فرانسیس وندرل در گفتگو با دیپلماسی ایرانی:

ایران آشکارا با موافقتنامه استراتژیک مخالفت نکند

۱۱ شهریور ۱۳۹۱ | ۱۷:۲۴ کد : ۱۹۰۶۰۳۰ آسیا و آفریقا گفتگو
بخش دوم گفتگوی اختصاصی با نماینده پیشین اتحادیه اروپا در افغانستان
ایران آشکارا با موافقتنامه استراتژیک مخالفت نکند

دیپلماسی ایرانی: کارنامه چهل ساله فرانسیس وندرل، پر است از مسئولیت های مهم و متنوع. او سی سال برای سازمان ملل کار کرده است و در این مدت در بسیاری از بحران های مهم از جمله افغانستان،  تیمور شرقی، کامبوج، گینه نو، میانمار، ارمنستان، آذربایجان و .... نماینده ویژه سازمان ملل بوده است. اما مسئولیت های او در افغانستان او طولانی تر از بقیه پست های او بوده است. وندرل در سالهای 2000  تا 2002 به عنوان نماینده دبیرکل سازمان ملل در افغانستان فعالیت کرده است و سپس تا سال 2008 نماینده وی‍ژه اتحادیه اروپا در این کشور بوده است. حضور وندرل در دوران حساس افغانستان، یعنی دوره طالبان، حمله آمریکا و سپس روند دولت سازی در افغانستان و همچنین رفت و آمدهای مدوام او به این کشور، او را به کارشناسی خبره در مسائل افغانستان تبدیل کرده است. با این همه نگاه او به سیاست های غرب در افغانستان عموما انتقادی بوده است. او اخیرا نیز سفری به افغانستان داشته و با بسیاری از مقامات افغانستان گفتگو کرده است. دیپلماسی ایرانی در گفتگویی با فرانسیس وندرل، نماینده پیشین دبیرکل سازمان مللل و اتحادیه اروپا در افغانستان ارزیابی او را در مورد وضعیت کنونی و آینده افغانستان و به خصوص انتخابات آینده ریاست جمهوری این کشور، موافقت نامه استراتژیک آمریکا و افغانستان و نقش ایران در افغانستان جویا شده است که در زیر بخش دوم این گفتگو را می خوانید:

نظر شما در مورد نقش ایران در افغانستان چیست؟ تصور می کنید ایران در حال ایفای نقشی مثبت در قبال تحولات افغانستان است؟

اولا، ایران، یکی از همسایگان مهم و یکی از بازیگران عمده منطقه است. بنابراین نیاز است که ایران در مورد آینده افغانستان طرف مشورت قرار گیرد؛ همانطور که تاکنون در مورد مسائل افغانستان مورد مشورت قرار گرفته است. وقتی من نماینده ویژه سازمان ملل در امور افغانستان بودم، من این کار را انجام می دادم و برای صحبت در مورد مسائل افغانستان چند بار به تهران سفر کردم. از نظر من تلاش برای حل موضوع افغانستان بدون درگیر کردن همسایگان افغانستان مثل هند، پاکستان و به خصوص ایران اشتباه محض است. ایران در دوره ای که منتهی به کنفرانس بن در دسامبر 2001 شد، نقش بسیار مثبتی بازی کرد و این ایران بود که کمک کرد که توافقی در بن حاصل شود. بنابراین من فکر می کنم ایران نقش سازنده ای در افغانستان داشته است. البته در حال حاضر و اخیرا که روابط ایران و آمریکا بدتر از گذشته شده است و آمریکا به شدت بر مسئله هسته ای ایران متمرکز شده است، تصور من بر این است که ایران به شکلی به شدت منفی به پیمان استراتژیک افغانستان و آمریکا واکنش نشان داده است. اگر بخواهم کاملا صریح حرف بزنم باید بگویم من عصبانیت ایران را درک می کنم و ای کاش ایران به طور محرمانه از دولت افغانستان می خواست که مخالفت و عصبانیتش را در مورد این پیمان به مقامات آمریکایی منتقل کنند. اما من بر موافق نیستم که ایران باید خیلی آشکار این مخالفت را بیان کند؛ چرا که بسیاری از افغانی ها احساس می کنند که افغانستان کشوری مستقل است و همسایگان باید به مقامات این کشور اجازه دهند خودشان تصمیم بگیرد که با چه کسانی دوست باشد. من شخصا فکر می کنم که  توافق نهایی اینگونه اقتضا خواهد کرد که افغانستان کشوری بیطرف بدون پایگاه های نظامی باشد. اما بهترین رویکرد برای ایران این است که آشکارا و با صدای خیلی بلند علیه توافقتنامه استراتژیک آمریکا و افغانستان موضع نگیرد تا منجر به آزرده شدن افغانی هایی که در مجموع نظر مثبتی در مورد ایران دارند، نشود. نظر من در مورد مسئله پناهندگان نیز همین است. من می دانم که ایران برای پناهندگان افغانی اقدامات زیادی انجام داده است. ایران در کنار پاکستان، در بیست سال گذشته در پذیرش پناهندگان افغانی بسیار مهمان نوازانه برخورد کرده است. اما به عقیده من گه گاه، ایران آرزو می کند که شاهد بازگشت این موج عظیم افغانی ها به کشورشان باشد. این قابل درک است، اما وقتی به نحو نسبتا درشت و زننده ای گفته می شود، افغانی ها به این سمت می روند که به شکل منفی واکنش نشان دهند. اما صرف نظر از این موضوع، به نظر می رسد که خود حامد کرزی، رئیس جمهور افغانستان و همه افغانی هایی که من می شناسم خواهند حفظ یک رابطه دوستانه با ایران هستند و مایل نیستند که خصومت آمریکا نسبت به ایران روابطشان را با ایران به هم بزند.

