توصیه گری سیک به اوباما برای خروج از بحران منطقه

اسپاگتی خاورمیانه را باید با چاشنی ایرانی خورد

۲۷ آبان ۱۳۹۱ | ۱۰:۳۰ کد : ۱۹۰۹۲۲۴ اخبار اصلی آمریکا خاورمیانه
آقای رئیس جمهور، این هم یک نصیحت دیگر است: شرایط کنونی در مورد ایران احتمالا بهترین چیزی است که می توان آن را به دست آورد. اجازه ندهید این فرصت سپری شود.
اسپاگتی خاورمیانه را باید با چاشنی ایرانی خورد

دیپلماسی ایرانی: گری سیک در زمان جرالد فورد، جیمی کارتر و رونالد ریگان در شورای امنیت ملی آمریکا مشغول به کار بود و در دوران انقلاب اسلامی و ماجرای گروگانگیری اعضای سفارت آمریکا در تهران نیز سمت مشاور کاخ سفید در امور ایران را بر عهده داشت. سیک هم اکنون استاد دانشگاه کلومبیا و عضو دیده بارن حقوق بشر در نیویورک است. آنچه در زیر می خوانید متن مقاله سیک است که تحت عنوان« صلح خاورمیانه با گفت و گو با ایران آغاز می شود»، در سایت سی ان ان منتشر شده است:

باراک اوباما در حال دریافت کردن توصیه های فراوانی است. اینجا یک پرسش مطرح است و نه یک پاسخ و آن این است در زمانی که همه موضوعات در خاورمیانه مانند یک بشقاب  اسپاگتی با هم ترکیب شده اند، باید از کجا آغاز کرد؟

در واقعیت باید گفت که در خاورمیانه مهم نیست که از کجا شروع می کنید، چرا که تقریبا هر مساله ای با مسائل دیگر مرتبط است.

سوریه؟

شما ناگهان باید به ترک هایی فکر کنید که پناه جویان سوری را در کشور خود پذیرفته اند و کرد های سوریه که به طور فزاینده ای به برادران خود در عراق و ترکیه نزدیک می شوند.

البته که ایران به بشار اسد در سوریه کمک می کند اما در عین حال به دنبال سر و سامان دادن به یک استراتژی خروجی است. عربستان سعودی و قطر سلاح و پول در اختیار معارضان سوری قرار می دهند و تنها هدف آنها شکستن اتحاد تهران – دمشق است. عراق هم از این می هراسد که به قدرت رسیدن سنی ها در سوریه، جمعیت سنی عراق را تحریک کند.

مساله فلسطین؟

نیازی به تاکید دوباره نیست که این مساله با هر چیزی در خاورمیانه متصل است.

بیداری اعراب؟

سیاست هایی که در مورد دولت های اسلام گرای نوظهور در خاورمیانه به کار گرفته می شود، بخش های دیگر در منطقه را از رابطه با اسرائیل گرفته تا کشور های عربی در خلیج فارس را تحت تاثیر قرار می دهد. کشور هایی که از موج تغییرات در منطقه نگران هستند.

به این ترتیب رئیس جمهور آمریکا فرصت ناب انتخاب یک موضوع انحصاری و نادیده گرفتن یا به تعویق انداختن موضوعات دیگر را در اختیار ندارد. سرزده، توصیف مناسبی برای آن چیزی است که معمولا در خاورمیانه اتفاق می افتد و انتخاب های سیاسی  باید در مورد هر یک از موضوعات عمده خاورمیانه انجام شود، حتی اگر این امر به سادگی امکانپذیر نباشد.

اوباما در برنامه ریزی برای دور دوم ریاست جمهوری باید اولویت هایی برقرار کند. تلاش برای انجام همه چیز در یک زمان نه تنها استراتژی بدی است بلکه یک دستور العمل محتوم به شکست کلی است.

نقطه ورود: احتمالا امید بخش ترین مجرا برای ورود زمانی که تلاش برای حل مشکل خاورمیانه در جریان است، کابوس ایران است. 4 سال قبل، زمانی که اوباما به کاخ سفید آمد از تعامل با رهبران ایران سخن گفت. وی حقیقتا تلاش کرد اما با توجه به وقوع برخی تحولات در ایران؛ درخواست اسرائیل برای در نظر گرفتن خط قرمز در مورد برنامه های هسته ای ایران و موضوعات سیاست داخلی آمریکا، عقب نشست. تیترا پارسی، به خوبی شرایط آن زمان را در کتاب خود به تصویر کشیده است.

در آن زمان هیچ نیروی پایداری وجود نداشت و ایالات متحده نیز بر آن شد تا به موضع اعمال تحریم ها علیه ایران ضمن تاکید بر چارچوبی برای مذاکره جدی با ایران در روند گروه 1+5 (آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین، روسیه و آلمان) رجوع کند.

تحریم ها کار خود را انجام دادند. ایران درخواست گروه 1+5 برای بازگشتن پای میز مذاکره را پذیرفت. با این حال در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، دولت اوباما در ارائه پیشنهاد های معنی دار به ایران بی علاقه بود و به این ترتیب روند مذاکرات به نوعی برزخ تبدیل شد.

ارزش تحریم ها: تحریم ها دو هدف کارآمد دارد. یکی ترغیب تهران به بازگشتن پای میز مذاکره که اتفاق افتاده است و دیگری دادن چیزی به طرف تحریم کننده برای تعامل در مقابل مصالحه.

