زمان رها کردن دست عربستان فرا رسیده است
آمریکا و اعراب؛ عشاق دیرین یا دوستان سودمند؟!
نویسندگان: جرمی شاپیرو و ریچارد سوکولسکی
دیپلماسی ایرانی: تصویر جورج دبلیو. بوش که دست در دست ملک عبدالله پادشاه پیشین عربستان که در سال 2005 در باغ شخصی رئیس جمهور وقت قدم می زدند، در روابط کنونی واشنگتن و ریاض به تصویری نمادین و کنایه آمیز تبدیل شده است. آمریکا برای بیش از 40 سال در بیشه زار بحران خاورمیانه دست در دست عربستان قدم زده است.
باراک اوباما روز 14 ماه مه در کمپ دیوید نشستی ویژه را با عربستان سعودی و دیگر شرکای آمریکا در شورای همکاری خلیج فارس برگزار می کند که شروع مرحله جدیدی در روابط پیشین محسوب می شود. اما به نظر می رسد مقامات این مرتبه دست در دست قدم نخواهند زد و در مقابل، مذاکراتی جدی خواهند داشت. آمریکا از این نشست برای گوش فرا دادن به نگرانی های کشورهای حاشیه خلیج فارس در مورد ایران استفاده، اما احتمالا دوستانه به سلطنت های عربی اعلام می کند که آمریکا هیچ تضمین امنیتی به آنها نخواهد داد. اگر رئیس جمهور بتواند پیام درست را منتقل کند، روابط آمریکا و شورای همکاری خلیج فارس احتمالا بیش از پیش سودمند خواهد شد.
واضح است که سعودی ها از این رویکرد خشمگین هستند. عربستان سعودی روز یکشنبه اعلام کرد ملک سلمان پادشاه این کشور در ریاض خواهد ماند و به جای وی، ولیعهد به کمپ دیوید خواهد آمد. در نهایت، تنها سران دو کشور قطر و کویت در نشست حضور خواهند داشت. این نوع گستاخی یک تاکتیک متداول در شرایط اینچنینی محسوب می شود؛ این مسئله عموما به صورت کاهش نفوذ آمریکا در منطقه و گمانه زنی در مورد مشکلات موجود در روابط عربستان سعودی و آمریکا در رسانه ها بازتاب می یابد.
از یک سو، تمرکز رسانه ها بر این مسئله موجه است. باراک اوباما اعلام کرد هدف از این نشست رسیدگی به نگرانی های کشورهای منطقه در مورد توافق هسته ای ایران است. مطمئن کردن شرکا در چنین شرایطی واکنشی عادی و طبیعی محسوب می شود. اما با توجه به تصمیم بیشتر سران کشورهای حاشیه خلیج فارس برای شرکت نکردن در نشست، فرصت چندانی برای اطمینان سازی وجود ندارد. در عین حال، اشتباه بود که اطمینان سازی به موضوع اصلی این نشست تبدیل شود. سه دلیل برای این موضوع وجود دارد:
اول، عربستان سعودی و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس بر مبنای یک معاهده رسمی متحدان آمریکا نیستند و به علاوه، همانند یک دوست رفتار نمی کنند. آمریکا یک دموکراسی چند قومیتی است و به حقوق بشر در سطح جهانی تعهد دارد. عربستان سعودی یک سلطنت استبدادی است و به محدودسازی جامعه بر مبنای سرکوب شدید سیاسی و تعصب مذهبی معتقد است که با درک جهانی از حقوق بشر تفاوت دارد. برخی اعضای شورای همکاری خلیج فارس در حقیقت منشاء ایدئولوژیکی و حامیان مالی تروریسم های اسلام گرا در سرتاسر جهان هستند. از سوی دیگر، منافع کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به طور فزاینده بر سر مسائلی همچون ایران، سوریه و نیاز به اصلاحات داخلی در کشورهای حاشیه خلیج فارس، با منافع آمریکا در تضاد قرار می گیرد. آمریکا، عربستان سعودی و شرکای آنها در شورای همکاری خلیج فارس می توانند در برخی زمینه های محدود همکاری کنند، اما روابط آنها با آمریکا لزوما تراکنشی و بر مبنای منافع دوجانبه باقی خواهد ماند.
