدینش دست به هماهنگی بزند. هیلاری و دیگر کاندیداها باید از این ابتکار حمایت کنند. آن وقت است که می توان به طور جدی درباره شکست داعش و رسیدگی به بحران انسانی منطقه حرف زد.
منبع: نشنال اینترست/ مترجم: حسین هوشمند
نظر شما :