چرا قطر و عربستان نمیتوانند رهبر منطقه باشند؟
تحولات چند ساله اخیر در کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا که به سقوط برخی از حاکمان عربی و تغییر و تحولاتی در برخی دیگر از این کشورها منجر شد، گمانه زنی های متعددی را پیرامون آرایش سیاسی آتی منطقه و نقش هریک از کشورها در آن پدید آورده است. گالف نیوز در تحلیلی اذعان کرده اعراب توانایی ایفای نقش بازیگر اصلی در منطقه را ندارند.
به گزارش «تابناک»، روزنامه «گالف نیوز» امروز با انتشار تحلیلی به بررسی نقش کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس در چارچوب تحولات جدید منطقه ای پرداخته و با اشاره به سیاست های معمول و متداول این کشورها در سطح منطقه، استدلال کرده که این کشورها از ایفای نقش فعال در این شرایط عاجر هستند.
به عقیده این روزنامه، مباحث مطرح در جهان عرب درباره میزان احتمال سقوط دولت سوریه و همچنین مسئله هسته ای ایران که گمانه هایی را درباره احتمال حمله نظامی پیشگیرانه نیز به همراه داشته، سبب شده کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس خود را در جایگاهی ببینند که به آن عادت ندارند و بر همین اساس، از عهده ایفای نقش متناسب با آن برنیایند.
گالف نیوز می نویسد خلأ رهبری در جهان عرب، کشورهای حاشیه خلیج فارس را به یک جایگاه منطقه ای غیرمعمول رسانده است. سقوط و تضعیف رهبران سنتی جهان عرب، همچون مصر، عراق و سوریه، بدین معنا بوده که کشورهایی مانند عربستان سعودی و قطر، می توانند نقش مهمتری نسبت به آنچه در طول تاریخ داشته اند، ایفا نمایند.
با این حال، کشورهای حاشیه خلیج فارس دارای جمعیت زیادی نیستند و نیز توانایی محدودی برای توسعه نفوذ خود دارند. نیروی نظامی محدود آن ها، بدین معناست که آن ها قادر نیستند در هیج عملیات نظامی گسترده ای درگیر شوند. البته آن ها مکرراً تلاش داشته اند خود را در جست و جوی صلح نشان دهند.
این همان نقشی است که به عنوان مثال، قطر درصدد ایفای آن است و از طریق میزبانی کنفرانس های مکرر «دوستان سوریه» و همچنین میزبانی دفتر نمایندگی طالبان در دوحه، سعی کرده خود را حامی صلح در سوریه و افغانستان نشان دهد.
این اقدامات، بخشی از تلاش های گسترده تر کشورهای عربی طی یک دهه گذشته برای میانجی گری در منازعات منطقه ای است. در سال 1979، عربستان سعودی تلاش های مشابهی را برای پایان دادن به درگیری ها در لبنان انجام داد و تا حدی موفق نیز بود؛ اما بعداً نتوانست در نزدیک کردن فتح و حماس به یکدیگر توفیقی حاصل کند.
از سوی دیگر، پیش از سقوط علی عبدالله صالح در یمن، قطر بارها تلاش کرد مخالفین و دولت را به پای میز مذاکره بکشاند؛ اما در پی عدم موفقیت در این زمینه، در سال های 2011 و 2012 تلاش خود را بر ساقط کردن صالح از قدرت متمرکز کرد. هرچند باز هم نتوانست به تنهایی این کار را انجام دهد و به کمک عربستان هم نیاز پیدا کرد.
آخرین نمونه از تلاش های کشورهای حاشیه خلیج فارس برای مداخله در خارج از حوزه خود، در جریان همکاری امارات و قطر با ناتو در جریان حمله به لیبی نمود پیدا کرد. از سوی دیگر، امارات سال هاست به عنوان بخشی از نیروهای بین المللی «آیساف» در افغانستان حضور دارد.
اما پس از بیان این مقدمات، گالف نیوز می نویسد تمامی این تلاش ها برای دولت های منطقه جدید هستند؛ زیرا آن ها عادت دارند تا نفوذ و قدرت نرم خود را از طریق صرف پول های کلان و هزینه آن ها در امور زیربنایی کشورهای خارجی اعمال نمایند.
این روزنامه در ادامه به بیان نمونه هایی از این گونه فعالیت های کشورهای منطقه پرداخته و می نویسد دلیل عدم موفقیت همه تلاش های خارجی کشورهای حاشیه خلیح فارس این بوده که آن ها در عین تقلا برای افزایش نفوذ خارجی، از امور داخلی خود غافل بوده و فکری به حال زیرساخت ها و نیز مسائل اجتماعی خود نکرده اند.
گالف نیوز استدلال می کند که تلاش های ملت سازانه در داخل، باید بر فعالیت های خارجی کشورهای منطقه مقدم باشد و در غیر این صورت، ناکامی آن ها در عرصه سیاست های خارجی ادامه خواهد یافت. به بیان دیگر، از دید این روزنامه، هرچند شرایط خارجی زمینه مناسبی را برای فعالیت این کشورها فراهم کرده، اما تا زمانی که آن ها تغییر را از خود و از داخل شروع نکنند، هیچ کدام از تلاش هایشان به نتیجه نخواهد رسید.
نظر شما :