روسیه در منطقه چه استراتژی را دنبال می کند؟

مهار بحران،تبدیل تهدید به فرصت

۲۵ تیر ۱۳۹۱ | ۱۷:۲۸ کد : ۱۹۰۴۱۶۰ اروپا
گزارش سخنرانی محمود شوری، کارشناس مسائل روسیه در هفدهمین نشست از سلسله نشست های دیپلماسی ایرانی با محوریت روسیه جدید، روسیه پوتین
مهار بحران،تبدیل تهدید به فرصت

دیپلماسی ایرانی: نشست "روسیه جدید، روسیه پوتین" در حال حاضر در محل دیپلماسی ایرانی در حال برگزاری است. محمود شوری، کارشناس مسائل روسیه سخنران نخست این نشست است، وی در این باره می‌گوید: «دوران تازه‌ای در روسیه آغاز شده است، روسیه پوتین به ویژه در دوره جدیدی که وی به قدرت رسیده، روسیه جدیدی را تجربه می‌کند. برای ما روسیه همواره کشوری پیچیده و پر ابهام بوده است. برای همین همواره در تحلیل‌هایمان به گونه‌ای تحلیل کرده‌ایم که همیشه گمان کرده‌ایم زوایایی وجود دارد که از آن خبر نداریم، برای همین اغلب به تحلیل‌های خود اعتماد نداشته‌ایم و گمان کرده‌ایم چیزی وجود دارد که از آن خبر نداریم. البته دلیل اصلی آن این است که ما هنوز نگرش جدیدی درباره روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به دست نیاورده‌ایم.»

وی در ادامه می‌افزاید: «آقای پوتین روسیه را از روزهای سختش گذرانده و اکنون جایگاه با ثباتی را برای آن ایجاد کرده است. در زمان جنگ سرد و حیات اتحاد جماهیر شوروی، جهان به دو گروه بلوک شرق و بلوک غرب تقسیم می‌شدند ولی پس از فروپاشی شوروی این دسته‌بندی‌ها تغییر کرد. در دنیای جدید یک سری کشورهایی هستند که طرفدار حفظ وضعیت فعلی‌اند در حالی که کشورهای دیگری مثل ایران و کره شمالی حداقل در مقطعی ضد وضعیت موجود بوده‌اند. در این میان این پرسش به وجود می‌آید که جایگاه روسیه کجاست؟ عده‌ای می‌گویند که روسیه مخالف این وضعیت است یا حداقل طرفدار اصلاح این وضعیت است. به نظر من چنین تحلیلی را نمی‌توان چندان واقع‌بینانه دانست چرا که روسیه در هر دو بخش فعالیت داشته است. در این میان کشورهای دسته سومی هم وجود دارند که آنها را کشورهای در حال ظهور می‌نامند، مانند چین و هند، عده‌ای روسیه را در این بخش هم می‌گنجانند. اما مثلا دیده‌ایم رای روسیه به قطعنامه‌ها علیه ایران باعث شده به این باور برسیم که روسیه طرفدار حفظ وضع موجود است و چندان تمایلی به ظهور قدرت جدیدی ندارد. اما در عین حال روسیه در حوزه کشورهای در حال ظهور که عموما مصالح اقتصادی را مقدم بر مسائل سیاسی می‌دانند نیز حضور داشته است. بنابر این می‌توان گفت روسیه در هر سه بخش فعال است.»

وی همچنین می‌گوید: «بسیاری معتقدند که روسیه همچنان سیاست سنتی خود را دنبال می‌کند. در این میان نباید فراموش کرد که روسیه همچنان بحران امنیت با غرب را دارد، آنها از بابت تغییر موازنه استراتژیک به نفع غرب نگرانند. کما این که غرب نیز چنین نگرانی‌ای دارد. این وضعیت برای چین و هند، دیگر کشورهای در حال ظهور وجود ندارد.»

