تاثیرات ژئوپلیتیکی داعش
خطر تبدیل تحرکات سیاسی به اقدامات نظامی جدی است
نصرت الله تاجیک،تحلیل گر مسایل سیاست خارجی و سفیر اسبق در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی تاکید می کند که حرکات داعش دارای تاثیرات فراوان ژئوپلیتیکی است که راه را برای سایر گروههای مخالف در تمامی کشورهای منطقه باز میکند که نتیجه آن تبدیل تحرکات سیاسی به اقدامات نظامی است.
دیپلماسی ایرانی : ایران دلایل کافی تاریخی، سیاسی و ژئوپلیتیکی دارد که دولت و حکومتی که در عراق مستقر میگردد نه تنها دولتی متخاصم نباشد بلکه حکومتی دوست تلقی شود زیرا عراق عمق راهبردی ایران است. به دلایل تاریخی، جغرافیای سیاسی، مذهبی و ژئوپلیتیکی ایران نمی تواند نسبت به تحولات این کشور بی تفاوت باشد. اما قرائت از واقعیتهای صحنه عملیاتی، تحولات، تغییرات و اتفاقات و حوادث عراق و منطقه روان، شفاف و محکم نیست. سه تا پنج استان عراق از غرب کشور در مرزهای سوریه تا شرق در نزدیکیهای مرز عراق با ایران توسط یک جمعیت ده تا بیست هزاری که نهایتا" تا سه برابر این عدد نیز ذکر شده اما با لجستیک و پشتیبانی ترکیه، قطر، سعودی، انگلیس، فرانسه و آمریکا سقوط می کنند و به دست داعش می افتد اما تجزیه و تحلیل این روند خیلی گویا نیست. از طرفی فضای مطبوعات و محافل سیاسی عربی تجزیه و سه پاره شدن عراق است ولی غرب با دفع الوقت، زمان را به نفع شورشیان و به منظور کسب زمین بیشتر برای چانه زنی آتی تلف میکند. در این حال حتی شیرین، ملموس، مأنوس، اجرائی و عملی ترین انتخاب ایران در عراق نیز تلخ است.
منافع ملی و یا راهبردی ایران در برابر این شرایط و انتخابها ایجاب می کند که راهبرد ایران در قدم اول و قبل از تحقق سناریوی تجزیه از سوی غرب باید به گونه ائی باشد که دعوای سنی و شیعه در زمینه قدرت گیری در سیاست و نقش گیری در حکومت را تشدید نکند، جو عربی را علیه ایران ننماید، و مخالف راهبرد اصلی رژیم صهیونیستی که بدنیال تشدید دعوای طوائف است باشد. من مخالف تسری دیدگاههای طائفه گرانه در سیاست خارجی بطور کلی و همچنین اعمال این سیاست و روش از سوی ایران هستم اما به شرطی که کشورهای منطقه نظیر سعودی و قطر و ترکیه و یا کشورهای غربی نیز از برخورد دوگانه با مسئله اکثریت اقلیت در کشورها خودداری و قائل به حقوق حقه سیاسی و انسانی همه طوائف و مذاهب باشند. بعضی شواهد، قرائن و اسناد نشان میدهند که آمریکا هم از سالها پیش در عراق بدنیال تشدید طائفه گری بوده است که منجر به تجزیه این کشور بشود. و به همین دلیل است که زمینه شکل گیری ائتلاف بین المللی برای برخورد با پدیده داعش به دلیل نوع برخورد غیر شفاف آمریکا و غرب با این مسئله، کم است. زیرا از طرفی ائتلاف ایران و غرب در مدل نوع افغانی آن در مدیریت جریان داعش به دلایلی امکان پذیر نیست.
