اعتراض ها به ریاضت اقتصادی به لندن رسید
فرار انگلیس از سرنوشت اقتصادی یونان
دیپلماسی ایرانی : لندن ناآرام است. معترضان انگلیسی این بار نه به بهانه مطالبه های سیاسی که با استناد به کاهش استانداردهای زندگی به خیابان ها ریختند. به گزارش بی.بی.سی ،هزاران انگلیسی در اعتراض به سیاست های انقباضی و ریاضت اقتصادی اعمال شده توسط دولت انگلیس در خیابان های لندن دست به تظاهرات زدند.کاهش بودجه بخش عمومی تسط دولت دیوید کامرون ، اصلی ترین مطالبه عمومی است. دولت این اقدامات را برای کاهش کسری بودجه ضروری می داند. تظاهرکنندگان دیوید کامرون را به مارگارت تاچر، نخست وزیر محافظه کار پیشین که از نمادهای راست گرایی است، تشبیه کردند.دیپلماسی ایرانی با سعید لیلاز، تحلیلگر مسائل اقتصادی، درباره سیستم اقتصادی انگلستان و ریشه های اعتراض مردمی گفتگویی داشت که در زیر می خوانید:
ساختار اقتصادی انگلیس در چه مواردی با دیگر کشورهای اروپایی متفاوت بوده و دلیل اعتراض های اخیر مردم در لندن چه بوده است؟
نظام اقتصادی انگلیس از ساختار دیگر کشورهای اروپایی مستحکم تر است، اساس مشکلاتی که در اروپا شاهد هستیم به این دلیل است که دولت های کارگری و رفاه به مدت بیش از یک دهه در بیشتر کشورهای اروپایی همانند یونان، اسپانیا و ایرلند حاکم بر سر کار بودند. این دولت های رفاه با ایجاد کسری بودجه های عظیم کشور را اداره می کردند و بی انضباطی مالی گسترده ای پدید آوردند.
ریشه این تناقضات در این است که در اتحادیه اروپا هرکشوری سیاست های مالیاتی مستقل دارد، اما سیاست های پولی آنها واحد و یکسان است. بدین معنا که یک بانک مرکزی بیشتر وجود ندارد و در نتیجه از بانک ها قرض کرده و بودجه های خود را متورم کردند، در حالیکه این اتفاق در انگلیس به دلیل آنکه :
1. واحد پولی خود را داشته
2. با احتیاط بیشتر، بی انضباطی بسیار کمتری رخ داده است
بر همین اساس بحرانی که امروز در اسپانیا،ایرلند،یونان و یا حتی پرتغال و ایتالیا اتفاق افتاد در انگلیس شاهد نبودیم. همچنین در بریتانیا هنوز رشد اقتصادی متوقف نشده و دولت محافظه کاری که روی کار آمده سعی می کند تا کسری بودجه و هزینه ها را تا اندازه ای کاهش دهد که سبب شده اعتراض های مردمی برانگیخته شود. به نظر می رسد که این اعتراض ها مهم نبوده و نسبت آن با سایر کشورهای اروپایی قابل مقایسه نیست.
سیاست ریاضت اقتصادی چیست که موجب اعتراض برخی از مردم شده است؟
اقتصاد ریاضتی پس از دوره ای که بی انضباطی گسترده مالی صورت گرفته، پدید آمده است. این سیاست به ویژه زمانی آغاز می شود که دولت ها پیشتر هزینه بودجه های جاری خود را افزایش داده اند. آنها دولت هایی هستند که بر اثر شعارهای پوپولیستی روی کار آمدند و با اتخاذ سیاست های موقتی زودگذر سعی بر آن دارند تا آراء مردم را به سمت خود جلب کنند. طبیعتا این دولتمردان در کوتاه مدت موفق می شوند اما در طولانی مدت ناهنجاری های سنگینی برجای می گذارند.
زمانی که توازن بودجه در اروپا بهم می خورد به دلیل آنکه همانند ایران نفتی وجود ندارد، نمی توانند کسری بودجه را با فروش نفت تامین کنند و یا امکان اینکه اسکناس بدون پشتوانه همانند ایران وارد بازار کنند نیز وجود ندارد، بنابراین این کشورها در بازپرداخت بدهی های خود، نمی توانند از بانک ها اعتبار جدید دریافت کنند، در نتیجه با بحران روبرو می شوند. به معنای دیگر سقف اعتباری آنها پایین آمده و در عین حال بانک هایی که اوراق قرضه آنها را خریداری کردند و به این کشورها وام داده اند، ارزش آنها سقوط می کند.
ریشه بحرانی که در اروپا وجود دارد این است که کسری بودجه های عظیمی در این کشورها به وجود آمده است. در میان کشورهای اروپایی بهترین ساختار متعلق به آلمان است که نسبت کسری بودجه آن به تولید ناخالص داخلی همیشه پایین تر از میزان مقرر اتحادیه اروپا که 3 درصد می باشد، بوده است.
