با القاعده علیه حزب الله متحد شوید

دیپلماسی ایرانی: حزب الله حضور نظامی خود را در سوریه تقویت کرده است. هم زمان شبکه القاعده در لبنان نیز رنگ و بوی تازه ای به فعالیت های خود داده است. نتیجه این کار به رویارویی میان حزب الله و القاعده یا به عبارت دیگر شیعه و سنی در لبنان می انجامد و این به مصلحت اسرائیل است! صحبت از نزدیک شدن لبنان به جنگ داخلی و سودی که اسرائیل از این جنگ می برد، حرف تازه ای نیست. اما این که اسرائیل باید از جبهه النصره و القاعده در برابر حزب الله حمایت کند، حرف تازه ای است که این روزها در نهادها و موسسه های صهیونیستی زیاد زده می شود.

به گزارش روزنامه لبنانی الاخبار، موردخای کیدار، پژوهشگر و عضو مرکز مطالعات بگین سادات در دانشگاه بار ایلان که در گذشته افسر سازمان امنیت نظامی اسرائیل بوده و به عنوان یک چهره متخصص در اوضاع سیاسی و اجتماعی کشورهای عربی متخاصم با اسرائیل شناخته می شود، در مقاله ای که در شماره جدید مجله عبری "میرئه" نوشته، ابراز عقیده کرده که در وضعیت فعلی به سود اسرائیل است که تا آن جا که می تواند از شبکه القاعده و شاخه های آن در لبنان، به ویژه جبهه النصره حمایت کند تا در برابر حزب الله لبنان بجنگند چرا که پیروزی القاعده بر حزب الله و تسلط آن بر لبنان و سوریه تهدیدی جز تهدید تاکتیکی برای اسرائیل و غرب نخواهد بود. در نتیجه هزینه ای که از سوی اسرائیل برای مهار حزب الله پرداخت خواهد شد بسیار کمتر از هزینه ای است که اسرائیل خود راسا با حزب الله وارد جنگ شود و بخواهد آن را شکست دهد.

وی در مقدمه مقاله اش یادآور می شود که تهدید بهار عربی برای اسرائیل دقیقا از جنگ سوریه آغاز شد که دامنه آن به کشورهای عربی مجاور آن به ویژه لبنان نیز رسید، کشوری که از لحاظ سیاسی و اجتماعی در طول سال های گذشته آزادترین و دموکرات ترین کشور در منطقه خاورمیانه جدید محسوب می شود. اما در طول دو سال گذشته و از زمان آغاز جنگ در سوریه، شاهد تاثیرپذیری نظام سیاسی لبنان از این جنگ هستیم، مساله ای که در آخر باعث شده است تا شاهد حضور مستقیم جریان های مختلف لبنانی در وضعیت پیچیده سوریه باشیم.

به اعتقاد این چهره امنیتی سابق سازمان امنیت نظامی اسرائیل دلیل اصلی تصمیم اتحادیه اروپا برای وارد کردن شاخه نظامی حزب الله در فهرست گروه های تروریستی ورود این حزب در درگیری های سوریه بود که با انتقادهای گسترده ای نیز در داخل لبنان مواجه شد، به ویژه از سوی جریان های سنی ای که از شورش علیه حکومت بشار اسد حمایت می کنند. این مساله باعث شده تا جریان های سنی نیز تحرکاتی را علیه حزب الله در لبنان آغاز کنند و تلاش هایی را برای تحمل هزینه به این حزب در داخل لبنان آغاز کنند که از جمله آن می توان به حملات موشکی و انفجار بمب های زیر زمینی در ضاحیه جنوبی، محل حضور حزب الله، اشاره کرد.

به نوشته کیدار اطلاعات تازه ای در دست است که نشان می دهه جبهه سنی جدیدی در لبنان ایجاد شده که در حقیقت شاخه ای از جبهه النصره در سوریه است، جبهه النصره خود یکی از شبکه های وفادار به شبکه القاعده است که به سود این شبکه در سوریه فعالیت می کند. این شبکه به هیچ وجه به دنبال ایحاد دولت مدرن در سوریه، لبنان، اردن و حتی اسرائیل که آن را ماحصل توافق مسیحی اروپایی می داند، نیست و به دنبال ایجاد یک حکومت اسلامی برای تطبیق شریعت اسلامی در سراسر این منطقه است.

به اعتقاد کیدار تنها خطری که از این ناحیه متوجه اسرائیل است این است که مسلمانان موجود در اسرائیل بخواهند به این تشکیلات بپیوندند و دامنه حضور خود را تا خاک اسرائیل گسترش دهند و اقدام به ناامن کردن آن کنند.

کیدار درباره هسته فعالیت جبهه النصره در لبنان می نویسد شهر عرسال البقاعیه در مرز سوریه و لبنان مرکز اصلی لجستیکی این جریان به حساب می آید و در شهرهای طرابلس در شمال به ویژه در شهرهای حلبا و قیطع و اکروم حضور گسترده ای دارد. همچنین شاخه هایی از این جبهه در اردوگاه پناهندگان فلسطینی در لبنان از جمله عین الحلوه، برج البراجنه، مار الیاس و البداوی فعال شده اند.

وی در ادامه می نویسد، جبهه النصره در لبنان به رغم آغاز فعالیت هایش علیه حزب الله و ارتش لبنان همچنان در مرحله نوپای حضور خود در این کشور به سر می برد، اما پیش بینی می شود که به زودی افرادی از لبنان و فلسطین و جهادی هایی از دیگر کشورهای عربی به آن بپیوندند تا به این ترتیب عرصه درگیری های اسلامی در لبنان به وضعیتی شبیه وضعیت عراق، سوریه و لیبی تبدیل شود. انتظار می رود ارتش لبنان با این مجموعه وارد جنگی تمام عیار شود اما نتواند بر آنها غلبه کند و در نتیجه حزب الله وارد عمل شده و صحنه به رویارویی حزب الله با جبهه النصره بینجامد. به این ترتیب بدترین سناریوی جنگ داخلی در لبنان از زمان استقلال آن در سال 1943 تا کنون رقم خواهد خورد.

موردخای کیدار در پایان می نویسد، و به این ترتیب فرصتی طلایی برای اسرائیل فراهم می شود تا بتواند با حمایت از جبهه النصره و القاعده از دست حزب الله که در حقیقت شاخه ای از قدرت ایران در مرزهای اسرائیل محسوب می شود، خلاص شود. اگر چه ممکن است که این درگیری به دلیل حضور پررنگ این جریان در لبنان و سوریه در آینده و خصومت اعتقادی ای که با اسرائیل دارد به ضرر امنیت ملی اسرائیل تمام شود اما این حقیقت را نیز باید درک کرد که در صورتی که ایران و حزب الله بتوانند بر این جریان برتری یابند و آنها را شکست دهند، تهدید قدرتی که آنها از این برتری به دست می آورند به مراتب بدتر از تهدید جبهه النصره برای اسرائیل خواهد بود. به ویژه که در این صورت جایگاه اسد نیز تقویت خواهد شد و این مساله تهدید امنیت ملی اسرائیل را چند برابر خواهد کرد.