سیروس ناصری با اشاره به مذاکرات دوجانبه تهران - واشنگتن در ژنو
امریکا در دقیقه 90 عقب نشینی خواهد کرد
دیپلماسی ایرانی: گقته می شود که این دیدارهای محرمانه میان ایران و آمریکا بود که موجب دستیابی به توافق اولیه در ژنو شد. از این رو کارشناسان بر این عقیده اند که مذاکرات دوجانبه و مستقیم میان ایران و آمریکا مسیر دستیابی به توافق نهایی را تسهیل می کند. در عین حال این امر نشان می دهد که حضور دیگر کشورها چندان اثرگذار نبوده و چنان تهران و واشنگتن به توافق برسند، دیگر کشورها نیز آن را خواهند پذیرفت. چهارمین دور از مذاکرات هسته ای ایران و گروه 1+5 که ماه گذشته در وین برگزار شد، پیشرفتی نداشت و این تصور را پدید آورد که با توجه به اختلاف نظرها ، احتمال دستیابی به توافق نهایی تا پایان فرجه شش ماهه توافق ژنو (29تیرماه) اندک است. از این رو علاوه بر اینکه رسانه ها بروز نشانه های یک مشکل را علت اصلی مذاکرات دوجانبه می دانند، از طرفی این مذاکرات را فرصتی مناسب برای دستیابی به توافق نهایی قلمداد می کنند. از سویی دیگر نکته قابل توجه حضور دو عضو جدید به تیم مذاکره کننده آمریکا است. ویلیام برنز و جک سالیوان افراد تیم مذاکره کننده محرمانه هستند که در این دور از مذاکرات حضور جدی داشتند. تازه ترین وضعیت مذاکرات هسته ای ایران و چرایی شکل گرفتن مذاکرات دو جانبه متعدد میان تهران – واشنگتن را از سیروس ناصری، عضو اسبق تیم مذاکره کننده هسته ای جویا شدیم. متن این گفتگو به شرح زیر است:
مذاکرات دوجانبه ایران و امریکا در ژنو به فاصله کوتاهی تا پیش از برگزاری دور بعدی مذاکرات ایران با 1+5 موجی از گمانه زنی ها را به راه انداخته است. آیا این رودررویی مستقیم و بی واسطه تهران و واشنگتن از پیشرفت در مذاکرات و رسیدن به گره های واپسین اما کلیدی حکایت دارد یا به نوعی بیانگر بن بست در روند مذاکرات هسته ای است؟
تحلیل شخصی بنده این است که پس از توافق اولیه ژنو، مذاکرات دچار یک وقفه و کندروی شد. زیرا معتقدم که طرف اصلی مذاکره نباید 1+5 باشد. زیرا اغلب اعضای این گروه، نقش عمده ای در موضوع هسته ای ایران ندارند. طرف دعوا، فقط آمریکا است. این کشور با سونیت و با اشتباه موضوع هسته ای ایران را به یک موضوع بین المللی تبدیل و تلاش کرد، جبهه ای آمریکایی_ اروپایی در مقابل پرونده هسته ای ایران ایجاد کند. مذاکره درست، مذاکره با طرف اصلی دعوا است. بنده بر خلاف این تصور می کنم که نشانه هایی دیده شده که آمریکا ها فکر می کنند باید به صحنه بیایند. بر این باورم که آمریکا این نیاز را می بیند که به طور مستقیم با ایران مذاکره داشته باشد. زیرا مشاهده کرده که سازو کار 1+5 کارآمدی ندارد.
به نظر می رسد که امریکایی ها منتظر دستاوردی دندان گیر از این مذاکرات دو روزه با ایران هستند. چه مسایلی موفقیت در این پرونده را به امری اجتناب ناپذیر برای باراک اوباما تبدیل کرده است ؟ آیا فاکتور زمان همچنان حرف نخست را در این میزان جدیت و پیگیری امریکایی ها می زند؟
این موضوع درست است. زمان به ضرر آمریکا است. از طرفی به نظر می آید که همچنان اراده آمریکا بر حل این مساله است. زیرا دولت نیاز جدی و اساسی به موفقیت در صحنه بین المللی دارد. اغلب تحلیلگران بیان می کنند به غیر از ایران، هیچ موضوع دیگری که برای آمریکا شانس موفقیت داشته باشد، وجود ندارد. ازطرفی در ماه نوامبر انتخابات میان دوره ای سنا برگزار می شود و معمولا فعالیت های تبلیغاتی نیز از یکی_ دوماه قبل اوج می گیرد. به همین دلیل اگر دولت اوباما نتواند در ماه جولای یا حداکثر تا ماه آگوست به توافقی دست یابد، و احتمال اینکه اکثریت سنا که حزب دموکرات هستند را نیز از دست بدهد، در این صورت اوباما جایگاه، اقتدار و اختیار اینکه بتواند به یک معادله و معامله با ایران برسد را از دست خواهد داد.
