دوست و دشمن عرب تهران را بشناسید
امیر دبی دوستدار و پادشاه بحرین دشمن تاریخی ایران
دیپلماسی ایرانی: دوست و دشمن عرب ایران را بشناسید، مجموعه تازه ای است که در آن تلاش می شود دوستان و دشمنان عرب به استناد اظهارات، حرف های درگوشی و خصوصی شان با مقامات مختلف، ایده ها، نظریاتشان و اسناد مختلف منتشر شده مثل ویکی لیکس به خوانندگان معرفی شوند. البته بدیهی است که تعریف و توصیفی که از افراد در این مجموعه می شود، مطلق نیست و نمی توان به صرف آن گفت که فلان فرد دوست یا دشمن ایران است. به ویژه که در دنیای سیاست مصالح حرف اول را می زنند و افراد در خور وضعیت و جایگاهشان و آن چه در آن مقطع فکر می کنند، فورا از دوست به دشمن و از دشمن به دوست تبدیل می شوند که نمونه های آن در تاریخ فراوان است. در این جا شانزدهمین بخش از این مجموعه در اختیارتان قرار می گیرد:
امیری که ایران را دوست دارد
شیخ محمد بن راشد آل مکتوم، امیر دبی و نخست وزیر و ولیعهد امارات متحده عربی در محفلی خصوصی به حاضران گفت: «من ایران را دوست دارم. فرهنگ و تمدن آن را دوست دارم و به آن ارج می نهم. من شیعه را دوست دارم و به هیچ وجه دوست ندارم در کشورم جایی برای بحث های شیعه – سنی وجود داشته باشد.»
امیر دبی، کسی که او را معمار دبی نوین می نامند یکی از دوستداران ایران است. دلیل بارز این علاقه را در تازه ترین اظهارنظرش که خواستار حذف تحریم ها از ایران شده بود، می توان دید. او در مصاحبه با بی بی سی گفت: «از جامعه جهانی می خواهم تحریم ها علیه ایران را بردارند. ایران همسایه ما است و ما نمی خواهیم هیچ گونه مساله ای با آن داشته باشیم.»
این گونه معروف است که وی به ندرت مصاحبه می کند و این مصاحبه که در آن به صراحت بر لزوم لغو تحریم های ایران صحبت می کند، اهمیت ویژه ای دارد.
شیخ محمد بن راشد همچنین از جمله افراد موثر در امارات بود که از همراه کردن کشورش با تحریم های جامعه جهانی علیه ایران خودداری می کرد و تا آخرین لحظه بر خلاف دیگر مقام های اماراتی تلاش داشت تا تحریم ها را علیه ایران اعمال نکند تا این که تحت فشار شدید امریکایی ها و سفرهای مکرر مقام های امریکایی و تهدیدهای آنها پذیرفت علیه ایران با تحریم ها همراه شود که البته همان طور که خود پیش بینی کرده بود، مشکلات اقتصادی بسیاری برای کشورش به وجود آورد. از جمله بحران برنج و حبوبات که در پی همراهی امارات با تحریم های ایران به وجود آمد. وی همچنین نخستین امیر امارات است که در فوریه 2008 به ایران سفر کرد و با مقام های ایرانی از جمله رئیس جمهور وقتمان، محمود احمدی نژاد دیدار و گفت وگو کرد.
امیر دبی در دو ژوئیه ۱۹۴۹ در شهر دبی به دنیا آمد. وی سومین پسر از چهار پسر راشد بن سعید آل مکتوم است. او از چهار سالگی به طور خصوصی زبان عربی و تعلیمات اسلامی را آموخته است. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه الاحمدیه در دیره گذراند و در 10 سالگی به مدرسه الشعب و دو سال بعد به مدرسه متوسطه دبی رفت. پدربزرگ شیخ محمد در تاریخ دوم سپتامبر ۱۹۵۸ فوت کرد و پدرش به جای او حاکم دبی شد و از آن پس تمهیدات ویژه ای را برای آماده سازی محمد برای ورود به حکومت در آینده به کار گرفت. در اوت ۱۹۶۸ شیخ محمد بهمراه عموزاده اش شیخ محمد بن خلیفه آل مکتوم به لندن عزیمت کرد و در مدرسه زبان بل در شهر کمبریج ثبت نام کرد تا زبان انگلیسی بیاموزد. او از کودکی به شکار و سوارکاری علاقه داشت، برای همین نقش به سزایی در ایجاد مسابقات ملی سوارکاری در دبی دارد. همچنین گفته می شود که وی دوره ای را نیز در دانشگاه شیراز ایران به تحصیل پرداخته است.
وی در سال ۱۹۷۹ با همسر اولش شیخه هند بنت مکتوم بن جمعه آل مکتوم ازدواج کرد. شاهدخت هیا بنت الحسین، دختر حسین الهاشمی، پادشاه پیشین اردن و خواهر ناتنی ملک عبدالله دوم پادشاه کنونی اردن هاشمی نیز در تاریخ اول آوریل ۲۰۰۴ به همسری شیخ محمد درآمد. این دو دختری به نام الجلیله، متولد ۲۰۰۷ و زاید متولد ۲۰۱۲، دارند که شیخ محمد تولد زاید را خود شخصا در توییترش اعلام کرد. شیخ محمد رسما ۲۱ فرزند یعنی هشت پسر و ۱۳ دختر دارد.
