مصلحت ایران و روسیه در سوریه چیست؟
ترجیح حفظ ساختار سیاسی علوی بر بقای بشار اسد
دیپلماسی ایرانی: سوریه در بن بست. عبارتی که این روزها در بسیاری از تحلیل های بین المللی و پیش بینی های منطقه ای به چشم می خورد. تداوم بحران در سوریه اکنون به غربی ها و مخالفان عرب قسم خورده بشار اسد رئیس جمهوری سوریه فهمانده است که این کشور نه تونس و مصر است و نه لیبی. زور مخالفان تا دندان مسلح که اکنون تعیین هویت و رفتارشناسی آنها به دلیل تعدد فرقه های مختلف فکری و قومی مشکل است ، به ارتش و دولت بشار اسد نمی رسد. نتیجه این قدرت نمایی برابر بازپس گیری کنترل یک منطقه توسط ارتش و به دست گرفتن کنترل منطقه ای دیگر توسط شبه نظامیان است. طولانی شدن بحران در سوریه مدافعان غربی ، عربی و ترک مخالفان بشار را به واهمه انداخته است. اگر تا شش ماه پیش همگان از آنکارا تا دوحه، از قاهره تا واشنگتن شعار برکناری بی قید و شرط و فوری بشار اسد را سر می دادند اکنون اوضاع امنیتی به گونه ای پیش رفته که حتی تحلیل گران آمریکایی چون دیوید ایگناتیوس هم در تازه ترین تحلیل خود در واشنگتن پست نسبت به سوریه پس از بشار اسد و در اختیار شورشیان مسلح تندرو هشدار می دهند. اوضاع سیاسی در سوریه، موضع آمریکا ، غرب و روسیه در قبال این بحران، نقش نماینده سازمان ملل و طرح وی برای سوریه ، احتمال تجزیه این کشور با طولانی شدن بحران و احتمال چرخش موضع استراتژیک تهران و مسکو در قبال آینده سیاسی بشار اسد را با علی جنتی، سفیر سابق ایران در کویت و تحلیل گر مسائل منطقه در میان گذاشتیم :
وضعیت بحران در سوریه چگونه است؟ آیا استفاده از تعبیر بن بست در مورد وضعیت سوریه درست است و اگر درست است ناظر به چه مسئله ای است؟
به نظر من کاملا روشن است که بحران در سوریه دچار بن بست شده است. این بن بست هم به دلیل وضعیت داخلی سوریه ایجاد شده است و هم تحت تاثیر وضعیت خارجی این کشور و اثرگذاری بازیگران بین المللی در بحران سوریه است.
از نظر وضعیت داخلی باید گفت که بعد از بیست و یک ماه تظاهرات و مقابله معارضین با دولت و نیز سرکوب این تظاهرات از سوی دولت و برخورد با معارضین، کشتار بیرحمانه ای از دو طرف صورت گرفته است. البته برخی آمار در خصوص کشته شدگان بحران سوریه غیر قابل باور است مانند آمار سازمان ملل که گفته است تاکنون شصت هزار نفر کشته شده اند. در حالی که خود معارضین آماری نزدیک به چهل و پنج هزار نفر را منتشر کرده اند. این کشتارها باعث شده است که پل های تفاهم میان نظام و مخالفین خراب شود، نزدیک یک میلیون نفر از شهروندان سوریه در کشورهای لبنان، اردن، ترکیه و عراق آواره شده اند، در شهرهای سوریه، تاسیسات زیربنایی تخریب شده است و این شرایط امکان حصول توافق را اگر از بین نبرده باشد، بسیار کم کرده است.
از سوی دیگر بشار اسد هم به هیچ وجه حاضر نیست از قدرت کنار برود. علاقه بشار اسد به ماندن در قدرت تا حدی است که آمادگی دارد مقاومت کند حتی اگر این ایستادگی به تجزیه سوریه منجر شود.
بازیگران خارجی از جمله ترکیه و عربستان و قطر نیز در پیدایش این وضعیت موثر بوده اند. آنها فکر می کردند که سوریه هم مثل سایر کشورهای عربی درگیر تحول ، از جمله لیبی، مصر و تونس است و آن ها می توانند ظرف یکی دو ماه بشار اسد را سرنگون کنند. اما این خواسته محقق نشد و تمام تلاش های این کشورها برای سرنگونی بشار اسد طی این مدت بیست و یک ماهه ناکام مانده است. آن ها هم با توجه به حمایت های مالی و تسلیحاتی و سرمایه گذاری های زیادی که روی معارضه انجام داده اند حاضر نیستند عقب نشینی کنند. از طرفی ایران، روسیه و چین که جزو حامیان بشار اسد به حساب می آیند، نیز هر کدام به دلیلی رضایت نخواهند داد که بشار اسد توسط معارضین سرنگون شود. تمامی این موارد منجر به نوعی بن بست در حل وفصل بحران سوریه شده است .
