طرابلس پس از قذافی هنوز خود را پیدا نکرده است
لیبی گرفتار در دامان آنارشیسم
دیپلماسی ایرانی: اوایل هفته تلویزیون دولتی لیبی از کشته شدن خمیس قذافی، جوانترین پسر معمر قذافی ، در جریان درگیری های مسلحانه در غرب این کشور خبر داد. در همین بازه زمانی در مورد بازداشت موسی ابراهیم، سخنگوی حکومت پیشین لیبی نیز گزارش های ضد و نقیضی منتشر شد. اوضاع لیبی پس از تحولات هر روز آشفته تر شده و در سایه ناامنی های بوجود آمده از ثبات سیاسی و اجماع احزاب و گروه های مختلف در این کشور هم خبری نیست. فعالیت طرفداران قذافی در لیبی، ادامه دامنه ناامنی ها و بی ثباتی سیاسی در این کشور را با جاوید قربان اوغلی، تحلیلگر مسائل شمال افریقا در میان گذاشتیم:
وضعیت هوادارن قذافی در لیبی را چگونه ارزیابی می کنید؟عوامل ناآرامی های بوجود آمده در این کشور پس از سقوط قذافی چیست؟
نیروهای معارض داخلی در سرنگونی قذافی نقش پیاده نظام را ایفا کردند.نیرویی که قذافی را درهم شکست اتئلاف بین المللی به رهبری ناتو بود. نوع مداخله نظامی در لیبی اولین تجربه امریکا و ناتو پس از مداخله در افغانستان و عراق بود که با کمترین هزینه-علی الخصوص در تلفات انسانی نیروهای ائتلاف- بیشترین دستاورد را داشت. واضح است که نیروهای مداخله گر در پی کسب بیشترین امتیازات هستند. آشفتگی اوضاع به دلیل وضعیت منحصر به فرد لیبی از نظر تفرق نیروهای داخلی که ناشی از وضعیت قومی و قدرت قبائل است باعث می گردد که طرفداران رژیم سرنگون شده بتوانند از این اوضاع استفاده نمایند.در همین راستا باید کلیه افرادی که قدرت بسیج نیروهای مخالف حکومت فعلی را دارند از میان برداشته شوند.من کشته شدن خمیس را در این چارچوب می بینم.کشته شدن قذافی پدر نیز پس از اسارت همانطورکه در خبرها دیدیم اتفاقی و یا ناشی از تعصبات قبیله ای نبود بلکه اقدامی کاملا طراحی شده و با برنامه بود.به طور قطع لیبی از دست حامیان قذافی خارج شده هرچند که آنان از آشفتگی اوضاع بهره جسته و در صدد سازماندهی خود هستند، ولی واقعیت این است که اوضاع لیبی در کنترل دولت کنونی هم نیست. بنابراین در خوشبینانه ترین حالت ما شاهد نوعی آنارشیسم در این کشور هستیم.
آیا کشته شدن خمیس قذافی آخرین عضو فراری خانواده قذافی و بازداشت مقام های وقت لیبی را می توان در برهم شکستن جبهه طرفداران دیکتاتور تاثیرگذار خواند؟
نمی توان با اطمینان گفت که مقاومت حامیان و خانواده قذافی از هم پاشیده است.به نظر من آنان از ناتوانی دولت های بعد از قذافی بیشترین بهره را برای تثبیت خود و گرفتن نیرو از داخل می برند.در دوران قذافی علیرغم همه کاستی ها و خودکامگی قذافی اوضاع معیشتی و امنیتی مردم از الان بهتر بود.توجه داشته باشید که حتی همه کسانی که علیه قذافی قیام کردند و یا اسلحه به دست گرفتند همفکر،همسو و دارای اهداف یکسانی نبودند.مردم در شرایط بی ثباتی و ناامنی وناتوانی حکومت در تامین حداقل معیشت برای آنان همواره نگاهی به گذشته و مقایسه آن با وضعیت کنونی خود دارند .
با توجه به سیر صعودی ناامنی ها در لیبی از جمله حمله به سفارت امریکا در بنغازی، آیا می توان دولت را ناتوان از تامین امنیت در این کشور خواند؟
در لیبی دولتی که بتوان از آن تعریف حداقلی از دولت ارائه کرد وجود ندارد.اکثریت مردم مسلحند. قبائل و طوایف هریک به دنبال سهم خواهی بیشتر هستند. در مجلس هم نیروهای سیاسی ملی و سکولار اکثریت را در اختیار دارند.توجه داشته باشید که نیروهای سیاسی نوعا محافظه کار هستند.در حالیکه در مقابل نیروهای میدانی و جهادی چه آنانی که قدرت را در دست دارند و چه آنانی که قدرت را از دست داده اند(طرفداران قذافی) انگیزه های نیرومندی برای تغییر اوضاع به نفع خود دارند. در چنین شرایطی یک دولت بوروکرات قادر نخواهد بود که امنیت را تامین نماید مگر آنکه بتواند با همه نیروهای میدانی به نوعی مصالحه و ائتلاف دست یابد.
اوضاع اقتصادی در لیبی پس از سرهنگ قذافی چگونه است؟
دولت های غربی در صدد احیاء صعنت نفت لیبی و صادرات نفت هستند.این مدل پس از سرنگونی صدام هم در عراق اجرا شد و جواب داد. در گذشته نیز اشاره کرده ام که جنس قیام در لیبی و نوع سرنگونی حکومت با نمونه های قبلی و بعدی (تونس،مصر،یمن و ...) تفاوت ماهوی دارد. مداخله ناتو در لیبی نه با اهداف انسان دوستانه بلکه دقیقا انتقام گیری و سرنگونی و کشتن قذافشی صورت گرفت.این حرف به معنای طرفداری از دیکتاتوری قذافی نیست.قصد ما در این خصوص ارائه تبین درست و دقیقی از روند اوضاع است.چشم داشت غربی ها به نفت لیبی انکار ناپذیر است. بنابراین باید انتظار داشت که در کنار آشفتگی اوضاع در داخل ،شاهد بهبود وضعیت صنعت نفت و سرمایه گذاری خارجی در آن باشیم.لیبی از نادر کشورهایی است که ریسک سرمایه گذاری در صنعت نفت و علی الخصوص اکتشاف تقریبا صفر است.اینکه مردم چه میزان از شکوفایی صنعت نفت و درآمدهای آن بهره مند گردد مساله ای است که به استقلال سیاسی و پاک دست بودن رهبران کشور مربوط می شود.
تحریریه دیپلماسی ایرانی/14
انتشار اولیه: سه شنبه 2 آبان 1391 / بازانتشار: یکشنبه 7 آبان 1391
نظر شما :