آل سعود رقابت ها را عیان می کند
مصر آینه اختلاف عربستان - ترکیه در سوریه
دیپلماسی ایرانی: جایگاه آنکارا در منطقه تغییرکرده است. حزب عدالت و توسعه که گرایش اخوانی دارد پس از تحولات اخیر مصر با بسیاری از حامیان دولت موقت کنونی در این کشور دچار اختلاف شده است که عربستان سعودی یکی از آنهاست. ریاض و آنکار در مساله سوریه با یکدیگر متحد بوده و سعی داشتند تا دولت بشاراسد را سرنگون کند اما این روزها دو کشور از هم دور می شوند. از سوی دیگر کشوری همچون عراق نیز مدت هاست که به سیاست آنکارا معترض است و بارها این دولت را متهم به دخالت در امور کشورش کرده است. آنچه در الگوی سیاسی ترکیه شنیده بودیم نئوعثمانی گرایی و تنش صفر باهمسایگان بود که باید در چنین رویکردی شک کرد و شاید شاهد آن باشیم که ترکیه به تدریج از هدف اصلی خود در منطقه دور می شود. با دکتر مهدی مطهرنیا، تحلیلگر مسائل منطقه در خصوص اختلاف های میان عربستان سعودی و ترکیه ، تاثیر این فاصله گرفتن ها بر روابط میان دو کشور ، ایجاد شکاف در شورای همکاری خلیج فارس بر سر قضاوت تحولات منطقه ای و تنش سیاسی میان ترکیه و عراق گفتگویی داشتیم که در زیر می خوانید:
ریاض حملات خشونت آمیز نیروهای امنیتی مصر علیه اخوانی ها را مبارزه با تروریسم عنوان کرده است ولی اردوغان نخست وزیر ترکیه در یک سخنرانی تاکید کرد آنچه در مصر می گذرد تروریسم دولتی است. این اختلاف دو قدرت مهم منطقه چه پیامدی برای دو کشور و در نهایت منطقه به دنبال خواهد داشت؟
آنچه که در این زمینه مشاهده می کنیم در بافت متنی صورت می گیرد که فعل اسلام انقلابی و یا بهتر است بگوییم اسلام در قالب سیاسی خود را به نمایش می گذارد:
1. یک الگوی ترکیه است که اسلام لیبرالیستی را بر می تابد
2. و اسلام دیگر اسلامی سنتی است که می توان گفت نگرش های کلاسیک سنی مذهب را در قالب های شکل گرفته آن در تاریخ اسلام در شبه جزیره عربستان اسلام دنبال می کند
3. اسلام انقلابی تعریف شده در بافت موقعیتی ناشی از بروز انقلاب اسلامی در ایران است
این سه مدل در ارتباط با تحرکات سیاسی در منطقه خاورمیانه الگوی های متفاوتی از رفتار سیاسی را مورد تایید قرار می دهند اگر چه که ممکن است قرابت هایی را نیز با یکدیگر در برخی از زوایای فعالیت های سیاسی در بافت متنی خاورمیانه پیدا کنند، اما در عین حال واگرایی های تعریف شده ای را نیز به دنبال دارند.
در این زمینه یکی از آوردگاه های مهم در کنار بحران سوریه که عربستان و ترکیه در آن دخیل بودند، مساله مصر است که در حال بروز به عنوان یک بحران منطقه ای و بین المللی تعریف می شود و از یک بحران داخلی در دورن مصر به واسطه تحرک کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای در حال تبدیل شدن به بحرانی منطقه ای و بین المللی به سر می برد. در چنین فضایی شاهد نوعی ادبیات برخاسته از دو الگوی رقیب و در عین حال متحد با یکدیگر در چارچوب تحرکات ضد الگوی سوم یعنی ایران و محور مقاومت هستیم که در مصر بروز بیشتری داشته است. به بیان دیگر با توجه به رقابت پنهان موجود میان عربستان و ترکیه در جهت مدیریت آنچه که در سوریه رخ می داد پژواک ها و نداهای آن را در مصر نیز شاهد بودیم اما این بار به طور بارزتر و برجسته تر این مساله آشکار است. به همین دلیل است که سیاست های دولت ترکیه در ارتباط با آنچه که در مصر رخ می دهد با الگوی اسلام لیبرالیستی متمایل به سکولاریسم در ترکیه ، زمینه های بیان ادبیاتی را برانگیزد که ارتش مصر را به چالش کشانده و در همین وضعیت و پژواک یا انعکاس نگرش اسلام سنتی موجود در عربستان است که تحرکات اخوانی ها را با وجود آنکه قرابت هایی از منظر اسلام سنتی با عربستان دارد اما به دلیل آنکه پیرو تحرک تعریف شده عربستان در منطقه نیست، برنمی تابد. بنابراین منافع تعریف شده دو الگو یعنی الگوی عربستان و الگوی ترکیه در محیط عملیاتی مصر است که این دو را بیش از حد از هم جدا می کند. اما هر دو تلاش دارند تا این تمایز منافع را در محیط عملیاتی مصر در چارچوب گفتمان سیاسی خود در قالب های اسلام لیبرال و اسلام سنتی موجود در عربستان توجیه و تفسیر کنند.