امریکا و غرب در ایجاد این وضعیت چه تاثیری داشته اند؟
نکته مهمی که وجود دارد، مواضع امریکا و غرب است. تا چند ماه پیش امریکا و غرب به شدت به دنبال سرنگونی بشار اسد بودند. آن ها سه اجلاس با عنوان اجلاس دوستان سوریه در تونس، ترکیه و مراکش برگزار کردند. بعد هم ائتلافی تحت عنوان ائتلاف مخالفان بشار اسد در دوحه قطر شکل دادند و کشورها و نهادهای مختلف تلاش کردند این ائتلاف را به جای رژیم بشار اسد به عنوان تنها نماینده مردم سوریه به رسمیت بشناسند. با این حال نه تنها این تلاش ها به نتیجه مطلوب منتهی نشد، بلکه نگرانی ها در مورد جریانات سلفی و القاعده که در میان معارضین سوری در حال جنگ با بشار اسد هستند، افزایش یافته است. بر اساس آخرین آمار منتشر شده، سلفی ها از بیست و نه کشور به سوریه رفته اند و با دولت این کشور می جنگند. این امر باعث نگرانی جدی امریکا و غرب شده که اگر قرار باشد بشار اسد برود و عناصر سلفی و القاعده جایگزین او بشوند، عملا کسانی به قدرت خواهند رسید که مخالفتشان با امریکا و غرب کاملا روشن است و به دنبال تشکیل امارت و خلافت اسلامی هستند که در آن نه دموکراسی معنایی دارد و نه پارلمان؛ یک حکومت دینی متحجر و در عین حال مخالف با امریکا و غرب و در عین حال مخالف اسرائیل. به همین دلیل آن ها تا حدی در سرنگونی رژیم بشار اسد در آینده نزدیک دچار تردید هستند و لذا به نظر می رسد این وضعیت فرسایشی بین رژیم و مخالفین همچنان ادامه پیدا خواهد کرد.
اخضر ابراهیمی از زمان انتصاب به عنوان نماینده ویژه سازمان ملل و اتحادیه عرب چه تاثیری در حل بحران داشته است؟
دیدگاه اخضر ابراهیمی نسبت به مسائل منطقه به دلایل مختلفی با کوفی عنان که در گذشته نماینده سازمان ملل و اتحادیه عرب بود، متفاوت است. او فرد با تجربه ای است که در گذشته نماینده سازمان ملل در بحران افغانستان بوده و با گروه های مختلف افغانی اعم از طالبان و گروه های معارض کار کرده است. از سوی دیگر او یک شخصیت عرب الجزایری است و کاملا با مسائل کشورهای عربی به خصوص سوریه آشنایی دارد. در عین حال یک دیپلمات برجسته است و از زمانی که به عنوان نماینده سازمان ملل و اتحادیه عرب تعیین شد، تلاش کرد که شرایط داخلی سوریه و نیروهای در صحنه را به خوبی بشناسد و دیدگاه های آن ها را به دست آورد. او با کلیه بازیگران در صحنه از جمله بازیگران خارجی تاثیرگذار در بحران سوریه، دیدار کرده و دیدگاه های آن ها را به دست آورده است.
در حال حاضر به نظر می رسد طرحی که او ارائه کرده، طرحی است که اگر عملی شود، قابلیت برقراری ثبات و آرامش را دارد. او به دنبال تشکیل یک دولت انتقالی است که همه معارضین در صحنه بتوانند در آن مشارکت داشته باشند و بعد زمینه برای برگزاری انتخابات آزاد فراهم شود. در آن انتخابات مردم نظر خود را اعلام کنند و رئیس جمهور به این صورت انتخاب شود.