شما در ارزیابی از وضعیت کنونی افغانستان اشاره ای گذرا به انتخابات ریاست جهوری و آینده حامد کرزی داشتید. فکر می کنید در انتخابات آینده چالش های جدی بین گروههای سیاسی در افغانستان شکل خواهد گرفت؟ این انتخابات چه تاثیری بر وضعیت سیاسی در افغانستان خواهد داشت و رویکرد حامد کرزی به این انتخابات چیست؟

چنانچه می دانید بر اساس قانون اساسی افغانستان، حامد کرزی، رئیس جمهوری کنونی افغانستان نمی تواند برای یک دوره دیگر کاندیدا شود. این حداقل از منظر قانون اساسی، به معنای ریاست جمهوری فرد دیگری است. در حال حاضر بسیاری از کاندیداهای بالقوه انتخابات از این می ترسند که کرزی راهی برای به تعویق انداختن انتخابات بیابد و این نگرانی را دارند که او احتمالا می خواهد در قدرت باقی بماند.

 

من عصبانیت ایران را درک می کنم و ای کاش ایران به طور محرمانه از دولت افغانستان می خواست که مخالفت و عصبانیتش را در مورد این پیمان به مقامات آمریکایی منتقل کنند. اما من موافق نیستم که ایران باید خیلی آشکار این مخالفت را بیان کند؛ چرا که بسیاری از افغانی ها احساس می کنند که افغانستان کشوری مستقل است و همسایگان باید به مقامات این کشور اجازه دهند خودشان تصمیم بگیرد که با چه کسانی دوست باشد. من شخصا فکر می کنم که  توافق نهایی اینگونه اقتضا خواهد کرد که افغانستان کشوری بیطرف بدون پایگاه های نظامی باشد. اما بهترین رویکرد برای ایران این است که آشکارا و با صدای خیلی بلند علیه توافقتنامه استراتژیک آمریکا و افغانستان موضع نگیرد تا منجر به آزرده شدن افغانی هایی که در مجموع نظر مثبتی در مورد ایران دارند، نشود

 

آیا امکان تعویق انداختن انتخابات وجود دارد؟

تنها راه به تعویق انداختن انتخابات اعلام حالت فوق العاده است. از منظر قانون این به معنای این است که گفته شود به دلیل شرایط امنیتی امکان برگزاری انتخابات در بخش هایی از کشور وجود ندارد و باید مکانیزم دیگری برای تعیین جانشین آقای کرزی پیدا شود. البته این اقدام احتمالا با واکنش بسیار جدی بسیاری از افغانی ها مواجه خواهد شد. اما این صرفا یک گمانه زنی است؛ حامد کرزی به طور مکرر گفته است که در پایان دوره اش در بهار سال 2014 قصد دارد قدرت را ترک کند.