شیخ مکتوم و فرزندانش شیفته شعر و هنرهای سنتی عربی هستند و در پروژه هایی برای کمک به کشورهای در حال توسعه همچون مصر، اردن، فلسطین و یمن مشارکت دارند و حتی خود نیز شعر می گوید.
وی در سال 1995 ولیعهد و در سال 2006 امیر دبی شد. پروژه های عمرانی متعددی زیر نظر وی در دبی اجرا شده است که از جمله آنها می توان به جزیره های نخل دبی، برج العرب و برج خلیفه اشاره کرد. وی همچنین یکی از ثروتمندان عرب محسوب می شود. در تاریخ جوئن ۲۰۱۰ ثروت وی ۱۹ میلیارد و هفتصد میلیون دلار تخمین زده شد.
پادشاه بحرین، دشمن تاریخی ایران
حمد بن عیسی آل خلیفه، پادشاه بحرین اگر چه نسبت به عموی خود که بیش از 42 سال نخست وزیر است، معتدل تر محسوب می شود، اما به دلیل مسائل شیعه و سنی و در اقلیت بودن سنیان در بحرین از دشمنان ایران و شیعیان محسوب می شود. بارها تلاش کرده است تا سیاستی مستقل اتخاذ کند اما از یک سو به دلیل ارتباطات تنگاتنگ عمویش با عربستانی ها و فشارهایی که عربستانی ها به او وارد می کنند و از سوی دیگر فشارهای جامعه اهل تسنن و همچنین مخالفت های سرسختانه عمویش در این باره ناکام بوده است. بسیاری او را وابسته به سیاست های عربستان می دانند تا آن جا که حضورش در جمع استقبال کنندگان از پادشاه عربستان در بازگشت از امریکا پس از دوره درمانی اش را نشان از ضعف او در برابر آل سعود قلمداد می کنند. در مراسمی که تنها پادشاه بحرین حاضر شده بود و هیچ کدام از مقام های کشورهای دیگر حاضر نبودند.
با این وجود رهبران مخالفان بحرینی می گویند در دیدارهایی که با او داشته اند، هیچ گاه شاهد تندروی یا افراط نبوده اند. حتی می گویند که او موافق اعطای حقوق شیعیان به شرطی که خواهان سرنگونی حکومت پادشاهی نشوند و نرمش در برابر آنان است اما تحت فشار عربستانی ها و عمویش اراده ای برایش باقی نمانده است.
به هر حال بعد از وزیدن بهار عربی و رسیدن بحران های انقلابی به بحرین و سرکوبی که وی با حمایت عربستانی ها و اجازه ورود به نیروهای آنها برای انجام این سرکوب ها داد به چهره منفور بحرینی ها تبدیل شد. این مساله طبیعتا تاثیر مستقیمی بر روابط ایران و بحرین گذاشت و او، حداقل در ظاهر، به دشمن ایران تبدیل شد. اگر چه هیچ گاه در سخنرانی هایش علیه ایران به صراحت صحبت نکرده و موضعی علیه تهران اتخاذ نکرده است. حتی گفته می شود از سرگیری پروازهای ایران و بحرین که اخیرا توسط هواپیمایی گالف ایر، هواپیمایی ملی بحرین از سر گرفته شد، به خواسته او صورت گرفته است.
حمد بن عیسی آل خلیفه در ۲۸ ژانویه سال ۱۹۵۰ در بحرین متولد شد. پدر وی عیسی بن سلمان آل خلیفه نام داشت. حمد بن عیسی پس از گذراندن دوران مدرسه برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت. او فارغ التحصیل دانشکده افسری لیز اسکول همشایر انگلستان در سال ۱۹۶۸ و فورت لونورث در کانزاس سیتی آمریکا در سال ۱۹۷۲ است.
او در سال ۱۹۶۴ در سن ۱۴ سالگی ولیعهد شد و در سال ۱۹۹۹ نیز به پادشاهی رسید. حکومت بحرین در سال ۲۰۰۲ از امیرنشین به پادشاهی تغییر نام داد. او در ابتدای سلطنت خود به اصلاحاتی از جمله آزادی تعداد زیادی از زندانیان سیاسی، انحلال دادگاه های امنیتی و آزادی احزاب سیاسی به صورت محدود دست زد. وی همچنین در طول پادشاهی اش تا کنون دو بار انتخابات نسبتا آزاد برگزار کرده که منجر به تصاحب حداکثری کرسی های پارلمان توسط شیعیان شد. پارلمانی که حداقل اختیارات یک پارلمان ملی در سطح جهانی را دارد و بیشتر اختیارات منحصرا در دست پادشاه است. پادشاهان بحرین از قدیم به دلیل این که اکثریت مردم این کشور را شیعیان تشکیل می دهند و خاندان سلطنتی اهل تسنن هستند، سعی می کرده با انتقال شهروندان دیگر کشورهای سنی مذهب و دادن شناسنامه بحرینی به آنها، نسبت جمعیت شیعیان به اهل سنت را کاهش دهد.
نظر شما :