داعش نسخه جدیدی از القاعده است که فقط به تغییرات ژئوپلیتیکی بسنده نکرده و در صدد تغییرات معادلات سیاست و حکومت در منطقه و بنیانگذاری خلافت اسلامی است. داعش دارای راهبرد و سیاست ویژه عملیاتی است و شواهد بسیاری از ارتباطش با عبدالرحمان الفیصل، برادر سعود الفیصل وزیر امور خارجۀ سعودی و ترکی الفیصل، رئیس قدیمی سرویس مخفی و سفیر کنونی در واشینگتن و لندن، وجود دارد. گفته میشود[1] " در ماه می، خانواده فیصل یک کارخانۀ اسلحه سازی در اوکرائین خریداری کردند. انبار سلاح های سنگین با هواپیما به یک فرودگاه نظامی ترکیه منتقل شد، و سپس توسط سرویس مخفی ترکیه و از طریق راه آهن به داعش تحویل داده شد." بعید است این زنجیرۀ لجستیک و تدارکاتی بی آن که ناتو در آن دخالت داشته باشد، امکان پذیر شده باشد. گمان زده میشود که داعش دارای 60000 مبارز باشد که از مجموع کشورهای اسلامی به خدمت گرفته شده اند و غالبا عرب نیستند.
این سازمان به یک ارتش خصوصی تمام عیار در جهان تبدیل شده، و در جهان مدرن همان نقشی را بازی می کند که سربازان مزدور در دوران رنسانس اروپا، یعنی سربازان و افسران نظامی رسمی بیکار شده، که در جستجوی هویتی افتخار آمیز هنر جنگ آزمائی خود را در اختیار دولت قرار می دادند و به شکل پول نقد و یا واگذاری زمین پاداش می گرفتند. اما جنگجویان داعشی به ایدئولوژی مذهبی و خشونت نیز مسلح بوده و کارکردی خشن تر و فراتر از مزدوران داشته اند ولی هم اکنون هم به منابع مالی عربستان سعودی و قطر وصل هستند و هم کمکهای جمع آوری شده در کشورهای عربی و هم به 429 میلیون دلار نقدی که از بانک موصل به سرقت برد و با آن می تواند حقوق سربازانش را طی یکسال تمام بپردازد. و لذا باید برای برخورد با پدیده داعش برنامه ائی مدون و مجزا با راهبردی طراحی شده و جدید داشت و به این مقوله بصورت راهبردی و دراز مدت نگاه کرد. در طراحی چنین راهبردی باید به سئوالات زیر پاسخ گفت:
1- آیا زمینه، وقوع و اثرات منطقه ائی و جهانی این تحولات ارزیابی، بررسی و حدس زده شده بود؟ اگر نه چرا؟
2- آیا نهاد یا سازمانهای درگیر در این مسئله از جهت میدانی و مدیریت مسئله و همچنین تاثیرات آن دارای نگرشی راهبردی و همه جانبه بوده اند؟
3- آیا تدوین چنین راهبردی میتواند پاسخگو و یا جبران کننده باخت احتمالی سیاسی و خسارت وارده به سیاست خارجی کشور باشد؟
4- ایا راهبرد باید به دنبال دخالت فعال باشد و یا مدیریت تحولات صحنه و کم کردن تاثیرات آن از طریق دخیل کردن سایر عناصر و پارامترهای سیاسی و عملیاتی و یا ایجاد فشارهای جنبی بر کشورهای درگیر؟
اگر چه در تحولات میدانی، رویاروئی فرسایشی ثبات سرزمینی ندارد و بهم می خورد ولی این تحرکات داعش دارای تاثیرات فراوان ژئوپلیتیکی است که راه را برای سایر گروههای مخالف در تمامی کشورهای منطقه باز میکند که نتیجه آن تبدیل تحرکات سیاسی به اقدامات نظامی است. اما در این تحرکات احتمالا" راهبرد داعش اینست که با تصرف هر چه بیشتر زمین قدرت چانه زنی خود را افزایش دهد تا در صورت زیاد شدن فشار برای واگذاری سرزمینهای ساقط شده تصمیمات متخذه دائر بر اینده باشد نه به گذشته.
نظر شما :