رهبری فراتر از آلمان؛

هژمونی مرکل

۰۱ مهر ۱۳۹۲ | ۱۹:۳۶ کد : ۱۹۲۱۸۰۳ باشگاه خوانندگان
با روشن شدن نتایج انتخابات پارلمانی آلمان بار دیگر حزب دموکرات مسیحی/سوسیال مسیحی به رهبری آنجلا مرکل پیروز قطعی صحنه سیاسی آلمان شد و توانست با کسب 42 درصد آرا یعنی 7/7 درصد بیشتر از انتخابات پیشین، ضمن تثبیت
هژمونی مرکل

* نویسنده: مرتضی صدیقیان

دیپلماسی ایرانی: با روشن شدن نتایج انتخابات پارلمانی آلمان بار دیگر حزب دموکرات مسیحی/سوسیال مسیحی به رهبری آنجلا مرکل پیروز قطعی صحنه سیاسی آلمان شد و توانست با کسب 42 درصد آرا یعنی 7/7 درصد بیشتر از انتخابات پیشین، ضمن تثبیت صدارت مرکل با اشغال 311 کرسی از 630 کرسی بوندس تاگ توانست جایگاه ممتاز خود را حفظ نماید.

این پیروزی برای حزب دموکرات مسیحی پس از پیروزی هلموت کهل در سال 1990 که توانست به لطف موفقیت در وحدت مجدد آلمان به اکثریت 8/43 درصدی آرا دست پیدا کند بزرگترین موفقیت در تاریخ فعالیتش به شمار می آید.

  • حال سوال اینجاست که عامل اصلی این پیروزی چیست؟

در واقع پر بیراه نیست اگر بگوییم "رهبری مرکل"، چرا که مرکل که این روزها لقب "بانوی آهنین" را یدک میکشد توانسته است آلمان را در اوج بی ثباتی اقتصادی و چالش های سیاسی اروپا هم چنان جزیره امن نگاه دارد.

به بیانی دیگر، بازگشت آلمان به ساست دسته چک checkbook diplomacy هلموت کهل و تثبیت نقش رهبری این کشور در مدیریت سیاسی و اقتصادی منطقه اروپا euro zone و موفقیت در حفظ یورو بعنوان پول واحد اروپایی آن هم در شرایطی که حتی فرانسه بعنوان همتای اروپایی اش دیگر تمایلی به حفظ "یورو" نداشت عاملی تاثیرگذار به شمار می رود.

در واقع، حفظ یکپارچگی منطقه یورو در حساس ترین مقطع بحران مالی اروپا و درحالیکه دیگر امید چندانی به ادامه امکان وحدت به شمار نمیرفت به اعتبار سیاست های آلمان تحت صدارت مرکل افزود.

همین امر نیز سبب شد گستره نفوذ آلمان در اروپا دیگر به مرکز و یا شرق نوظهور این قاره منحصر نباشد و تدریجا به سمت جنوب اروپا که از دیدگاه سنتی حوزه نفوذ فرانسه است نیز سرایت کند.

موفقیت دیگر مرکل که از اهمیت بسزایی برخوردار است به تقویت روابط این کشور با ایالات متحده مربوط میشود. مرکل توانست روابط خدشه دار شده فرا آتلانتیکی این کشور که در زمان شرودر ایجاد شده بود را به خوبی اصلاح نماید. درواقع، شرودر صدراعظم پیشین از حزب سوسیال دموکرات و وزیرخارجه اش یوشکا فیشر از حزب سبزها با تاکید برافتراقات راهبردی امنیتی و سیاسی با آمریکا سعی داشتند هویت آلمان را بعنوان بازیگری مستقل از ایالات متحده نشان دهند و به همین دلیل بود که در موضوعات مختلف علی الخصوص جنگ عراق با سیاست های این کشور ساز مخالف زده و به همراه فرانسه تحت رهبری شیراک ضمن ایجاد اتحادی اروپایی علیه یکجانبه گرایی آمریکا موجب شکاف در اتحادیه ی اروپا و طرح "اروپای قدیم/جدید" شدند.