در چنین شرایطی که دیگر اعتبار مالی این کشورها بسیار کاهش پیدا کرده، ناگزیرند که به انضباط مالی بازگردند و یا کاهش های شدیدی در بودجه ها اعمال کنند. به دلیل آنکه دو راه بیشتر در این شرایط وجود ندارد:
1. درآمدهای مالیاتی را به شدت افزایش دهند که به منزله رکود اقتصادی و اعتراض های اجتماعی است
2. بودجه را به شدت کاهش دهند که این روش نیز باز هم رکود اقتصادی تولید می کند
معمولا دولت ها در معرض این دو چالش هستند. امروزه اختلاف اصلی دولت امریکا و حزب جمهوری خواه در انتخابات ریاست جمهوری این است که برای جبران کسری بودجه ای که میزان آن بسیار بالا و حدود 8 درصد تولید ناخالص داخلی و شاید بیش از یک تریلیون دلار است، دموکرات ها پیشنهاد افزایش مالیات ها را می دهند، درحالیکه جمهوری خواهان خواستار کاهش مالیا ت ها و هزینه های دولت هستند. اما ریشه تمامی این مشکلات اقتصادی همان کسری بودجه هاست.
آیا دو راه افزایش مالیات بر ثروتمندان و کاهش بودجه بخش عمومی که مردم خواستار بازگرداندن آن به شکل سابق هستند، می تواند کمکی به اقتصاد زخم خورده کند؟
این مساله بستگی به ساختار اجتماعی، سیاسی و اقتصادی هر کشوری دارد، یعنی نمی توان یک نسخه عام برای تمامی این مشکلات اقتصادی داشت. ضمن آنکه نمی توان یک راه حل از این دو را کاملا کنار گذاشته و دیگری را کاملا اجرا کرد. بنابراین نمی توان بودجه را کاهش نداده و تنها بر افزایش مالیات بر ثروت تاکید کرد، چراکه این روند سبب فرار ثروتمندان و سرمایه از کشور می شود. از سوی دیگر اگر بنا بر این باشد که از ثروتمندان هیچ مالیاتی دریافت نشود و تنها بر بودجه عمومی فشار وارد آورند سبب اعتراض های اجتماعی فراوانی می شود و به دلیل آنکه در تمامی این کشورها ساختار رای گیری دموکراتیکی وجود دارد، بر انتخابات دولت های بعدی هم اثرگذار خواهد بود. در کشورهای دموکراتیک دولتمردان نمی توانند به آراء مردم خود بی اعتنا باشد. بنابراین به طور خلاصه درباره این دو راه حل باید گفت:
1. بستگی به این دارد که ساختار اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هر کشوری چه باشد
2. هیچ کدام از این دو راه حل به تنهایی و به صورت مطلق نمی تواند کنار گذاشته شده و یا به کار گرفته شود
بسیاری امروزه دیوید کامرون در انگلستان را به مارگارت تاچر تشبیه می کنند. چه شباهت هایی در سیاست اقتصادی این دو وجود دارد؟
اینکه فردی تبدیل به مارگارت تاچر مظهر انضباط آهنین در اقتصاد و یا زاپاترو اسپانیا که مظهر بی انضباطی اقتصادی می شود، بستگی به شرایط اقتصادی و سیاسی هر کشوری دارد.
مارگارت تاچر در سال 1979 میلادی به قدرت رسید که انگلستان در حال فروپاشی و تبدیل به کشوری جهان سومی بود. به معنای دیگر انگلیس در مرحله ای قرار گرفته بود که یا تن به جهان سومی شدن و فروپاشی اقتصادی باید می داد و یا اینکه به شیوه ای آهنین اقتصاد خود را احیاء می کرد. تاچر مظهر این تصمیم بریتانیایی ها بود.
امروز نیز کامرون و یا هر دولتی در اروپا در معرض این پرسش قرار دارد که اگر این راه را انتخاب نکند باید دولت سوسیالیستی را انتخاب کنند که همانند یونان شوند. اما در اسپانیا مردم به جناح راست رای دادند، حتی در یونان نیز مردم به خروج از اتحادیه اروپا ندادند. این بدان معناست که مردم این کشورها دوست ندارند اقتصاد آنها فرو بپاشد و یا یک اقتصاد جهان سومی داشته باشند. در یونان راه حل خروج از اتحادیه اروپا راه حلی است که فردی به آن فکر نمی کند، به دلیل آنکه اگر یونان از اتحادیه اروپا خارج شود، اتحادیه اروپا زخمی می شود، اما یونان می میرد.
ویژگی کشورهای دموکراتیک این است که می توان بحران را به خوبی برای مردم توضیح داد، مردم نیز بهترین و کارشناسی ترین راه حل را انتخاب می کنند و این مساله علیرغم اعتراضی است که ممکن است عده ای در خیابان کنند. یعنی اگر به اصل سوال شما بازگردیم، ممکن است گروهی همیشه معترض باشند، اما شاکله اصلی مردم می دانند مساله و راه حل چیست که در نهایت نیز به همان راه حل اصلی رای می دهد و این امر ویژگی اصلی دموکراسی است.
تحریریه دیپلماسی ایرانی/14
انتشار اولیه:چهارشنبه 3 آبان 1391 / باز انتشار : دوشنبه 8 آبان 1391
نظر شما :