این طرح تا چه حد مورد قبول طرف های تاثیرگذار بوده است؟
البته این طرح مخالفانی دارد. ائتلاف معارضان به ریاست احمد معاذ الخطیب، با هر طرحی که متضمن بقای اسد باشد مخالفند. آن ها معتقدند اسد باید از قدرت کناره گیری کند. پس از او می توان درباره آینده سیاسی در سوریه مذاکره کرد. سلفی ها و عناصر القاعده و نیروهای مسلحی نیزکه در صحنه می جنگند، به هیچ وجه زیر بار این طرح نمی روند. آن ها حتی موضع ائتلاف ملی معارضین را هم قبول ندارند چه رسد به این که بخواهند در مورد طرح اخضر ابراهیمی مذاکره کنند.
از سوی دیگر خود بشار اسد هم با این طرح موافقت کامل ندارد. بر اساس طرحی که اخضر ابراهیمی تهیه کرده است، باید یک دولت انتقالی تشکیل شود که همه نیروهای معارض در آن شرکت داشته باشند و فقط ارتش و نیروهای امنیتی در اختیار رئیس جمهور باشند. بشار اسد به هیچ وجه نمی پذیرد که پست نخست وزیری یا برخی پست های کلیدی دیگر را در اختیار اخوان المسلمین یا عناصر سلفی قرار دهد. نکته دومی که بشار اسد با آن مخالف است، منع شرکت وی در انتخابات آتی بنابر طرح اخضر ابراهیمی است. بر اساس این طرح، اسد نباید در انتخابات آتی مشارکت داشته باشد. در حالی که اسد معتقد است عدم مشارکت وی در انتخابات معنایی ندارد و اگر مردم به او رای دهند، او در قدرت می ماند. به همین دلیل موفقیت این طرح با سوال رو به رو است. خود آقای اخضر ابراهیمی معتقد است این طرح آخرین راه نجات سوریه از این ناآرامی ها است و اگر این طرح عملی نشود، یک جهنم در انتظار سوریه خواهد بود که کشور را به هرج و مرج خواهد کشاند و منجر به پیدایش افغانستان جدیدی در منطقه می شود که سالیان سال درگیر ناآرامی و جنگ داخلی و احیانا تجزیه کشورخواهد بود.
با توجه به تحولات اخیر، آیا تغییری در موضع روسیه دیده می شود؟
روسیه، سوریه را آخرین پایگاه خود در خاورمیانه می داند. غرب هم به دنبال آن است که به طور کلی این پایگاه را از بین ببرد و این کشور را تبدیل به یک پایگاه طرفدار غرب کند. به همین دلیل هم ایران و هم روسیه به جد برای ادامه رژیم بشار اسد ایستادگی می کنند. تا کنون روسیه دوبار در شورای امنیت از حق وتوی خود استفاده کرده و به رژیم اسد کمک های نظامی نیز رسانده است. اساسا ارتش سوریه، یک ارتش آموزش دیده روسی است و تسلیحات موجود در ارتش نیز روسی است. بنابراین منافع روسیه در سوریه بسیار زیاد است و روسیه برای حفظ منافع خود تلاش می کند.
اما نکته ای که وجود دارد این است که بعد از این درگیری های بیست و یک ماهه، به نظر می رسد که روسیه نیز به این نتیجه رسیده که مشکل بتوان با حفظ بشار اسد، نظام را نگه داشت. آن ها هم در حال رسیدن به این جمع بندی هستند که مانعی ندارد که نظام سوریه حفظ شود و منافع روسیه در این کشور تامین شود ولی بشار اسد در راس قدرت نباشد. اما این که بشار اسد از طریق جنگ مسلحانه و حرکت های خیابانی و جنگ و خونریزی برکنار شود، مورد قبول روسیه نیست. روس ها در پی آنند که فرمولی تهیه کنند که در آن بشار اسد تا سال 2014 ـ که زمان انتخابات در سوریه است ـ در قدرت بماند و در یک فرایند مسالمت آمیز کنار برود. به این صورت ساختار رژیم سوریه باقی می ماند و منافع روسیه تامین می شود.آن ها هم به این نتیجه رسیده اند که با توجه به کشتارهای صورت گرفته ونیروهای در صحنه نمی توان بیش از این بشار اسد را در قدرت نگه داشت.
به نظر شما این موضع روسیه تا چه حد تامین کننده منافع ایران نیز هست؟
موضع روسیه بسیار به موضع ایران نزدیک است. به نظر می رسد ایران هم ـ اگر چه مقامات رسمی موضع صریحی در این رابطه نگرفته اند ـ با توجه به شرایط حاکم در سوریه آمادگی دارد که در یک فرایند سیاسی و مسالمت آمیز آقای بشار اسد کنار رود ولی ساختار حکومت سوریه باقی بماند. بنابراین نگاه روسیه و ایران بسیار نزدیک است.