همین امر سبب شد تا انتقادات زیادی به سیاست "راه آلمانی" German way شرودر مطرح شود  و بخشی از آلمانی ها از جمله مرکل و هم حزبی هایش اعتقاد داشتند که مخالفت با آمریکا بعنوان شریک سنتی این کشور پس از جنگ سرد به بهای از دست رفتن فرصت های اقتصادی و سیاسی متعددی برای این کشور تمام شده و آلمان از سهیم شدن  در منافع و تصمیم سازی های کلان بین المللی محروم مانده است.

از این رو، با ظهور مرکل بعنوان رهبری آتلانتیک گرا در آلمان توانست تا حدود زیادی به ترمیم روابط دو کشور کمک کند و موجبات نزدیکی سیاست های دو سوی آتلانتیک را مجددا فراهم آورد. البته به قدرت رسیدن سارکوزی رئیس جمهور آتلانتیک گرای فرانسه که درنوع خود در عرصه سیاسی این کشور یک سنت شکنی به حساب می آمد به تقویت همگرایی هرچه بیشتر مرکل با آمریکا انجامید و از سویی دیگر پیروزی اوباما در سال 2008 و رویکرد چندجانبه گرایانه وی در موضوعات بین المللی نیز بهانه مخالفت ها با آتلانتیک گرایی وی را به حداقل رساند.

بنابراین، بایستی عنوان کرد که ثبات عملکرد آلمان در سیاست های اروپایی، آتلانتیک گرایی و پرهیز از ورود به چالش های جدی درسیاست خارجی مانند جنگ با سوریه رمز موفقیت مرکل در صحنه سیاسی این کشور به حساب می آید. به همین دلیل است که هاینریش اوبرروتر کارشناس سیاسی دانشگاه پاسائو در ایالت باواریا معتقد است که"مرکل طی این دوران دشوار، همواره آلمان را بر روی همه فرش های قرمز نشان داد و به آلمانی ها این حس را منتقل کرد که پای منافع آنها ایستاده است".

  • اما سوال بعدی این است که بعد از این انتخابات آیا همه چیز بروفق مراد مرکل است؟

جواب روشن است، خیر! اگرچه اوضاع خوب است ولی نتایج این انتخابات چالش های خودش را دارد، چرا که حزب مرکل به حداقل 5 کرسی دیگر نیاز داشت تا حائز اکثریت مطلق پارلمان این کشور باشد اما حالا ناچار است که برای تشکیل کابینه خود بدنبال شریکی برای ائتلاف باشد، از آنجاییکه حزب دموکراتیک آزاد بعنوان شریک سنتی حزب دموکرات مسیحی نتوانسته است حداقل مورد نیاز برای ورود به پارلمان یعنی 5 درصد آرا را بدست آورد و از این حیث متحمل یک شکست تاریخی گردیده وحتی در دولت آینده گیدرو وستروله وزیرخارجه فعلی از این حزب را هم در ترکیب دولت جایی نخواهد داشت کار برای مرکل و هم حزبی هایش کمی دشوار شده است.  بنابراین می ماند سایر احزاب حاضر در پارلمان یعنی سوسیال دموکرات ها، چپ ها و سبزها.

درواقع سوسیال دموکرات ها موفق شدند به رهبری پیتراشتاینبروک با کسب 7/25 درصدی آرا و رشد 7/2 درصدی نسبت به انتخابات گذشته و اشغال 192 کرسی پارلمان به اقلیتی تاثیرگذار در پارلمان تبدیل شده و به وضعیت سیاسی خود سر و سامان دهند اگرچه اگرچه احزاب نزدیک به سوسیال دموکرات ها یعنی سبزها و چپ ها نسبت به گذشته با ریزش رای محسوسی مواجه شدند.

با این حساب به نظر میرسد گزینه پیش روی حزب مرکل برای ائتلاف رقیب دیرینه اش یعنی حزب سوسیال دموکرات باشد، چرا که علیرغم تمامی تمایزات و تفاوت ها، این دو حزب در انتخابات سال 2005 به خوبی نشان دادند از قدرت تعامل خوبی برخوردارند و میتوانند در قالب یک دولت ائتلافی همکاری نمایند. اما آنچه که مسلم است بواسطه محاصره مرکل درپارلمان توسط سبزها، چپ ها و البته سوسیال دموکرات ها مرکل در دولت بعدی خود وسعت عمل قبل را نخواهد داشت.

* کارشناس ارشد مطالعات اروپا

کلید واژه ها: مرکل آلمان فرانسه


نظر شما :