اوباما چگونه از پرتگاه مالی گریخت؟

۱۶ دی ۱۳۹۱ | ۱۳:۳۵ کد : ۱۹۱۱۱۸۰ اقتصاد و انرژی نگاه ایرانی
یادداشتی از دکتر مرتضی ابوطالبی، استاد دانشگاه و تحلیل گر مسائل اقتصادی برای دیپلماسی ایرانی.
اوباما چگونه از پرتگاه مالی گریخت؟

زمینه تاریخی بحران

دیپلماسی ایرانی : پس از آغاز بحران مالی جاری در سال 2008 در امریکا، یکی از تمهیداتی که دولت امریکا برای مقابله با این بحران اندیشید این بود که طرح های نجات اقتصاد امریکا را ارائه داد. دولت امریکا بر اساس این طرح های نجات به موسسات مالی، بانک ها و بیمه ها کمک هایی کرد تا آن ها بتوانند روی پای خود بایستند و نظام وام دهی خود را به بخش های اقتصادی احیا کنند. تا به این ترتیب با وام دادن به بخش های مختلف اقتصادی بتوانند این بخش ها را زنده نگه دارند و به فعالیت آن ها رونق دهند. به این ترتیب کمک کنند تا آثار و تبعات بحران بر این بخش ها یا تخفیف پیدا کند و یا بیشتر از حال حاضر نشود. این زمینه ای است که به لحاظ تاریخی در چارچوب بحران جاری امریکا وجود دارد.

چگونگی ایجاد بدهی ملی

همان طور که می دانید بودجه نویسی سالانه برای کشورها، به این صورت انجام می گیرد که دولت مجموعه درآمد ها و مجموعه هزینه های خود را در چارچوب یک لایحه و برنامه به قوه مقننه تقدیم می کند. مجلس بایستی این لایحه را تصویب کند. برای داشتن یک بودجه متوازن، باید بین جمع درآمدها و جمع هزینه ها تعادل برقرار باشد. یعنی به طور مثال اگر دولت nمقدار درآمد دارد، باید nمقدار هزینه کند. اگر مقدار هزینه بیشتر باشد، کسری بودجه ایجاد می شود. بنابراین در بودجه نویسی باید ردیف درآمدی و ردیف هزینه ای در نقطه ای یکدیگر را صفر کنند و بین آن ها تعادل برقرار باشد. دولت امریکا بعد از سال 2008 به دلیل بحران مالی و اجرای طرح های نجات ملی، بار هزینه ای خود را در بودجه های سالانه به شدت بالا برد. در حالی که اقتصاد در رکود و بحران بود و درآمد زیادی برای دولت متصور نبود. یعنی در بودجه های سال های گذشته، دولت امریکا دائما نتوانسته در ردیف درآمدها، درآمدی برای خود ایجاد کند، اما مجبور بوده هزینه های زیادی انجام دهد.

ممکن است سوال ایجاد شود که دولتی که درآمدی نداشته، چگونه هزینه کرده است؟ این هزینه ها می تواند از سه طریق تامین شود؛ در کشوری مانند امریکا که دلار به عنوان یک ارز بین المللی مطرح است، دولت می تواند از منابع داخلی، یعنی ذخایری که در اختیار دارد استفاده کند. دولت هم چنین می تواند از بانک های خصوصی وام بگیرد تا بتواند هزینه های خود را پرداخت کند. روش دیگر هم انتشار و فروش اوراق قرضه داخلی و بین المللی است. به این ترتیب، دولت امریکا در حالی که در بحران قرار داشت و نمی توانست درآمدهای قابل توجهی به دست آورد، از این طریق هزینه های خود را تامین کرد. این هزینه ها، رقم قابل توجهی بوده است. چون بودجه طرح های نجات ملی بسیار بالا بوده است. به این ترتیب بدهی دولتی امریکا افزایش پیدا کرده است. هر سال کسری بودجه بر روی کسری بودجه قبلی انباشته شده است تا آن جا که امروز بدهی دولتی امریکا با تولید ناخالص داخلی این کشور برابر شده است. بدهی دولتی امریکا در حال حاضر نزدیک به پانزده تریلیون دلار است.

