مخالفت تهران با تقسیم عراق
آیا ایران، عراق را کنترل میکند؟
دیپلماسی ایرانی: سعودی ها، اسرائیلی ها و نومحافظه کاران آمریکایی به طور خستگی ناپذیری در حال هشدار دادن به ما درباره این هستند که ایران در حال تسلط بر دولت های عراق، سوریه، لبنان و هم اکنون یمن و احتمالا بحرین است. این گونه تحلیل نه تنها اغراق آمیز است، بلکه گمراه کننده و خطرناک هم هست و به تجدید سیاست های فرقه ای زشت -شیعه و سنی- در سراسر خاورمیانه منجر می شود.
حتی اگر منطقه مشکلات فعلی اش –اقتصادهای ضعیف، آموزش ضعیف، بیکاری، فقدان قانون، نبود آزادی رسانه ها و تقسیم بندی های قومی- را نداشت، این فرقه گرایی جدید اوضاع را وخیم تر می کرد و آرام کردن اوضاع کار سختی است. خوب امروز درباره قدرت ایران در عراق صحبت می کنیم. فضای سیاسی و اجتماعی واقعی خیلی پیچیده تر از شعار «ایرانی ها دارند می آیند» است.
بله شکی نیست که کنترل نهادهای دولتی عراق به طور چشمگیری از کنترل چند صد ساله سنی ها به حکومت جدید تحت کنترل شیعیان تغییر کرده است. چرا؟ ایالات متحده رژیم تندروی صدام حسین را سرنگون کرد و فرآیند دموکراتیک در عراق را بنیان نهاد. وقتی شما انتخابات دارید، اکثریت در آن پیروز می شوند و شیعیان اکثریت جمعیت عراق را تشکیل می دهند. با وجود این که مقامات ایران از این نتیجه راضی بودند، ایران نقشی در رسیدن اکثریت شیعیان به قدرت نداشت. (ایالات متحده عامل آن بود.)
تعجبی ندارد که شیعیان عراق به دلیل این که در زمینه حکومت داری مبتدی هستند، اشتباهات زیادی به ویژه در زمینه سهم اقلیت سنی در نظم جدید داشته اند. این قابل درک است، اما قابل قبول نیست. شیعیان مصمم هستند تا قدرت به دست آمده جدیدشان به خاطر کودتای سنی های کینه توز یا شبه نظامیانشان را از دست ندهند. این احساس ترس بی اساس نیست: بسیاری از سنی های عراق به همراه رژیم های سنی خلیج فارس مشروعیت دولت شیعه عراق را زیر سوال می برند و ریاض هنوز سفارتش در آنجا را باز نکرده است. با لفاظی های عربستان مبنی بر این که «ایران کنترل بغداد را دست گرفته است» که با هدف تخریب ایران صورت می گیرد، جای تعجبی ندارد که شیعیان درباره قدرت جدیدشان احساس ناامنی کنند.
نفوذ ایران در عراق کاملاً واقعی است. گروه های مسلح عراقی که در برابر اشغالگری آمریکایی ها مقاومت می کردند، تحت رهبری شبه نظامیان شیعه ای بودند که رابطه نزدیکی با ایران داشتند و در زمان حکومت صدام در ایران پناهنده شده بودند. بدون شک ایران از شبه نظامیان ضد آمریکایی در زمانی حمایت می کرد که نومحافظه کاران دولت بوش درباره فاز دو -اشغال ایران از طریق پایگاه های عراق- صحبت می کردند. تهران همیشه مصرانه درباره حضور هرگونه نیروهای خارحی در کشور همسایه اش عراق هشدار داده است (می توان آن را دکترین مونروئه ایرانی دانست.)
امروز ایران دارای مشاورین ارشد نظامی است که به ارتش عراق مشاوره می دهند، به ویژه در زمینه مبارزه با داعش. دولت شیعه عراق از این حمایت استقبال می کند. ایران دارای وسعت و جمعیتی سه برابر عراق با ساحلی طولانی و اقتصادی بسیار متنوع و پیچیده است. تمام این فاکتورها موجب می شود که ایران بر عراق نفوذی دائمی داشته باشد.
اما نباید زیاد موضوع را ساده فرض کرد. شیعیان عراق در حال حاضر از جانب قدرت سنی (چه خارجی یا داخلی مانند داعش) احساس خطر می کنند. البته آنها به ایران به خاطر محافظت از آنها چشم دوخته اند. اما در حالی که موقعیت جدید شیعیان در جامعه و دولت تثبیت پیدا کند، آنها دیگر به شدت دنبال تهران نخواهند بود. شیعیان عراقی کمی خواهند بود که خواهان تحت کنترل بودن توسط «برادر بزرگ» ایران باشند.
ایرانی ها سیاستمداران زیرکی هستند. آن ها می دانند که اگر بخواهند نفوذشان را حفظ کنند، در زمنیه روابط خودشان با شیعیان و سنی های عراق باید احتیاط کنند. آخرین چیزی که ایران می خواهد، نقسیم عراق است. اگر ایران بخواهد نفوذ داشته باشد، تمایل دارد تا بر کل عراق نفوذ داشته باشد، نه این که فقط در قسمت شیعه نشین نفوذ داشته باشد. آینده عراق را باید در چشمان ایران دید، کشوری که همسایه ای قدرتمند از لحاظ وسعت، جمعیت و وزن فرهنگی است.
منبع: لوب لاگ/ مترجم: حسین هوشمند
انتشار اولیه: چهارشنبه 6 خرداد 1394 / انتشار مجدد: دوشنبه 11 خرداد 1394
نظر شما :