شوری همچنین به ویژگی‌های خاص روسیه اشاره می‌کند و می‌گوید: «یکی از ویژگی‌های روسیه تهدیدهای امنیتی است که همواره چه داخلی و چه خارجی احساس کرده است. روسیه یک قدرت بزرگ جهانی است که همواره از تهدید تجزیه داخلی نگران بوده است. از لحاظ خارجی نیز تهدیدهای استراتژیک بسیاری را احساس می‌کند. ویژگی دوم روسیه، اقتصاد نامتوازن آن است. روسیه به رغم این که توانسته بحران های اقتصادی را سپری کند و به رشد اقتصادی برسد ولی همچنان نگرانی‌های اقتصادی دارد. دو عامل در این مساله دخالت دارند، یکی نرخ متغیر انرژی و حامل‌های انرژی است و دیگری اولیگارشی حاکم بر اقتصاد روسیه است. عامل سوم فرار بسیار بالای سرمایه از روسیه است که در میان قدرت‌های بزرگ این کشور را یک کشور استثنائی کرده است. ویژگی سوم روسیه وجود تهدید همیشگی در ثبات سیاسی است. اگر چه پوتین توانسته است تا اندازه ای به این وضعیت سامان دهد ولی همچنان روسیه نتوانسته‌ به یک نظام مستقل با ثبات برسد. روس‌ها هنوز نتوانسته‌اند میان دموکراسی، تکثرگرایی و جامعه باز سیاسی با حفظ حاکمیت پایدار ارتباط برقرار کنند. از سویی بسیاری معتقدند که جامعه روسیه پذیرای دموکراسی نیست. برای همین بسیاری معتقدند که این یک چالش بزرگ برای کشوری به بزرگی روسیه است. ویژگی چهارم روسیه این است که دومین نهاد بزرگ نظامی جهان پس از امریکا محسوب می‌شود. این مساله اعتماد به نفسی را به روس‌ها داده است که به آنها اجازه نمی‌دهد که مانند یک کشور معمولی در تعاملات خارجی برخورد کنند.»

وی سپس می‌افزاید: «در طول بیست سال گذشته روسیه توانسته است از بسیاری از پیچ و خم‌های گذشته عبور کند و اکنون به مرحله‌ای رسیده‌ که دیگر نگران شیطنت‌های غرب نیست و می‌تواند در نهاد بین‌المللی وارد مرحله عمل شود. قانون جدیدی که اخیرا در روسیه تصویب شده و بر اساس آن احزاب در چارچوب قانونی خاص می‌توانند حمایت‌های مالی بین‌المللی دریافت کنند نشان از بهبود وضعیت اعتماد آنها به تعامل با غرب است. در عین حال روس‌ها توانسته‌اند تا اندازه‌ای توسعه ناتو به شرق را کنترل کنند. آنها دیگر نگران عضویت گرجستان و اوکراین در ناتو نیستند به خصوص پس از جنگ گرجستان که دستاوردهایی بسیاری در این زمینه به دست آوردند. روس‌ها همچنین از افغانستان بیشترین سود را برده‌اند و اکنون وضعیت این کشور را به سود خود می‌بینند. روسیه همچنین از بحران‌های اقتصادی غرب به خصوص در افزایش قیمت نفت سودهای بسیاری برده است. این وضعیت در حقیقت هدیه‌ای برای آنها محسوب می‌شود.»

شوری همچنین می‌گوید: «اکنون غرب اگر روند نزولی را طی می‌کند روسیه در روند صعودی به سر می‌برد. مثلا در بحث سوریه روسیه حرف اصلی را می‌زند و غربی‌ها نتوانسته‌اند به دستاوردهای مورد انتظارشان در سوریه برسند. این فضا نشان می‌دهد که روس‌ها در سطح بین‌المللی صاحب سطح قدرت بیشتری شده‌اند. اما بیشترین مشکلی که اکنون روس‌ها با آن مواجه هستند این است که آنها هیچ حرف تازه‌ای برای جهان ندارند. چینی‌ها حداقل می‌گویند که یک الگوی اقتصادی دارند که توانسته‌اند یک رشد خیره‌کننده‌ای را موجب شوند ولی روس‌ها حتی الگوی اقتصادی هم ندارند. تنها چیزی که روس‌ها اکنون به دنبال آن هستند سهم‌خواهی در عرصه سیاست بین‌الملل است. روسیه اکنون بر این باور است که باید از ظرفیت‌ها نهایت استفاده را ببرد. در حقیقت آنها از یک سو تلاش دارند که بحران‌ها را مهار کنند و از سوی دیگر تهدیدها را تبدیل به فرصت کنند.»

وی سخنان خود را این گونه به پایان می‌رساند: «آقای پوتین در اظهارات اخیرش گفت که جایگاه سیاسی و اقتصادی غرب در حال ضعیف شدن است و ما باید از این وضعیت نهایت استفاده را ببریم. این نشان می‌دهد که وی اهل چانه‌زنی است اگر چه خیلی سخت امتیاز می‌دهد و چانه‌زنی با او بسیار سخت است.» 

نظر شما :