آمریکا در این دوره از مذاکرات دوجانبه دو تن از چهره های سرشناس سیاست خارجی خود که در مذاکرات محرمانه حضور داشتند را به تیم اضافه کرده است. پشت پرده حضور چهره هایی سیاسی که تا پیش از این چندان در مذاکرات عنی قد علم نمی کردند ، چیست؟آیا واشنگتن سیاست جدیدی را در قبال ایران کلید زده است؟
هرگاه آمریکا به مذاکره می آید، سعی می کند، صحنه تبلیغات را به گونه ای تنظیم کند که گویی از جایگاه اقتدار وارد صحنه می شود و می خواهد با وارد کردن فشار سیاسی، به نتیجه مطلوب برسد. اما به نظر من واقعیت برعکس است. توافق ژنو نتیجه سلسله مذاکراتی بود که بعدها آنگونه که در رسانه ها مطرح شد، به صورت محرمانه میان ایران و آمریکا صورت گرفته بود. در گزارش های منتشر شده در رسانه ها طرف ایرانی در مذاکرات محرمانه همین افراد بودند در حالی که طرف آمریکا بعدا در چارچوب 1+5 از صحنه خارج یا در حاشیه بودند. این روش نه درست، نه مطلوب و نه نتیجه بخش است. اظهارات و صحبت هایی که در مذاکرات دو جانبه بیان می شود، بخشی از توافق است. توافق مکتوب بدون اظهارات قبلی _ procès-verbal_ ، مجموعه ناکافی و تا حدی مبهم خواهد بود. به همین دلیل ضروری بود که طرف های اصلی مذاکره کننده _ تیم مذاکره کننده محرمانه آمریکا، ویلیام برنز و جک سالیوان _ توافق اولیه را تدوین و نهایی می کردند. حال آمریکایی ها این را فهمیده اند و البته کمی دیر متوجه شدند و اکنون این افراد در تیم مذاکره اصلی هستند. مشکل اصلی از دید بنده این است که چرا باید خانم هگل اشمیت حضور داشته باشد. می دانم که این یک سازوکار بوده و چاره ای جز این نیست. معتقدم نقش او به عنوان نماینده اروپا یا 1+5 بیشتر نقش مزاحم است تا نقش مفید و موثر. به نظرم اگر طرفین خواهان دست یابی به نتیجه روشن طی مدت کوتاه هستند، بهتر است که این مذاکرات کم کم به مذاکرات محرمانه و صرفا به طور کامل دوجانبه منجر شود.
آیا تیم جدید مذاکره کننده آمریکا نشان دهنده استفاده از دیپلماسی فعال و تهاجمی ( رو به جلو) برای پیشبرد مذاکره بوده و تا چه اثر گذار است؟
دولت اوباما احساس می کند مذاکرات 1+5 به خوبی پیش نمی رود و باید از همه امکانات موجود در دستگاه دیپلماسی استفاده کند. اما این فرع قضیه است. اصل این است که آمریکا پیش از این یک بار عقب نشینی اساسی در مذاکرات محرمانه با ایران داشت. آمریکا بعد از 10 سال پذیرفت که ایران برنامه هسته ای صلح آمیز شامل غنی سازی خواهد داشت. این عقب نشینی بزرگ آمریکا بود که توافق موقت را امکان پذیر کرد. اکنون بار دیگر آمریکا باید عقب نشینی دومی از مواضع خود داشته باشد. آمریکا باید یک واقعیت را به طور قطع بپذیرد مبنی بر اینکه ایران برنامه صلح آمیز تولید سوخت هسته ای برای نیروگاه هسته ای خواهد داشت. این نکته کلیدی و اساسی مذاکرات است. باقی موارد فرع بر آن است. اگر آمریکا این مساله را بپذیرد، باقی مسایل نیز حول این محور قابل حل و بررسی خواهد بود. نکته دیگر آنکه آمریکا باید این موضوع را روشن کند با توجه به اختیارات محدود شده آقای اوباما حتی در شرایط فعلی که حزب دموکرات اکثریت سنا را در اختیار دارد، به چه شیوه و شکل جزییات تحریم های ظالمانه ای را که برقرار کرده، برطرف می کند. تا زمانی که آمریکا این دو موضوع را مشخص نکند، به نظرم بی دلیل مساله خودساخته بین المللی پرونده هسته ای ایران کش دار و توافق را به تاخیر می اندازد.
نشانه های مثبت و منفی ای که می توان از مذاکره دو جانبه ایران و آمریکا مشاهد کرد، چیست؟
اول اینکه قضاوت در این باره زود است. از طرفین نباید انتظارات از مذاکرات را در سطح کشور بالا برد. این یک فرایند بوده و اکنون به مسیر خودش باز گشته است. به طور حتم برای قضاوت کردن نیاز به زمان است و اینکه آمریکا نیز حسن نیت خود را مبنی بر اینکه آیا مواضع منطقی ایران را خواهد پذیرفت یا هنوز بر مواضع لجوجانه قبلی اصرار خواهد کرد، نشان دهد. پیش بینی می کنم موضع نهایی آمریکا که شامل عقب نشنی خواهد بود، در هفته های آخر ماه جولای یا حتی بعد از آن مشخص شود.
