سایه حسن روحانی بر معادلات جدید منطقه‌ای

ریاض ناگزیر به دوستی با تهران است

۲۵ تیر ۱۳۹۲ | ۱۳:۳۰ کد : ۱۹۱۸۵۴۵ اخبار اصلی خاورمیانه
با انتخاب حسن روحانی به سمت ریاست جمهوری ایران روند صلح غرب و جامعه جهانی با ایران شتابی بیشتر خواهد گرفت و عربستان ناچار خواهد شد، ایران را در کنار خود به عنوان یک قدرت پرنفوذ منطقه‌ای بپذیرد.
ریاض ناگزیر به دوستی با تهران است

دیپلماسی ایرانی: لبنانی ها در فضایی از نگرانی و ترس به سر می برند، بدون دولتی قدرتمند، و در پایین ترین از حد تفاهم میان جریان های سیاسی تا بتواند کشور را از فروپاشی نجات دهد و آن را از غرق شدن در درگیری های تجدیدپذیر رها کند، به ویژه با انقلاب دوم در مصر که به نظر می رسد خطر بیش از پیش به لبنان نزدیک شده است: پیچیده شدن جنگ در سوریه می تواند بازتاب های – مذهبی فراتر از سیاسی – بر وضعیت متزلزل و قابل فروپاشی سریع لبنان، این کشور کوچک از همه لحاظ، بگذارد.

تحرکات و ارتباط های عربی و بین المللی، هر کدام به نوعی حکایت از پیشبرد تحول یا کودتایی است که به نظر می رسد در منطقه آغاز شده و می خواهد همه چیز را دگرگون کند، یا چیزی را حذف کند یا چیزی را بیفراید. در نقشه هم پیمانی ها و دشمنی هایی که میان جریان های درگیر وجود دارد به نظر می رسد سیاستی دنبال می شود که بیش از همه کشاندن منطقه به درگیری های طایفه ای و مذهبی را هدف قرار داده است.   

بارزترین این تحرکات خروج عربستان از سایه مواضع سنتی خود، که به فعالیت در پشت پرده متمرکز بوده، در سکوت کامل و آمدن در خط مقدم صحنه در لبنان است. ریاض در لبنان تلاش دارد تا با "ایران شیعی" برخورد کند. ریاض دقیقا با همین رویکرد بود که از انقلاب دوم در "مصر سنی" با سرعتی حیرت آور دفاع کرد. با همین رویکرد نیز در حال مبارزه و رویارویی با حکومت سوریه است تا آن جا که به مخالفان سلاح های سنگین و سامانه های موشکی ضد هوایی می دهد. در عین حال دست بیعت به سوی افراد تندرویی چون شمر عاصی عویجان از اهالی حسکه دراز می کند و هم زمان نیم نگاهی نیز به عراق دارد. عراقی که با حمله امریکایی ها به آن و روی کار آمدن شیعیان متحد ایران از نگاه عربستان از دست رفته است.

در لبنان عربستانی ها، بر خلاف اصول سنتی شان که همواره "سکوت سفید" اختیار می کردند قدم به صحنه پیش روی کشور گذاشته اند و نامزد خود را برای تشکیل دولت جدید مطرح کرده اند، به عبارت دیگر در حال تشیکل هم پیمانی های سیاسی جدیدی هستند تا بر موج وضعیت بغرنج فعلی سوار شوند. هدف نخست آنها اخراج حزب الله از دولت در حال تشکیل است. بهانه اش نیز مهیا است: مداخله آن در سوریه و جنگیدنش در کنار ارتش بشار اسد که ماحصل آن را همه می دانیم، آزادسازی القصیر که باعث شد کل موازنه های قدرت نه تنها در سوریه بلکه در کل منطقه عربی به هم بریزد. مساله ای که بیش از همه باعث نگرانی ریاض شده به گونه ای که سعود الفیصل، وزیر امور خارجه عربستان تعهد داده است که مخالفان اسد را با سلاح های سنگین از جمله موشک مجهز کند.

