آیا ترک ها نگران استراتژی های جدید تهران هستند؟
ایران هم برای ترکیه فرصت است هم تهدید
دیپلماسی ایرانی: ترک ها همچنان رویای تبدیل شدن به قدرت شماره یک منطقه را در سر می پرورانند. رویایی که شاید با مجموع تحولات منطقه و شکست سیاست های ترکیه در سوریه و مصر چندان ره به جایی نبرد اما هنوز هم ترک ها از آن دست نشسته اند. نگاه به شرق مقوله ای نبود که تنها در سیاست های ایران در دولت های نهم و دهم دیده شده باشد ترک ها در حقیقت به این استراتژی جامه عمل پوشاندند و در درجه اول این نگاه اقتصادی بود که کلید موفقیت حزب عدالت و توسعه حداقل در عرصه سیاست داخلی شد. در این میان چندی است که صحبت از حسن روابط ایران و غرب یا حل پرونده هسته ای ایران به میان امده است. اتفاقی که می تواند سیاست های ترکیه در منطقه را تحت الشعاع خود قرار دهد. ترک ها شاید به ظاهر از برقراری رابطه میان تهران و غرب و حتی تنش زدایی میان ایران و امریکا ابراز رضایت می کنند اما در عالم سیاست نمی توان از نگرانی آنها نسبت به بازگشت ژاندارم منطقه ساده گذشت . در همین راستا روزنامه تودی ترکیه فرضیه ای را مطرح کرده است که ترکیه قصد دارد با نزدیکی به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به رقابت با ایران فکر می کند. با میر محمود موسوی، مدیر کل پیشین وزارت خارجه و تحلیل گر مسائل منطقه در خصوص استراتژی های احتمالی ترک ها در قبال قدرت گیری جدید ایران و پرسش هایی از این دست به گفتگو نشستیم :
روزنامه تودی ترکیه فرضیه ای را مطرح کرده بود که با احتمال نزدیکی ایران و امریکا، ترکیه به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نزدیک خواهد شد. شما تا چه اندازه با این فرضیه موافق هستید و پایه ها و دلایل این نزدیکی را در چه می دانید؟
ترکیه جدید پس از آنکه حزب عدالت و توسعه دولت را به دست گرفت مروری بر سیاست خارجی داشت و تحولات و تغییراتی در آن به وجود آورد .متعاقبا با انتصاب داوود اوغلو در سمت وزیرامور خارجه تا اندازه ای حدود آن روشن تر شد. یکی از محورهای اصلی که مورد توجه سیاست خارجی ترکیه قرار گرفت نگاه به شرق به معنای جغرافیایی بود که با سیاست گذشته این کشور کمی متفاوت تر می نمود . محور اتحادیه اروپا و غرب برای ترکیه در اولویت بسیار جدی و اساسی قرار داشت. همین امر سبب شده بود که ترکیه به کشورهای منطقه و همسایگان خود توجه کمتری داشته باشد، هرچند که آسیای مرکزی پس از فروپاشی شوروی وضعیت خاصی داشت که با انگیزه های پان ترکیستی و منافع اقتصادی دنبال می شد. با توجه به شرایط جدید و دولت جدید، سیاست خارجی در ترکیه مورد تجدید نظر قرارگرفت. دردوره حاکمیت حزب عدالت و توسعه در ارتباط با کشورهای عربی و حوزه خلیج فارس و کشورهای اسلامی به تدریج قدم های مثبتی در جهت نزدیک تر شدن به این کشورها برداشته شد. از جمله شاهد افزایش رفت و آمدها، تبادلات اقتصادی و یا فعالیت های ترکیه در این کشورها و مجموعه های بین المللی همانند کنفرانس اسلامی هستیم.اما در سال های اخیر عامل دیگری وارد این روند شدو آن بهار عربی است بهار عربی با تمامی فراز و نشیب هایش شرایط جدیدی برای ترکیه به وجود آورده است.
درحال حاضرترکیه در سیاست خارجی خود محور ارتباط با کشورهای منطقه ای را بسیار جدی تر از گذشته دنبال می کند. انگیزه هایی که در این روند دنبال می شود انگیزه های پیشینی است که می توان در طرح ها و توسعه اقتصادی دنبال کرد. مشاهده می شود در ده سال اخیری که حزب عدالت و توسعه در قدرت است درقیاس با گذشته میزان تبادلات تجاری و اقتصادی ترکیه در بخش صادرات و خدمات به شدت گسترده شده است. این امر محوری است که در تعیین دوستان ترکیه و طراحی سیاست خارجی این کشور سهم بزرگی دارد. بهره گیری اقتصادی و تجاری نقش اول را دارد و ازانجا که کشورهای حوزه خلیج فارس صاحب منابع گسترده زیرزمینی نفتی و گازی هستند هدف مطلوبی برای ترکیه به شمار می ایند.رهبران ترکیه اهداف بلند پروازانه ای در سردارند. که از جمله آن است که ترکیه مرکز ترانزیت انرژی شود بدین معنا که محل صدور و چهار راه انرژی این کشورها و کشورهای آسیای مرکزی به قاره اروپا شده و از این طریق بتواند سودهای کلانی ببرد. صد البته که پروژه های مختلفی نیز در این زمینه تعریف شده است. اینها ثروتمند هستند، لذا جدا از نفت و گاز ترکیه در پی آنست که با ارایه خدمات و با تجارت و جذب سرمایه تا جایی که ممکن است از فرصت استفاده کند..