زمزمه هایی از توافق قریب الوقوع امریکا و روسیه بر سر مسائل منطقه ای وجود دارد که بر اساس آن بحث سوریه نیز حل و فصل خواهد شد. این مسئله تا چه اندازه احتمال وقوع دارد؟
این روز ها مذاکراتی در ژنو بین امریکا و روسیه با حضور اخضر ابراهیمی جریان داشت .تاکنون خبری از توافق دو ابرقدرت منتشر نشده است اما بعید نیست که با توجه به نکات اشاره شده، امریکا و روسیه بر سر فرمولی که آقای ابراهیمی طرح کرده است، در مورد سوریه به توافق برسند. ولی به نظر نمی رسد که این توافق همه جانبه و درباره کل منطقه باشد. چرا که در حال حاضر روسیه به جز سوریه دیگر پایگاهی ندارد که بخواهد مورد مذاکره با امریکا قرار گیرد.
در صورتی که راه حل سیاسی به نتیجه نرسد چه سناریوهایی پیش روی سوریه است؟
اگر راه حل سیاسی به نتیجه نرسد، بعید نیست که سوریه به سمت تجزیه حرکت کند. در حال حاضر هم نشانه هایی از این وضعیت دیده می شود. هم اکنون بخش های قابل توجهی از شمال و شرق کشور در اختیار رژیم بشار اسد نیست. اگر شرایط به همین ترتیب ادامه پیدا کند، ممکن است نیروهای معارض بخش های دیگری را نیزکه هنوز به تمامی در اختیار ندارند، تصرف کنند و معنای عملی این وضعیت تجزیه سوریه است. بشار اسد هم نهایتا خواهد توانست دمشق و بخشی از حمص و منطقه غرب سوریه را که مشرف به دریای مدیترانه است و جبل نامیده می شود، حفظ کند. بحث تجزیه عواقب خطرناکی برای منطقه دارد. اخیرا آقای سید حسن نصرالله نیز نسبت به این مسئله هشدار داد که دشمنان به دنبال تجزیه کشورهای منطقه به دولت های کوچک هستند و اگر راه حل سیاسی به نتیجه نرسد، احتمال وقوع این سناریو زیاد است. اما اگر امریکایی ها و غرب سرنگونی بشار اسد را به نفع خود ندانند، ممکن است بر معارضین فشار آورند که تروریست ها و عناصر القاعده و سلفی را از صحنه درگیری در سوریه دور کنند و رضایت دهند که در یک فرایند سیاسی، بشار اسد کنار رود و قدرت به این جریان واگذار شود. اگر این اتفاق نیفتد، تجزیه سوریه بسیار محتمل است.
شما در بخشی از صحبت هایتان فرمودید که سلفی ها و عناصر القاعده که در صحنه میدانی در سوریه در حال جنگ هستند، حتی از ائتلاف معارضین هم حرف شنوی ندارند و حالا راه حل بحران سوریه را فشار امریکا به معارضه دانستید. به نظر شما در توان امریکا هست که بر سلفی ها فشار بیاورد؟
امریکا مستقیما روی سلفی ها و عناصر القاعده که در میدان حضور دارند و علیه دولت سوریه می جنگند، نفوذی ندارد. تنها راهی که برای کنترل این جریان وجود دارد فشار بر روی حامیان این جریان یعنی ترکیه، عربستان سعودی و قطر است. البته برای این کشورها مهم نیست که بعداز بشار اسد چه اتفاقی در سوریه رخ دهد. تنها مسئله مهم برای این کشور ها سرنگونی بشار اسد به هر قیمتی است. همان طور که می دانید این عناصر و تسلیحات آن ها از طریق ترکیه و لبنان وارد سوریه می شوند. اگر امریکا دراین مسئله جدیت داشته باشد، می تواند برترکیه و عربستان فشار بیاورد و به تدریج این گروه ها را خلع سلاح کند. همان طور که جبهة النصره را در لیست تروریستی قرار داده است.