حالا با دولتی مواجه هستیم که هم چنان درآمدی برای خود ایجاد نکرده، هزینه هایی را انجام داده که این هزینه ها روی هم انباشته شده و بدهی دولتی عظیمی به اندازه کل تولید ناخالص داخلی ایجاد کرده و حالا می خواهد بودجه ای بنویسد که در آن هم چنان ردیف هزینه ها از ردیف درآمدها بیشتر است.

اختلاف بودجه ای حزب دموکرات و جمهوری خواه

حزب دموکرات و حزب جمهوری خواه در کنگره، دارای دو دیدگاه متفاوت درباره بحث کسری بودجه هستند. مسئله افزایش بدهی های دولتی تا سطح صد در صد درآمد ناخالص داخلی GDP در اقتصاد فاجعه است. دموکرات ها معتقدند راه رسیدن به بودجه متعادل افزایش درآمد ها است. در حالی جمهوری خواهان معتقدند که تنها با کاهش هزینه ها می توان به بودجه ای متعادل رسید.

اوباما معتقد است برای افزایش درآمدها باید مالیات ها افزایش پیدا کند. به این صورت که از ثروتمندان جامعه مالیات بیشتری اخذ شود. در حالی که جمهوری خواهان که خود از اقشار ثروتمند جامعه هستند، با این طرح آقای اوباما مخالف هستند. آن ها می گویند نباید مالیات بیشتری از اقشار پردرآمد گرفته شود، بلکه دولت باید هزینه های دولتی را کاهش دهد. منظور آن ها از هزینه های دولتی، هزینه های مربوط به خدمات عمومی و بهداشت است. در حالی که اگر از هزینه های دولتی در این بخش ها کاسته شود، در حقیقت طبقه متوسط تضعیف می شود. بنابراین می توان گفت جمهوری خواهان نگران سرمایه داران هستند و دموکرات ها نگران طبقه متوسط.

راه حل

اما برای رسیدن به توافق چه راهی وجود دارد؟ آقای اوباما باید یک امتیاز بدهد یعنی بخشی از هزینه ها را کاهش دهد، جمهوری خواهان نیز باید یک قدم بردارند و به افزایش مالیات بخشی از جامعه رضایت دهند.

آن چه در کنگره امریکا تصویب شد همین توافق است. یعنی بخشی از مالیات ها افزایش و بخشی از هزینه های دولت کاهش پیدا کرد. اما برای بحث بدهی ها چه راه حلی وجود دارد؟ اگر قرار باشد بدهی های دولتی کاهش یابد، لازم است از طریق مازاد درآمد یا کاهش هزینه ها، پس اندازی وجود داشته باشد که بتوان با آن بخشی از بدهی های دولتی را جبران کرد. بنابراین دموکرات ها و جمهوری خواهان، روی بودجه ای توافق کردند که از طریق آن هم بتوانند بدهی های دولتی را کاهش دهند و هم کسری بودجه انباشته شده را کاهش دهند و به این ترتیب بتوانند دولت را در یک مسیر متعادل اقتصادی بیندازند.

نجات از پرتگاه مالی

اگر این توافق صورت نمی گرفت، کسری بودجه هم چنان افزایش می یافت و منجر به افزایش بدهی های دولتی می شد. علاوه بر این هم چنان فشار بر اقشار متوسط و ضعیف جامعه به دلیل کاهش سطح خدمات عمومی بیشتر می شد. مجموعه این شرایط با نام پرتگاه مالی شناخته می شد. به این معنی که دولت در مسیری قرار گیرد که نتواند بدهی های خود را بپردازد، نتواند کسری بودجه را جبران کند و نتواند به مردم خدمات ارائه کند. اما با تصویب این بودجه گفته می شود که دولت امریکا از پرتگاه مالی نجات پیدا کرده است. یعنی با تصویب این بودجه، دولت امریکا هم می تواند بخشی از بدهی های خود را بپردازد، هم با افزایش کسری بودجه مواجه نباشد و هم کاهش چشم گیری در خدمات عمومی صورت نگیرد./12

 

کلید واژه ها: امریکا بودجه پرتگاه مالی مرتضی ابوطالبی


نظر شما :