درکنار مطلبی که گفته شد به موضوع دیگری نیز باید توجه داشت، دولت عدالت و توسعه برخلاف دولت های پیشین سکولار به نحوی محسوس فرار از اسلام و کشورها و جوامع اسلامی را کنار گذاشته است البته مدتی است که از این مرحله گذشته اند. اکنون ترکیه خود مدعی است که می تواند الگوی سایر کشورها باشد و این یک واقعیت عینی است و به طور جدی در محافل دینی و سیاسی و اجتماعی در منطقه و غیره مورد توجه است.
با توجه به اینکه حزب عدالت و توسعه شاخه مدرنی از اخوان است و این روزها شاهد هستیم که مصر تجربه ای از قدرت بدون اخوانی ها را دارد و دچار تحولاتی شده است که گفته می شود کشوری همچون عربستان و امارات مخالف حضور اخوان در کشور مصر هستند. به نظر شما با توجه به این اختلافات ریشه ای چگونه ترکیه می تواند با کشورهای عربی نزدیک شود؟
در پاسخ سوال پیشین به این مرحله رسیدیم زمانی که به موضوع اسلام به عنوان یک عامل تعیین کننده پرداخته می شود، در درون خود تنوع و تکثری خواهد داشت. اخوانی ها ، سلفی ها و گرایش های دولتی و حکومتی وجود دارد که در حال تغییر و تحول است . همچنین موضوع شیعیان و آنچه که میان ایران، عراق، سوریه و حزب الله مطرح می شود. مجموعه این مسائل زیر سقف اسلام است و نمی توان انتظار داشت که این گرایش های مختلف تاثیر نداشته باشد. اما این گرایش های متفاوت و اختلافاتی که وجود دارد به سهم خاص خود نقش دارد و نمی توان گفت که تنها عامل تعیین کننده است. همانطور که اشاره شد انگیزه های اقتصادی برای ترکیه حرف اول را می زند و زمانی که این کشور قصد تصمیم گیری در خصوص مساله ای را دارد مسلما ابتدا به سود این روابط می اندیشد. اخیرا گزارشی اشتها برانگیز در ترکیه منتشر شد که پروژه های مختلفی که در کل منطقه خلیج فارس در طول سال های آینده وجود دارد را به تفکیک کشورها که عبارت از عربستان، امارات و قطر و غیره بود را محاسبه کرده و ارقام چند هزار میلیارد دلاری نشان می داد که دولت ترکیه چه نگاهی به این کشورها دارد .ترکیه بخش های مختلف اقتصادی، تجاری و خدماتی خود را تشویق می کند که بتوانند در این پروژه ها و سرمایه گذاری ها مشارکت داشته باشند. این موضوع بر تفاوت هایی که اشاره کردید غلبه دارد .هرچند که قطعا این تفاوت ها بر روابط و بهره گیری های اقتصادی تاثیر خواهد داشت اما همه چیز در آن خلاصه نمی شود. فراموش نکنیم ترکیه ژنرال ها در دهه شصت هجری با ایران انقلابی اسلامی هم رابطه تجاری خوبی داشت..