یکی از نگرانی های ایران از ادامه بحران در سوریه و سقوط احتمالی بشار اسد، تضعیف محور مقاومت است. در حالی که سلفی ها و اخوانی ها فی ذاته ضد اسرائیلی هستند. ممکن نیست حتی با رفتن بشار اسد هم محور مقاومت تضعیف نشود؟
اولا همه سلفی ها ضد اسراییلی نیستند . مدتی قبل یک شبکه تلویزبونی اسراییل به دعوت برخی از جریانات سلفی به مناطق تحت تصرف آنها رفت وگزارش تهیه کرد و یکی از سران آنها رسما اعلام کرد که ما با اسراییل مشکلی نداریم . ثانیا تنها بحث مقاومت نیست . سلفی ها عناصر بسیار تندرویی هستند که اگر در سوریه قدرت بگیرند، هم علوی ها را قتل عام خواهند کرد و هم شیعیان را. به همین دلیل ایران به هیچ وجه موافق سر کار آمدن عناصر سلفی در سوریه نیست. اخوانی ها هم اگر چه در لفظ می گویند با اسرائیل مخالفند اما در عمل کاملا خود را با شرایط وفق می دهند. همان طور که در حال حاضر اخوانی های مصر هیچ تعارضی با اسرائیل ندارند. سفیر به اسرائیل فرستاده اند، در نامه به شیمون پرز چقدر ابراز صمیمیت کرده اند . پایبندی کامل خود را به قرارداد کمپ دیوید اعلام کرده اند و... در چند هفته اخیر دو محموله بزرگ موشک که قرار بود از صحرای سینا به غزه برود، توسط مصر توقیف شده است. این، خود نوعی همکاری با اسرائیل است.
بنابراین اگر اخوانی ها در سوریه هم سر کار بیایند، این گونه نیست که به دنبال حمایت از مقاومت باشند. در حالی که رژیم بشار اسد و پیش از آن حافظ اسد، ثابت کرده اند که در حمایت خود از جریان مقاومت و مقابله با اسرائیل جدی هستند. تنها کشوری که طی سالیان اخیر در همسایگی اسرائیل حاضر نشد با این رژیم مصالحه کند و هنوز هم بخشی از خاک این کشور در اشغال رژیم صهیونیستی است، سوریه است.بنا براین هیچ یک از این جایگزین ها نمی توانند جانشین خوبی برای بشار اسد در حمایت از محور مقاومت باشند.
برخی معتقدند مسئله ایران خود شخص بشار اسد است. در صورتی که او در راس این ساختار نباشد، حزب بعث با ایران تضادهای جدی دارد. این تحلیل تا چه اندازه درست است؟
ایران در حال حاضر در یک محذور قرار دارد . ایران از ابتدا تلاش کرده است که بشار اسد را به عنوان در راس این نظام به هر قیمتی حفظ کند تا نظام حفظ شود. در حال حاضر به وضعیتی رسیده ایم که بشار اسد به تدریج رو به سقوط میرود. حال جمهوری اسلامی باید به یکی از دو وضعیت تن در دهد: یا راضی شود که بشار اسد ساقط شود و نظام حکومتی او نیز به طور کلی از بین برود و همین عناصری که در حال حاضر با دولت بشار اسد می جنگند قدرت را در دست بگیرند و یا این که فرمولی را دنبال کند که اگر بشار اسد رفت، ساختار علوی در قدرت بماند و این ساختار بتواند تا اندازه ای منافع ایران را تامین کند.
آینده سوریه را چگونه می بینید؟
شرایط کنونی سوریه بسیار پیچیده است و پیش بینی آینده آن کار بسیار مشکلی است. از طرفی با توجه به عناصر خارجی حاضر در پشت صحنه و هزینه هایی که برای سرنگونی بشار اسد صرف کرده اند، بعید است که راه حل های سیاسی نیز به نتیجه برسد. علاوه بر این در داخل سوریه نیز از گذشته نارضایتی هایی وجود داشته است. حدود هفتاد درصد جمعیت سوریه اهل سنت هستند که عموما در حال حاضر معارض و مخالف نظام هستند و به چیزی کمتر از سرنگونی بشار اسد رضایت نمی دهند. از طرف دیگر بشار اسد و مجموعه علوی ها و اقلیت درزی و مسیحی نیز به هیچ وجه حاضر نیستند به راحتی قدرت را تحویل مخالفان دهند. چون می دانند که اگر آن ها سر کاربیایند، کشتار و قتل عام اقلیت های علوی و دیگر همراهان بشار اسد قطعی خواهد بود. بنابراین یک جنگ فرسایشی در منطقه ادامه پیدا خواهد کرد که ممکن است نتیجه آن در نهایت تجزیه سوریه باشد./12
انتشار اولیه: دوشنبه 25 دی 1391 / باز انتشار: جمعه 29 دی 1391
نظر شما :