دوم، تعهد به امنیت عربستان سعودی و شورای همکاری خلیج فارس قطعی نیست و نباید باشد. از نیمه دهه 1970، آمریکا و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس در موارد متعدد امنیتی با یکدیگر متحد بوده اند. اما این مسئله بر مبنای معامله ای حقیقی و عملی صورت می گرفت: «آمریکا در مقابل هر گونه تهدید خارجی برای امنیت شما از شما محافظت خواهد کرد و شما از اهداف و منافع آمریکا در منطقه حمایت و به ایجاد ثبات در بازارهای انرژی حمایت می کنید.» به مرور زمان، این معامله سبب شد کشورهای عرب مسئولیت تامین امنیت منطقه ای خود را بر گردن آمریکا بیاندازند و در صورت بروز هر مشکلی، آمریکا را مقصر بدانند. بر خلاف اظهارات دو طرف، این معامله عملا به نفع اعراب تمام شد و کشورهای عربی بیشتر از آمریکا به آن نیاز دارند. نکته قابل توجه این است که به رغم اینکه کشورهای عرب منطقه خلیج فارس به تضمین امنیتی آمریکا نیاز دارند و توانایی حفظ ثبات در بازار انرژی را نیز از دست داده اند، اما باز هم مقامات آمریکایی فکر می کنند آنها هستند که باید سیاست های خود را تغییر دهند.
سوم، تلاش بی پایان واشنگتن برای ایجاد اطمینان طی سالیان طولانی به جای اینکه کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را در مقابله با مسائل امنیتی به تلاش برای استقلال و کسب قابلیت بیشتر ترغیب کند، سبب وابستگی ناسالم این کشورها به آمریکا شده است. اکنون ضعف و ناتوانی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس یک خلاء امنیتی در منطقه ایجاد کرده است. همانطور که اوباما اعلام کرد، بزرگترین تهدیدی که کشورهای عرب سنی احتمالا با آن مواجه خواهند شد حمله ایران نیست؛ بلکه نارضایتی داخلی درون این کشورهاست. با توجه به این مسئله، تضمین امنیتی آمریکا برای محافظت از این کشورها در مقابل تهدیدهای خارجی مشکل آنها را در رویارویی با نارضایتی های فزاینده داخلی حل نخواهد کرد. با استقلال بیشتر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، آمریکا همواره با انتخاب های این کشورها در مواجهه با مسائل امنیتی منطقه همانند جنگ داخلی در یمن و هر بحران احتمالی دیگری، موافق نخواهد بود.
ایران همچنان اهداف و تمایلات خود را برای افزایش نفوذ و حفظ برتری در منطقه دنبال خواهد کرد و ممکن است سیاست هایی را دنبال کند که تهدیدی برای منافع آمریکا در خاورمیانه باشند. توافق هسته ای ایران امکان تجدید نظر در روابط با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را برای آمریکا فراهم می آورد چرا که تهدید ایران را برای منافع امریکا از بین می برد. آمریکا همچنین قادر خواهد بود بر لزوم مسئولیت پذیری این کشورها در حفظ امنیت خود، بیشتر تاکید کند و این مسئله بدین معنی است که آمریکا قادر خواهد بود از مداخله نظامی در جنگ های داخلی در خاورمیانه خودداری کند.
در حقیقت، هدف دیرینه آمریکا این نبوده است که با ایران ارتباطی نزدیک داشته باشد؛ بلکه هدف استفاده از رابطه با ایران برای پایان دادن به روابط نزدیک با عربستان سعودی است. کشورهای شورای همکاری خلیج فارس باید این موضوع را درک کنند که هدف اصلی آمریکا در خلیج فارس حفظ توازن منطقه ای است و نه فراهم آوردن فرصتی پیروزی آنها در درگیری با ایران.
نشست این هفته شورای همکاری خلیج فارس فرصتی برای رساندن این پیام هاست. فرصتی برای رئیس جمهور است تا از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بخواهد تا رفتاری مسئولانه تر داشته باشند و به جای تلاش برای به دست آوردن تضمین امنیتی آمریکا، با یکدیگر بهتر همکاری کنند. ممکن است قدم زدن دست در دست خوب باشد، اما دست کم در روابط بین المللی برقراری رابطه بدون تعهد نیز مزایای خود را دارد.
منبع: فارن پالسی / مترجم: طلا تسلیمی
نظر شما :