آیا به همان میزانی که کشورهای عربی از قدرت گرفتن ایران در منطقه می ترسند، ترکیه نیز به همان میزان هراسان است؟
اصل ساده و بدیهی در خصوص فرصت و تهدید در بحث امنیت مطرح می شود ،که هر گلوله ای در همسایگی ما تهدید به حساب می آید و یا اگر قصد داشته باشیم این مساله را به زیان دیگری مطرح کنیم باید گفت به هر میزانی که همسایگان قدرتمند تر شوند امکان تهدید افزایش پیدا می کند. اما نمی توان چنین موضوعی را مطلق بیان کرد چرا که عوامل دیگری در کنار این مساله قرار می گیرد. زمانی که همسایه ای با توسعه اقتصادی، تولید بالا، مصرف بالا و دارایی های بالایی حضور داشته باشد می توان با این کشور تجارت زیادی داشت. اما در رابطه میان ترکیه و ایران نمی توان صرفا به یک وجه آن توجه کرد به اینکه اگر ایران قوی تر شود و مشکلاتش را در منطقه حل کند چه خواهد شد، این روند هم تهدید و هم فرصت است و بستگی به این دارد که دیپلمات های دو کشور چگونه بتوانند سیاست ها را در جهت منافع خود پیاده کنند. باید توجه داشت که در صحبت های اخیر داوود اوغلو نسبت به این مساله ابراز خرسندی شده بود که اگر مشکلات ایران و امریکا حل شود تجارت میان دو کشور ایران و ترکیه هم می تواند حتی تا سقف صد میلیارد دلار افزایش پیدا کند. این نگاهی است که شاید تا اندازه ای در آن اغراق هم شده باشد اما دور از واقعیت نیست، بدین معنا که اگر تنش ها و محدودیت های تحریمی ایران کاهش پیدا کند بخش خصوصی ترکیه می تواند با آسایش بیشتری با طرف های ایرانی خود تعامل داشته باشد. البته همین مساله ممکن است از جهتی دیگر بررسی شود یعنی حوزه امنیتی قصد داشته باشد به موضوع رسیدگی کند که اگر تحریم ها برداشته شود سبب خواهد شد ایران قوی تر شده و ایران قوی تر می تواند به عنوان یک تهدید تلقی شود. تمامی این مسائل صحیح است چرا که هر کشوری که در همسایگی کشوری دیگر قدرت پیدا کند می تواند تهدید هم باشد که البته بازهم باید تاکید کرد تهدید و فرصت در کنار هم هستند. این بهتر از این است که یک کشور تنها تهدید باشد و تهدیدها را صادر کند. در مجموع با توجه به سوابقی تاریخی که در روابط دو کشور ایران و ترکیه ملاحظه می شود می توان گفت ایران برای ترکیه تهدید نیست بلکه دو طرف برای یکدیگر فرصت بسیار خوبی هستند..
موضوع دیگر این است که ترکیه قصد دارد با نزدیکی به کشورهای عربی در رقابت با ایران تبدیل به یک قدرت منطقه ای شود. شما تا چه اندازه احتمال می دهید که کشورهای عربی ترکیه را در این راه حمایت کنند؟
ترکیه ظرفیت آن را دارد که در آینده قدرت اول منطقه ای شود، با توجه به رشد اقتصادی، توسعه فرهنگی و اجتماعی که در طول سال های اخیر داشته قدم به قدم به جلو حرکت می کند. با همین میزان رشد، ترکیه آینده روشن تری نسبت به سایر کشورهای منطقه دارد. اگر ایران نیز مشکلات خود را حل کند ظرفیت های بسیار خوبی را برای رشد در تمامی ابعاد اجتماعی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی خواهد داشت و همچنین در میان کشورهای حوزه خلیج فارس عربستان با توجه به منابع زیرزمینی و دارایی های اقتصادی که دارد ظرفیت های خوبی داراست. این سه کشور در منطقه ظرفیت آن را دارند که با یکدیگر رقابت سازنده داشته و یا دشمنی کنند. طبیعی است که اگر قصد دولتمردان هر سه کشور بر این باشد که برای مردم خود آسایش، رفاه، امنیت و ثبات فراهم کنند باید از مجموعه حرکت هایی که سبب تهدید دیگری می شود پرهیز کنند. بنابراین ایجاد هر نوع همکاری ترکیه با کشورهای عربی و یا توسط ایران با کشورهای عربی علیه منفعت کشور ثالث نمی تواند به مصلحت باشد. مصلحت عمومی این است که کلیه کشورهای منطقه در چارچوب هایی تعریف شده ، می توانند بیشتر برای ایجاد فضای آرام و صلح آمیز در منطقه تلاش کنند. چنین ظرفیتی را نباید نفی کرد که ترکیه با کشورها عربی همکاری کنند اما این ظرفیت ها را محدود می دانم، چراکه در شرایط حاضر گرایش های متفاوت مذهبی یکی از این موانع است و همچنین تفاوت نظام های حکومتی عامل دوم می باشد. نظام حکومتی در ترکیه نمادهای خوبی از دموکراسی را داراست و با توسعه اجتماعی در جوار اروپا به پیش می رود و با کشورهای عربی منطقه از این منظر متفاوت است چراکه همه نظام های حکومتی کشورهای حوزه خلیج فارس تک نفره و بسته است. در نتیجه این تفاوت ها شرایط و محدودیت هایی را ایجاد می کند و نکته آخر اینکه مردم و مقامات ترکیه احساس بهتری نسبت به ایران دارند و ایرانیان را به عرب ها ترجیح می دهند..
تحریریه دیپلماسی ایرانی/14
انتشار اولیه: شنبه 4 آبان 1392/ باز انتشار: چهارشنبه 8 آبان 1392
نظر شما :