 

مواضع متغیر و تحولات داخلی عربستان و خارج از آن نشان می دهد که چارچوب تعاملات این کشور در تعامل با حوادث منطقه به کلی تغییر کرده است: ابتدا از انقلاب مصر، که بی محابا به تایید علنی از آن پرداخت و اعلام آمادگی کرد که به جای قطر حمایت های مالی از آن کند، اهمیت این ماجرا برای عربستان به اندازه ای بود که ملک عبدالله بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان سفر خود را به مغرب قطع کرد و فورا به ریاض بازگشت تا خود شخصا بر تصمیم گیری ها نظارت داشته باشد و به سرعت دستورات لازم را بدهد. تا لبنان که روند به سمتی می رود که دولتی تشکیل شود که باب میل حزب الله نباشد.

 

عزل امیر خالد بن سلطان از مسئولیتش و سپردن آن به برادر ناتنی اش امیر بندر بن سلطان، کسی که معروف به اتخاذ تصمیم های حیاتی در امور بین المللی عربستان از جمله در پرونده لبنان است، یک تغییر ساده نبود، بلکه تلاش برای تغییر معادلات بازی با هدف احیای قدرت عربستان از یک سو و تاثیرگذاری بر متغیرهای منطقه ای از سوی دیگر است. سقوط دولت میقاتی ناگهانی نبود، همچنین قبول نخست وزیری تمام سلام، آن هم فراتر از انتظارها که اولین بار ولید جنبلاط صحبت از آن زد نیز به هیچ وجه تصادفی نبوده است.

در این چارچوب تغییرات قطر نیز قابل تامل است که ناگهان شیخ حمد بن خلیفه قدرت را به پسرش تمیم می دهد در حالی که صحنه را با موجی از شایعات رها می کند.در لبنان – در توافقی خارج از انتظارات – تصمیم به خلاص شدن از شیخ الاسیر که در برخی از مناطق صیدا فعال شده بود، گرفته می شود و او را با وجود هزینه های بسیار دستگیر می کنند، هزینه های بسیار چرا که دستگیری او نیاز به قدرتی بالاتر از ارتش لبنان داشت.

در این جا توجه به این نکته نیز ضروری است که سفیر عربستان به صراحت می گوید که می خواهد به شیوه ژنرال میشل عون با حزب الله ارتباط بگیرد در حالی که مواضعی علیه آن اتخاذ کرده است. عربستان تلاش دارد تا میشل عون را از هم پیمانی با حزب الله با پول و وعده های سیاسی جدا کند. اما سوال این است: توانایی عربستان در تغییر معادلات با توجه به متغیرها تا کجاست؟ با توجه به پیشروی های میدانی ای که ارتش سوریه به کمک حزب الله در سوریه دارد، عربستان تا چه اندازه می تواند به فکر کنار زدن حزب الله باشد؟ از این فراتر، در سایه تحولات منطقه و وجود قدرتی منطقه ای چون ایران که پشت سر خود روسیه و چین را دارد، عربستان تا کجا توان مانور سیاسی و تغییر معادلات بازی را دارد؟ سوال آخر زمانی پررنگ تر می شود که شاهدیم با انتخاب حسن روحانی به سمت ریاست جمهوری ایران روند صلح غرب و جامعه جهانی با ایران شتابی بیشتر خواهد گرفت و عربستان ناچار خواهد شد، ایران را در کنار خود به عنوان یک قدرت پرنفوذ منطقه ای بپذیرد. در آن صورت آیا ریاض می تواند باز هم به فکر حذف حزب الله در لبنان باشد؟ معادلات منطقه در حال تغییر است و شامل حال بسیاری می شود اما شاید این تغییر به طور کامل هم به ضرر ایران نباشد.

منبع: السفیر

کلید واژه ها: عربستان لبنان حزب الله سوریه


نظر شما :