پس از آن که پادشاه عربستان سعودی از کودتاگران در مصر صریحا حمایت کرد، دیگر کشور های عرب حاشیه خلیج فارس از جمله بحرین، امارات متحده عربی و اردن هم از این موضع او حمایت کردند و فقط کویت بود که نسبت به تحولات جدید در مصر ابراز نگرانی کرد. به نظر شما آیا شکاف میان کشورهای حوزه خلیج فارس و ترکیه رو به افزایش است و شما تنش در این روابط را چگونه می بینید؟
آنچه که مشخص است عربستان به عنوان نقش محوری در شورای همکاری خلیج فارس از نظر تاسیس و ترمیم این شورا در طول زمان عمل کرده است. اما هم اکنون ریز دولتی با نام قطر را شاهد هستیم که در کنار عربستان در حال فعالیت است و تلاش می کند در عین حال رودرو نبودن با عربستان زمینه های نوعی ادبیات مستقل و رقابت برانگیز را در شورای همکاری خلیج فارس داشته باشد و شاهدیم که فعالیت این دولت در خصوص مسائل منطقه ای و بین المللی رو به افزایش است. در کنار آنها کشورهایی وجود دارند که اصولا در اعلام مواضع خود در مقایسه با اعلام مواضع عربستان همواره میانه رو تر عمل کرده اند. این داستان تازه ای در موضع گیری کویت نیست، چراکه کویت در بسیاری از مسائل دیگر از منظر نگرش تاریخی و نگاه به گذشته نوعی موضع گیری محتاطانه داشته که پس از مسائل مربوط به جنگ دوم خلیج فارس شاهد بودیم که این احتیاط در رفتار سیاسی و کنش های کویت افزایش پیدا کرده است. مزید بر آن کویت زودتر از زمان حاضر چالش های درونی را نسبت به سایر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس تجربه کرده است. فراموش نکنیم که کویت نخستین کشوری بود در حوزه کشورهای خلیج فارس که مجبور شد فضای باز سیاسی را تجربه کند تا از نوعی چالش های درونی دوری جوید و این نوع احتیاط سران حاکم بر کویت بوده که توانسته این کشور را در حاشیه بهار عربی نگاه دارد، ضمن آنکه باید قبول کرد که کویت چالش های دورنی هم داشته است.
کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و کشورهای عربی موجود در این شورا همواره محوریت کلاسیک عربستان را مخدوش نکردند در عین حالی که در برخی از فراز و نشیب های تاریخی در باب موضع گیری های عربستان نقدهایی داشتند اما در نهایت حرمت حریم عربستان را نگاه داشته اند. بنابراین تحرکات این کشورها همواره در فضاهای گوناگون سیاسی بر محوریت اعلام مواضع عربستان شکل پذیرفته است که هم اکنون نیز در باب ترکیه اینگونه است. هرگاه که عربستان به ترکیه نزدیک می شود به همان نسبت این کشورها نیز به ترکیه نزدیک یا دور می شوند.
دوحه که یکی از حامیان اخوانی هاست، تا چه اندازه ممکن است روبروی عربستان و درکنار ترکیه قرار گیرد ؟
قطر تلاش خواهد کرد به عنوان وزن تعادلی میان عربستان و ترکیه وارد عمل شود و با توجه به جایگاه تعریف شده کنونی قطر در معادلات بین المللی و منطقه ای این کشور تلاش خواهد کرد زمینه های امتیاز گیری از هر دو طرف را در جهت منافع این کشور دنبال کند اما نباید فراموش کرد که بن مایه کشور قطر در چارچوب شورای همکاری خلیج فارس و در نزدیکی با عربستان است و در عین حال از نظر قومی نیز به دلیل آنکه این کشورها در فرایند ملت سازی با چالش های جدی روبرو هستند باید بی تردید وزن سنگین را نسبت به عربستان حفظ کنند. در این چارچوب شاخصه دیگری نیز وارد عمل می شود و می تواند در رفتار این کشور نسبت به ترکیه و عربستان تاثیرگذارد مساله کشورهای فرامنطقه ای و سیاست های ایالات متحده امریکا در ارتباط با منطقه به ویژه بحران هایی همانند سوریه و مصر است که می تواند وزن این حرکت را نسبت به هر کدام از آنها یعنی ترکیه یا عربستان سنگین تر کند و تا حدی عنوان یک مولفه تاثیرگذار بر رفتار این دولت در فضای بینابینی عربستان و ترکیه وارد عمل شود.
بنابراین از یک سو گرایش های قومی و جغرافیایی به عربستان و از سوی دیگر تمایلات سیاسی این کشور برای هماهنگی با کشورهای فرامنطقه ای در موضوعات منطقه ای به عنوان وزن تعادل نوعی امتیازی به این کشور در حد بازی با ترکیه می دهد. این امر نیز بستگی به سیاستمداران این کشور دارد که تا چه میزان بتوانند از این شاخصه ها در جهت انجام بازی سیاسی استفاده کنند. تجربه نشان داده است که این کشور در میان کشورهای عربی در این زمینه دارای قدرت عملیاتی بیشتری است.