تیم جدید هسته ای بر خلاف روندی که در مذاکرات در دولت های نهم و دهم پیش می رفت بر گفتگوهای دوجانبه بخصوص گفتگو میان ایران و امریکا بیش از گفتگو در قالب 1+5 تاکید دارد و دلیل انهم تاکید بر این مساله است که تحریم ها از سوی ایالات متحده وضع شده است. به نظر شما " بله" گرفتن ایران و امریکا از یکدیگر می تواند شاه کلید پایان دادن به گره های اصلی در مذاکرات ایران با تروپیکای اروپایی هم باشد؟
ایران با دو کشور اصلی در شورای امنیت صحبت می کند. گرچه واقعا مشکل ما با شورای امنیت نیست. این مشکل را آمریکا به طور مصنوعی علیه ایران ایجاد و شورای امنیت هم تحت فشار آمریکا به صدور قطعنامه مبادرت ورزید. دو کشور اصلی آمریکا و روسیه است که ایران به درستی و تیزبینی توانسته مذاکرات را به مذاکرات انفرادی با این دو کشور هدایت کند. البته خوب است که به صورت جداگانه با دیگر کشورها نیز مذاکره صورت گیرد. برای اینکه آنها نیز در جریان امر قرار بگیرند. ولی مسلما نقش سه کشور اروپایی در شورای امنیت نقش چندان تعیین کننده ای نیست. فرانسه به دلایلی که بیشتر به مواضع شخصی وزیر خارجه فعلی آن مربوط می شود، یک نفش مزاحم را داشته که شاید در آینده هم سعی کند این نقش را داشته باشد. ولی اثر تعیین کننده ای نخواهد داشت. اگر ایران و آمریکا بتوانند به توافق برسند و روسیه هم این توافق را بپذیرد، فرانسه هم چاره ای جز حمایت نخواهد داشت ولو آنکه برخی اظهارات پراکنده منفی ای را در مقاطعی مطرح کند.
آیا سیاست جدید مذاکره امریکا با ایران نشان دهنده این است که واشنگتن هدایت دو تیم موازی با رویکردهای سیاسی و فنی هسته ای را به شکل همزمان لازم و ملزوم یکدیگر در مواجهه با ایران می داند؟
در حال حاضر شیوه ای که آمریکا در پیش گرفته، این است که یک تیم مذاکره کننده در 1+5 به سرپرستی خانم شرمن و یک تیم مذاکره کننده دو جانبه که ادامه مذاکرات قبلی_ محرمانه _به سرپرسی برنز دارد. در هر دو مورد هماهنگی های داخلی انجام می شود. به نظرم آمریکا در نهایت عقیب نشینی های لازم را برای رسیدن به توافق خواهد کرد. اما شاید این روند را تا دقیقه آخر ادامه دهد. صرف تغییر تیم مذاکره کننده، مفهوم تغییر مواضع را ندارد. به نظرم برداشت واقع بینانه ای نیست
آیا امکان طرح گزینه های جدید از سوی آمریکا در مذاکرات وجود دارد؟ در چند هفته اخیر ما شاهد داغ شدن بازار بحث در خصوص احتمال وارد شدن مقوله توانمندی موشکی ایران به این مذاکرات هم بودیم.
خیر. در مورد بحث موشکی هم آمریکا با بن بست مواجه می شود. موضوع موشکی نیز به دلیل برخی غفلت ها بی دلیل و به اشتباه وارد قطعنامه های شورای امنیت شد. اما ایران حق دارد که براساس ضرورت به منظور دفاع از امنیت کشور، به هر شکلی چنین تجهیزاتی را تهیه و مستقر کند. این ارتباطی به بحث هسته ای ندارد. حتی در شرایط که آمریکا هنوز در پاره ای مواقع، صحبت از گزینه نظامی بر روی میز می کند، ایران قوتی تر و قاطع تر و بر مبنای حقوق متکی به منشور سازمان ملل می تواند، از همه ابزارهای لازم برای دفاع خود در مقابل ادعا و تهدید به حمله نظامی احتمالی، بهره ببرد. بنابراین اصلا بحث موشکی را جدی نمی دانم و حتما از موضوع مذاکرات خارج خواهد شد. مذاکرات به مقطعی رسیده که موضوعات عمدتا از جنس بده_ بستان است و در چنین مقعطی، طرف های اصلی باید همه روش های مرسوم و متداول را برای بحث عمیق به منظور شکل گیری سبد نهایی دنبال کنند.
انتشار اولیه: سه شنبه 20 خرداد 1393 /باز انتشار : دوشنبه 26 خرداد 1393
نظر شما :