مصالحه از طریق حفظ وجه ایران و آمریکا
آیا توافق بزرگ امکان پذیر است؟
دیپلماسی ایرانی: در سال 1980، کورت والدهایم، دبیر کل سازمان ملل به ایران سفر کرد تا در زمینه آزادی گروگان های آمریکایی مذاکره کند. زمانی که وی به تهران رسید ، اعلام کرد، من به عنوان یک میانجی آمده ام را یک مصالحه را ایجاد کنم. مصالحه ای که در ادبیات فارسی از آن معنی چندان مثبتی استنباط نمی شود و از آن به عنوان توافق بر سر اصول و به تاراج رفتن آنها یاد می شود. از سوی دیگر واژه میانجی نیز در ایران به معنای یک واسطه و مداخله گر است و کمتر از آن تعبیر یک نماینده کمک کننده و موثر برداشت می شود. جای تعجبی نداشت که تنها ساعتی پس از این موضع گیری والدهایم، ایرانیان معترض و خشمگین خودروی وی را سنگ باران کردند.
این حکایت در کتاب راجر فیشر، ویلیام اوری و بروس پتون در مورد مذاکره و دریافت پاسخ مثبت نقل شده است. کتابی که چالش های جاری برای حصول توافق هسته ای با ایران در عین حفظ اعتبار طرفین را در ذهن تداعی می کند. می تواند تصور کرد اکنون تفاهم نامه ای بر سر تامین صفحه های سوخت برای راکتور تهران از خارج از کشور وجود دارد و در مقابل جمهوری اسلامی باید ذخایر اورانیوم غنی شده موجود را به خارج از مرز هایش منتقل کند. آمریکا و ایران چگونه می توانند بدون اینکه به نظر برسد در موضع ضعف قرار دارند این تفاهم نامه را بپذیرند؟
به طور کلی باید گفت واشینگتن به دنبال حفظ آوازه خود به عنوان نیرو برای حل مشکلات است و باراک اوباما نیز می خواهد از تصویر شخصی خود به عنوان یک حامی امنیت ملی ایالات متحده دفاع کند. آن هم در شرایطی که جمهوریخواهان رقیب وی در انتخابات ریاست جمهوری، اوباما را به دلجویی از ایران متهم می کنند. بنابراین برای ایالات متحده جذاب خواهد بود که خشن، تهدید کننده و فاتحانه به نظر برسد و ادعا کند که ایران در مقابل خواست آمریکا عقب نشینی کرده است.
اما در صورتی که آمریکا همچنان این رویه را دنبال کند، هیچگاه توافقی با ایران حاصل نخواهد شد. سانتریفوژها به چرخیدن ادامه خواهند داد و شاید شلیک راکت ها نیز آغاز شود. باید گفت آمریکا تنها طرفی نیست که به دنبال حفظ پرستیژ خود است. حکومت ایران هویت خود را بر مبنای مخالفت با اسرائیل و شیطان بزرگ یعنی اسرائیل بنا نهاده است. در سال 2009، سی امین سالگرد گروگانگیری اعضای سفارت آمریکا در تهران یک تعطیل رسمی در ایران بود. از سوی دیگر برای تهران،مساله هسته ای یک پرستیژ ملی به شمار می رود و چاپ سمبل اتمی روی اسکناس های ایرانی گواهی بر این مدعاست.
به همین دلیل به یک راهکار مبتکرانه نیاز است تا اعتبار همه طرف ها حفظ شود. واشینگتن و تهران هر دو به یک نطق پیروزمندانه نیاز دارند که نشان دهد بحران به شیوه ای افتخار آمیز حل شده است. اما چگونه می توان شرایطی ایجاد کرد که به نظر نرسد این مسابقه ای است که یک طرف پیروز و دیگری مغلوب می شود؟
نخست ، باید جامعه بین المللی را نیز همراه کرد. این برای ایران ساده تر است تا به جای توافق مستقیم با آمریکا با گروهی از کشور های جهانی به مصالحه برسد. همچنین در صورتی که متحدان آمریکا نیز در این مصالحه حضور داشته باشند، پیامد های آن برای واشینگتن کمتر است. همراهی دوستان یک پوشش سیاسی برای اوباما ایجاد می کند و دیگر موجی از انتقاد ها وی را نشانه نخواهد گرفت.
دوم اینکه هر دو طرف می توانند نشان دهند که به جای تن دادن به درخواست های دشمن، اصول خود را دنبال می کنند. یکی از ایده های اصلی برای دریافت پاسخ مثبت و راه آسان تر برای مذاکره کنندگان این است که بر سر استاندارد های هدفمند و نه فشار رقیب توافق کنند.
در همین حال ایالات متحده و ایران می توانند با مصالحه ای بر سر اصول بنیادین به جای اینکه در موضع ضعف قرار گیرند، مسئولیت پذیر به نظر برسند.
برای مثال ایران به یک توجیه اسلامی قوی برای این معامله نیاز دارند، احتمالا با ارجاع موضوع به جمله ای از رهبر معظم انقلاب که تولید سلاح هسته ای را یک گناه بزرگ توصیف کرده بودند.
سوم اینکه اصل احترام می تواند مصالحه را پذیرفتنی تر کند. دیپلمات ها می توانند روندی گام به گام را دنبال کنند که در آن امتیاز های مورد نظر ایران برای مصالحه از طریق تعدیل تحریم ها تامین شود.
دیپلماسی بیشتر در مورد علم بینایی است تا واقعیت ها. هر دو طرف نگرانند که توافق، پیامد های ویران کننده ای در داخل و خارج از کشور به همراه داشته باشد. اما اگر آمریکا و ایران نگاهی جدی اما نه خیلی جدی داشته باشند آنگاه واشینگتن می تواند به با ایران به توافق برسد و تهران نیز با آمریکا گفت و گو کند.
منبع : آتلانتیک
تحریریه دیپلماسی ایرانی / 10
نظر شما :