با توجه به نقش اتحادیه اروپا در افغانستان، آیا این اتحادیه هیچ طرح روشن و نقشه راهی برای افغانستان دارد؟

چنانچه می دانید من اکنون دیگر نماینده اتحادیه اروپا نیست؛ اما بر اساس صحبت هایی که با همکارانم در اتحادیه اروپا داشته ام و بر اساس شواهدی که می بینم، به نظر می رسد که اتحادیه اروپا قصد دارد که به تدارک کمک های مالی و اقتصادی به مردم افغانستان از طرق مختلف ادامه دهد. مطمئنا بخشی از این کمک ها، کمک های بشردوستانه است و بخشی از دیگر از این کمک ها در راستای بازسازی و توسعه افغانستان است. تصور من بر این است که در زمینه آموزش نیروهای افغانی، بهداشت، آموزش و پرورش اتحادیه اروپا فعال است. در کنفرانس توکیو در مورد افغانستان که چندی پیش برگزار شد آشکار بود که اتحادیه اروپا و اعضای آن قصد ندارند که افغانستان را فراموش کنند و مردم این کشور را با مشکلاتشان تنها بگذارند. اگر انتخابات ها در افغانستان برگزار نشوند؛ یا برگزار شوند ولی اعتراضات زیادی در مورد نتایج اعلام شده باشد؛ و اگر صحبت های زیادی در مورد فساد در دولت افغانستان وجود داشته باشد؛ و همچنین اگر مسائل بین المللی ایجاد شود که دولت مجبور شود به جای توجه به مسائل افغانستان به آنها بپردازد، این خطر وجود دارد که کمک ها و توجه ها به افغانستان به مرور کاهش یابد. اما در مورد حال حاضر، من فکر می کنم اتحادیه اروپا در مورد این که همچنان یکی از مهم ترین حامیان مالی این کشور خواهد بود شفاف است.

به عنوان سوال آخر، پیش بینی نهایی شما از وضعیت افغانستان پس از خروج نیروهای خارجی از این کشور چیست؟

خب پاسخ به این سوال ساده نیست. شاید نظر دادن در مورد یک چشم انداز دو ساله راحت تر باشد؛ اما آنچه می توان گفت این است که افکار عمومی غرب، هم در کشورهای اروپایی و هم آمریکایی در مورد افغانستان خسته شده اند. مردم احساس می کنند که حضور نظامی بین الملی در افغانستان دارد زیادی طولانی می شود و دستاوردها بسیار کمتر از آن چیزی است که مردم انتظار داشتند. در مورد این نکته باید بگویم که من اولی نفری هستم که با آن موافقت می کنم. بنابراین به نظر من این گرایش وجود دارد که این روند متوقف شود و در اولین زمان ممکن افغانستان ترک شود. با این حال اکنون سوالات زیادی در مورد توانایی های نیروهای نظامی و پلیس افغانستان وجود دارد. درست است که ارتش  افغانستان به اندازه مطلوب پرقدرت و منظم نیستند ولی به نظر من پیشرفت های زیادی در چند سال گذشته به وقوع پیوسته است. اما این سوال مطرح است که آیا این ارتش متحد و یکپارچه خواهد ماند؟ و یا تنش های قومی در میان آنها چنان زیاد است که اگر جنگی با طالبان رخ داد، ناکارآمد باشند؟ من امیدوارم این گونه نباشد ولی شک های زیادی در این زمنیه وجود دارد. از سوی دیگر پلیس همچنان یک مسئله است؛ چرا که آنها هنوز به نحو مناسبی آموزش ندیده اند. البته تلاش هایی صورت گرفته است اما هنوز نتیجه ای دیده نشده است. آمریکایی ها منتظرند که آن چیزی که من آنها را شبه نظایمان می نامند و آمریکاییها آن را پلیس محلی محسوب می کنند، گسترش یابند و قدرت یابند. این پلیس محلی افغانستان، در اساس شبه نظامیانی هستند که الزاما به طول کامل نه با پلیس و نه با ارتش افغانستان متحد و یکپارچه نیستند. این شبه نظامیان می توانند در سالهای پیش رو نقش بسیار منفی بازی کنند. در مناطقی آنها می توانند به طالبان بپیوندند، یا در مناطق دیگری آنها امکان دارد که با ارتش وارد جنگ شوند. این شبه نظامیان ممکن است به چیزی شبیه جنگ سالاران در گذشته در آیند و این دلیل دیگری است که باید نسبت به آنها نگران بود. در عین حال، من فکر می کنم افغانی ها از این موضوع مطلع هستند که نمی خواهند به شرایطی مثل دوره بین سالهای 1991 تا 2001 بازگردند. امیدوارم این اتفاق نیفتد، اما برای پیش بینی در این مورد زود است. 

انتشار اولیه : دوشنبه 6 شهریور 1391 / باز انتشار: شنبه 11 شهریور 1391

کلید واژه ها: افغانستان اتحادیه اروپا فرانسيس وندرل پيمان استراتژيك


نظر شما :