سکوت مرموز عربستان در جنگ غزه
به گزارش فارس، همزمان با آغاز جنگ غزه رهبران کشورهای منطقه موجی از همدردی را با مردم فلسطین آغاز کردند و حتی برخی از کشورها که با اسرائیل رابطه نیز داشتند، حملات تندی را علیه تلآویو به دلیل حمله به غزه آغاز کردند.
مصر در اولین گام با انتقاد از اقدامات جنگطلبانه رژیم صهیونیستی سفیر خود را از تلآویو را فرا خواند و نخست وزیر را برای چند ساعت به غزه فرستاد.
ترکیه نیز در ظاهر حملات لفظی خود را با تاخیر پس از قاهره بیان کرد، قطر هم در اتحادیه عرب خواستار توقف درگیری و پایان محاصره غزه شد، اما در میان این جنگ لفظی، کشورهای حاشیه خلیج فارس از جمله عربستان، بحرین و کویت نسبت به این تحولات سکوت اختیار کردند.
کویت که به دلیل مشکلات داخلی به سکوت اکتفا کرد، بحرین هم که به دلیل اعتراضات داخلی به مردم اجازه برگزاری تظاهرات در حمایت از غزه را نداد ولی در این میان بحث درباره موضع عربستان امری متفاوت است.
ریاض در سومین روز درگیری و در اوج حملات تنها به این بیانیه اکتفا کرد که دو طرف عاقلانه رفتار کنند و حتی از طرف صهیونیستی به دلیل حملات به غزه انتقادی ساده و ظاهری نیز نکرد.
این درحالی است که عربستان که در سابقه تاریخی خود در دهه 70 رهبری تحریم نفتی علیه اسرائیل در جنگ «کیپور» را داشته و همیشه تلاش کرده در مسیر مذاکرات سازش با حمایت از تشکیلات خودگردان ابتکار عمل را در مذاکرات سازش داشته باشد، این بار سکوت کرد.
عربستان مدعی رهبری جهان عرب و جهان اسلام است ولی در طول جنگ 8 روزه هیچ واکنش نداشت و تنها نظارهگر تکاپوی دیگر قدرتهای منطقه بود.
این مسئله از سه دیدگاه داخلی، منطقهای و بینالمللی قابل بررسی است.
اول: در سطح داخلی امروز عربستان دچار مشکلات و شکاف درونی است. رژیم حاکم در عربستان آبستن تحولات زیادی است و دیگر خبری از چهرههای سیاسی تاثیرگذاری چون شاهزاده نایف، ملک فیصل و عبدالله نیست که داعیهدار ابتکار عمل در جهان عرب باشند.
شاهزادههای جدید غالبا نگران هستند که با موضعگیری علیه آمریکا یا اسرائیل در مسیر تقسیم قدرت در عربستان پس از عبدالله حمایت واشنگتن را از دست بدهد. همچنین اختلافات باعث شده تا روند تصمیمگیری در سیاست خارجی عربستان دچار اختلال شود و حکومت نتواند موضعی محکم اتخاذ کند. شاهزادهها و مسیر انتقال قدرت از نسل دوم آل سعود به نسل سوم چنان شدید است که تحولات منطقه ای نیز جذابیت خود را شاید برای سعودیها از دست داده است.
دوم: در سطح منطقهای نیز عربستان پس از آغاز انقلابهای عربی و از دست دادن متحد استراتژیک خود مصر، خود را در مقابل ایران و ترکیه دیگر قدرتهای منطقه تنها میبیند از این رو تلاش میکند تا همکاری امنیتی با آمریکا و اسرائیل را برای موازنهسازی ارتقا دهد. کارشناسان سیاسی و رسانههای خبری بارها از افزایش ارتباطهای پنهان تلآویو و ریاض در طی چند سال اخیر خبر دادند که اوج آن بحث اجازه استفاده از حریم هوایی عربستان به جنگندههای اسرائیل برای هدف قرار دادن احتمالی ایران و همکاریهای اطلاعاتی بین تلآویو و ریاض برای توقف برنامه هستهای جمهوری اسلامی بوده است.
سوم: در سطح بینالمللی نیز عربستان علاقه ندارد تا با موضعگیری علیه اسرائیل لابی صهیونیسم در آمریکا را علیه خود برانگیزد یا کاخ سفید را از مواضع خود نگران کند تا از این طریق نشان دهد متحدی قابل اعتماد برای واشنگتن در تمام فصول است.
اینکه کدام یک از موارد دلیل اصلی است جای بحث و موشکافی بیشتری دارد ولی آنچه واضح است عربستان مانند سال های دهه 70 و 80 میلادی دارای توان بازیگیری نیست و با گذر زمان دچار افت در بازی سیاسی خود شده است و تنها به پیروی از سیاستهای آمریکا و حتی دنباله روی از قطر یا ترکیه اکتفا میکند و. اخیرا نیز با ورود پر رنگ مصر در منطقه نقش ریاض کاملا به حاشیه رفته است.
نظر شما :