آنچه که در مصر اتفاق افتاده تا چه اندازه بر روابط دو کشور مصر و ترکیه سایه افکنده و آینده این روابط را با توجه به تنش کنونی چگونه پیش بینی می کنید؟
ترکیه با توجه به جایگاه خود در دوران جدید در ارتباط با موضوعات منطقه سعی کرده سعی کرده که به عنوان پایتخت دیپلماسی تحرک در ارتباط با منطقه باشد. در نتیجه از این موضوع به عنوان فرصت استفاده خواهد کرد. در این زمینه شاهد هستیم در ماه های اخیر دولت ترکیه درگیر چالش های درونی سیاسی و مساله اکراد هم بوده است و موضوع سوریه و تبعات آن از تحرک ایالات متحده امریکا برای تبدیل بحران سوریه به یک جنگ فرسایشی در جغرافیای این کشور منجر شده که ترکیه در یک موضع محافظه کارانه در ارتباط با موضوعات منطقه وارد عمل شود. به باور من مسائل سوریه در نوع سیاست ترکیه از منظر منطقه ای بسیارموثر است و ترک ها با هوشیاری کامل تلاش خواهند کرد که از موضوع مصر و ورود به مساله مصر به عنوان یک فرصت درجهت پوشش دادن به تحرکات منطقه ای خود در آینده استفاده کنند. بنابراین داوود اوغولو به عنوان وزیر امور خارجه و تئورسین حرکت های سیاست خارجی ترکیه اگر فرصتی را در این معنا از منظر ساختار قدرت و چالش های درونی پیدا کند در این زمینه سعی خواهد کرد از گذشته فعال تر وارد صحنه شود.
رهبر حزب مخالف «مردم جمهوری خواه» ترکیه به دعوت نخست وزیر عراق در سفری چهار روزه به بغداد رفته بود. در حال حاضر دو طرف برای کم کردن تیرگی هایی که در روابط دو کشور پیش آمده چه اقداماتی کرده اند و آیا این سفر باز هم به دوری دو کشور از هم کمک نخواهد کرد؟
آنچه که مسلم است عراق تلاش می کند در یک بافت موقعیتی مقاومت به عنوان یک کشور مستقل در منطقه بتواند به بازتعریف جایگاه عراق در معادلات منطقه ای نائل آید. مسائل درونی دولت عراق به واسطه مدیریت ناامنی موجود در محیط عملیاتی این کشور موجب شده است نوری مالکی بیش از آنکه به مسائل منطقه ای مشغول باشد و به پیروی از آن در فضای بین المللی عراق را مطرح کند بیشتر در درون و ساختار امنیت دورنی و مدیریت آن محدود می شود.
در ماه های اخیر که حدودا می توان به یک سال گذشته اشاره کرد به نظر می رسد که دولت نوری مالکی به این نتیجه رسیده است که اگر بتواند حوزه تحرکات سیاست خارجی خود را فعال تر کند و در معادلات منطقه ای نقش بغداد را افزایش دهد خواهد توانست در مدیریت مسائل داخلی نیز موفق تر وارد عمل شود. همین نکته و پذیرش چنین شخصی در محیط اعراب و در حقیقت امکان ورود آن را فراهم کردن از یک سوی و تحرکاتی که اخیرا اعراب در زمینه های مختلف مسائل منطقه ای همانند سوریه، جریان تغییر و تحول و دولت درایران و اعلام آمادگی برای میانجیگری در مذاکرات احتمالی آینده میان ایران و کشورهای فرامنطقه ای طرح شده نشان می دهد که سیاست های خارجی عراق در حال فعال تر شدن است و از این جهت سعی می کند از اهرم های اینچنینی برای افزایش نقش بازیگری خود در این زمینه استفاده کند. بنابراین ورود عراق به فضای پیرامونی مقاومت و نزدیکی به سیاست های ایران و دفاع محتاطانه از رژیم بشاراسد درکنار این معنا موجب شده است که عراق به عنوان یک کشور پیرامونی این نگرش سیاسی در منطقه مطرح باشد و بالتبع چالش های جدی تری نسبت به گذشته باکشوری همانند ترکیه پیدا کند که در جبهه مقاومت به عنوان یک نقطه مرکزی خود را تعریف کرده است. در نتیجه روابط کنونی روابطی است که می توان گفت برای اصطکاک های تعریف شده در این فضای گفتمانی است و با توجه به رویکرد عراق در جهت فعال تر شدن در حوزه سیاست خارجی باید در آینده با توجه به سیگنال های موجود سطح این اصطکاک افزایش بیشتری پیدا کند.
تحریریه دیپلماسی ایرانی/14
انتشار اولیه: جمعه 8 شهریور 1392/ باز انتشار: سه شنبه 12 شهریور 1392
نظر شما :