ناقوس خطر مرگ در لبنان هم به صدا در آمد
نقشه داعش از عراق تا لبنان
دیپلماسی ایرانی: از اصول سازشکارانه گذشتم و نقشه را در جیبیم گذاشتم. التماس می کردم که اشتباه کرده باشم. در ابتدای تابستان 2012 بود که چیزی شنیدم که نمی توانستم آن را منتشر کنم. اما بسیار تلاش داشتم نظر کسی که جایگاه ویژه ای در میان تصیم گیران عرصه سیاسی جهان دارد را بدانم و از فرصتی که برای دیدن او برایم فراهم شده بود نهایت استفاده را ببرم.
این فرد به من گفت که مخالفان سوری نمی توانند حکومت سوریه را سرنگون کنند به دلیل طبیعتی که دارند و هم پیمانان منطقه ای و بین المللی ای که با آنها همراه هستند. حکومت سوریه نیز نمی تواند آنها را له کند به دلیل طبیعتی که دارد و تمایلاتی که قدرت های منطقه ای و بین المللی به آن دارند. اما ممکن است با وضعیت به شدت خطرناکی مواجه شویم. حکومت بر بخشی از سرزمین سوریه مسلط خواهد شد و مخالفان بر بخشی دیگر و جنگ به صورت باز ادامه خواهد داشت.
ابراز نگرانی می کرد که گروه های سنی میلیون ها نفر از پیروانشان را به جمع گروه های افراطی گسیل بدارند. این بدان معنا بود که افغانستان جدیدی این بار بر روی سرزمینی عربی در قلب جهان عرب به وجود می آید. دائما از چند پارچگی طولانی مدت سوریه ابراز نگرانی می کرد.
از او خواستم به طور روشن توضیح دهد. نقشه ای خواست و قلمش را به روی آن چرخاند. به مناطقی اشاره کرد که کردها می توانند طی توافقی آنها را برای خود حفظ کنند. سپس به مناطقی اشاره کرد که گروه های سنی تحرکاتی را در آنها انجام می دهند. خطی از حمص تا بقاع لبنان کشید و گفت که در این جاها راه های باز و ایمنی وجود دارند که به هم پیمانان آنها در عمق لبنان می رسد. از اصطکاک های طایفه ای ابراز نگرانی کرد و گفت که شهر سنی نشین عرسال شوکی در پهلوی وضع جدید خواهد بود مگر این که نیروهای مخالف این وضع از ابتدا با آن مخالفت کنند.
همچنین گفت از این می ترسد که لبنان به آتش سوریه بلغزد. و از لبنانی ها خواست که تصمیمی عاقلانه بگیرند و به رغم اختلافاتشان از این وضع دور شوند. از من پرسید که نهادهای لبنانی چقدر توانایی دور شدن از درگیری های طولانی مدت سوریه را دارند.
وقتی که افراد مسلح جبهه النصره به پایگاه های ارتش لبنان در عرسال هجوم بردند به یاد این مسئول عرب و نقشه ای که برایم کشیده بود، افتادم. او از آن چه می ترسید برایم گفته بود. اما آن چه اتفاق افتاده با ظهور هم زمان داعش در سوریه و عراق بدتر از نگرانی های او است.
بی شک آن چه شهر عرسال به روی خود می بیند خطری تمام عیار است. این خطر زمانی بیشتر احساس می شود که می بینیم منطقه درگیر ناآرامی های شدید شده که فراتر از توقعات این مقام مسئول عربی فوق است.
مبالغه نیست اگر بگوییم که ما درباره وضعیتی بی سابقه صحبت می کنیم که از موصل تا عرسال امتداد دارد. ما در این منطقه شاهد ضعف دولت های مرکزی هستیم که کنترلی بر سراسر سرزمین های کشورهایشان ندارد. می توان گفت عراقی که می شناختیم فعلا وجود ندارد. امروزه ما درباره عرب ها و کردها صحبت می کنیم. درباره سنی ها و شیعیان. بخشی از عراق در سایه ارتش به سر می برد که از سوی گروه های شبه نظامی شیعی حمایت می شود. اما درباره مناطق سنی نشین عرب، این مناطق تحت کنترل داعش است که در آن خلافت اسلامی اعلام کرده است. مناطق کردنشین نیز مورد حمایت نیروهای پیشمرگ قرار دارد.
می توانیم بگوییم سوریه ای که می شناختیم نیز دیگر وجود ندارد. منطقه ای تحت لوای حکومت اسد توسط ارتش حمایت می شود، در کنار ارتش گروه های شبه نظامی لبنانی و عراقی هم پیمان با ایران می جنگند. و مناطق سنی نشین نیز میان «داعش» و «النصره» و «ارتش آزاد» و «کتائب اسلامی» تقسیم شده است. مناطق کردنشین نیز در سایه امنیت ذاتی خود به سر می برند.
از کنترل دولت مرکزی بسیار کاسته شده است. درگیری هایی که آنها را جنگ داخلی توصیف می کنند در حقیقت نزاع سنی – شیعی در سراسر منطقه است که دیگر نمی توان آن را بر کسی مخفی کرد. به همراه آن مرزهای بین المللی نیز از بین رفته اند. گروه های شبه نظامی عراقی به سوریه می روند تا در کنار حکومت سوریه بجنگند. و «داعش» نیز تمامی علایم مرزها را از بین برده است. این موضوع در مورد مرزهای سوریه – لبنان نیز صدق می کند.
آن چه می توان خطرناک تر از تحولات عرسال باشد این است که به طور رسمی و طی یک خونریزی تمام عیار مرزها از بین بروند و استقلال لبنان زیر سوال برود و منطقه ای که از موصل آغاز شده تا این جا ادامه یابد. جایی که دولت مرکزی ممکن است هیچ تسلطی بر آن نداشته باشد و نتواند در سایه مرزهای بین المللی زندگی کند.
مسئولان لبنانی نمی توانند در برابر آن چه در عرسال می گذرد بی توجه باشند. آن چه از این مسئول عربی شنیدم بعدا از مسئولان و رهبران لبنانی نیز شنیدم. آنها نیز می گفتند که لبنان جزئی از این سرزمین ترسناک است. این کیک با همان خمیر ترسناک و تقسیم بندی ها و قماربازی های انتحاری اش بسیار وحشتناک است.
لبنانی ها تا سه سال توانستند به طور نسبی از منازعات سوریه خود را دور کنند. اما اکنون نه تنها نتوانسته اند دریچه های ورود این شبح را ببندند بلکه شاید بتوان گفت در باز کردن دریچه ها به روی آن نیز سهیم بوده اند. لبنان وارد خطرناک ترین فصل خود شده است. حادثه عرسال نشان داد که اوضاع تا چه اندازه متزلزل و روابط میان گروه ها چقدر آشفته است. لازم است که رهبران سیاسی مواضعی استثنائی اتخاذ کنند تا مانع از رسیدن رایحه موصل با عبور از عرسال به بیروت و طرابلس شوند.
منبع: سرمقاله الحیات/ترجمه: سید علی موسوی خلخالی
انتشار اولیه: شنبه 18 مرداد 1393 / انتشار مجدد: 25 مرداد 1393
نظر شما :