در این مورد ایالات متحده در ارائه پیشنهاد تعدیل تحریم ها در مقابل مصالحه چندان با انگیزه عمل نکرده است. به نظر می رسد که به تحریم ها حیاتی داده شده و به تدریج به لحاظ سیاسی به یک موضوع غیر قابل لمس تبدیل شده اند. در صورتی که این روند به قوت خود باقی بماند، چشم اندازی برای مذاکرات جدی وجود نخواهد داشت.

تحریم ها استفاده دیگری نیز دارد و آن مجازات طرف مقابل و ناگزیر کردن آن به تسلیم شدن است. رژیم تحریم های کنونی در این روند پیش می رود هر چند که به ندرت در مورد آن با این دیدگاه سخن گفته می شود.

این در حالی است که سابقه تحریم ها در تغییر رژیم چندان امیدوارکننده نیست. تحریم ها قشر متوسط جامعه را تحت تاثیر قرار می دهند و در مقابل بسیاری از مشکلات جامعه نیز به نفوذ خارجی ربط داده می شود. به این ترتیب خصومت ملموسی در جامعه تحریم  شده علیه تحریم کنندگان ایجاد می شود.

شکل یک دستور کار: در حالی که بسیاری از مجادله ها به قوت خود باقی هستند، خط مشی توافق برای طرف ها به خوبی شناخته شده است. آنچه وجود ندارد، قضاوت سیاسی از سوی دو طرف است که اکنون برای توافق بر سر مصالحه دوجانبه اهمیت دارد.

آمریکا و متحدانش باید معیار غنی سازی اورانیوم در ایران را بپذیرند. ایران نیز باید محدودیت هایی را در برنامه های هسته ای خود اعمال کرده و دسترسی بازرسان را بیشتر کند. ایران باید سندی از تاریخ برنامه های هسته ای خود تهیه کند و غرب باید تحریم ها را لغو کند. تمامی این اهداف باید در رویکردی گام به گام محقق شود.

این روند ساده نیست. ایرانیان مذاکره کنندگان سرسختی هستند. ایالات متحده نیز به صبوری شهرت ندارد و این دوگانگی ها می تواند شرایط دشواری را ایجاد کند. از سوی دیگر هم ایران و هم آمریکا با مخالفت تندرو ها مواجه هستند.

تندرو ها در هر دو طرف به استقبال جنگ می روند و به این ترتیب تلاش ها برای مصالحه را تحت تاثیر قرار می دهند. اسرائیل و کنگره آمریکا می کوشند برای ایران ضرب الاجل تعیین کنند. همچنین اتفاق هایی مانند حمله جنگنده های ایرانی به پهپاد آمریکایی می تواند پیامد های مخربی برای مذاکرات به همراه داشته باشد.

کشور های عرب حوزه خلیج فارس نیز به هر گونه توافق محرمانه بین ایران و آمریکا به دیده تردید می نگرند. آنها خاطره اتحاد استراتژیک آمریکا با ایران در زمان پهلوی و فروش محرمانه سلاح به ایران در دوره ریاست جمهوری ریگان را به یاد دارند. به نظر می رسد که آنها و اسرائیل مجاب شده اند که هر گونه سازش با ایران به نفعشان نیست.

مذاکرات خصوصی و علنی: نقطه شروع باید مذاکرات محرمانه ایران و آمریکا به منظور توافق بر سر یک دستور کار باشد. نشانه هایی در دو طرف مشاهده می شود که چنین مذاکراتی در حال انجام است و واکنش اتحادیه اروپا، روسیه و حتی مردم آمریکا نه تنها اخلال آمیز نبوده بلکه در برخی موارد حمایت کننده نیز بوده است.

انتخاب نمایندگان و مجرای گفت و گو در مقایسه با اعتمادی که  هیات ها در راه  نشان دادن اعتبار رهبرانشان ایجاد می کنند، از اهمیت کمتری برخوردار است. تجربه نشان می دهد که امید به ایجاد یک دستور کار مورد توافق در چارچوب گفت و گو های دوجانبه خارج از دید عمومی، بیشتر است. در صورتی که چنین هدفی محقق شود آنگاه می توان مذاکرات واقعی را در چارچوب گروه 1+5 دنبال کرد.

حتی یک توافق مقدماتی با ایجاد یک روند مورد توافق برای دو طرف با پایان مشخص می تواند به باز شدن گره برخی مشکلات در خاورمیانه کمک کند.

تهدید به جنگ دیگری در خاورمیانه از این طرق کاهش می یابد. از سوی دیگر احتمال همکاری ایران در مورد سوریه افزایش یافته و تهدید به راه افتادن چرخه هسته ای در منطقه نیز دست کم به طور موقت، کمتر می شود.

تاریخ روابط ایران و آمریکا، داستان یک خصومت بی رحمانه و طیفی از فرصت های از دست رفته است. این در حالی است که فرصت برای پیشرفت حقیقی به ندرت در یک دهه اتفاق می افتد. پس آقای رئیس جمهور، این هم یک نصیحت دیگر است: شرایط کنونی در مورد ایران احتمالا بهترین چیزی است که می توان آن را به دست آورد. اجازه ندهید این فرصت سپری شود.

کلید واژه ها: آمریکا اسرائیل سوریه گری سیک


نظر شما :