دیپلماسی فعال ایران تنها راه گریز از جنگ
امیر موسوی،کارشناس مسایل استراتژیک، به بررسی فرضیه حمله رژیم صهیونیستی به ایران برای دیپلماسی ایرانی پرداخته است که در زیر میخوانید:
فرضیه حمله به ایران
به نظر میرسد این بار تهدیدها جدی است. اما با توجه به شرایط سخت امروز بعید به نظر میرسد که اسراییلیها به راحتی تن به این حمله دهند، ولی به دنبال فراهم کردن شرایط برای این حمله هستند.
1. سعودیها، ترکها و قطریها تلاشهای فراوانی در طول چند سال گذشته در جهت تضعیف چهره ایران در جهان عرب و اسلامی کردهاند. آنها از طریق سبقه مذهبی جمهوری اسلامی ایران به ویژه در شرایط سوریه، به نوعی چهره ایران را جلوه دادند که در حقیقت رهبری جبهه ضد اهل تسنن در منطقه را برعهده گرفته است. در نتیجه این مساله نگرانی در میان اهل تسنن ایجاد کرده که منجر به راهاندازی چند کانال تلویزیونی شده است. این کانالها تقریبا به مدت یکسال است که فعالیت خود را آغاز کردهاند و حتی کانال ترکیه عربی نیز به آنها ملحق شده است. در نتیجه بحث طایفهگری را بسیار پررنگ کردهاند و شایعات و دروغپردازیهای مکرری را به مسلمان القا میکنند که جمهوری اسلامی ایران مشکل جدی با اهل تسنن دارد. از سوی دیگر ایران نیز ضعف در تبلیغات دارد و در مقابل این شایعات حرکت جدی انجام نشده است.
2. شرایط گفتگوها را سختتر کردهاند. در این مدت نیز با شرایط متعددی به شکل مستقیم یا غیرمستقیم به جمهوری اسلامی گوشزد کردهاند که این مذاکرات اخیر آخرین مذاکره خواهد بود. غربیها در طول این سه چهار ماه تلاش کردند تا نشان دهند این مذاکرات آخرین فرصت برای ایران است،که از نظر روانی هم برای افکارعمومی غربیها و هم برای اشغالگران فلسطین توجیهی است که ما به سمت جنگ حرکت میکنیم و در حقیقت افکارعمومی را آماده جنگ میکنند. توزیع ماسکها برای اشغالگران در مرز فلسطین و آموزشهای مختلف و آژیرهای هشداردهنده به صورت مرتب در سرزمینهای اشغالی نمونههایی از این نوع آمادگیهاست.
3. تشدید اختلاف در روابط میان ایران و کشورهای حوزه خلیج فارس که حالت بحرانی پیدا کرده، به ویژه رابطه با عربستان سعوی، امارات و قطر رنگ دیگری به خود گرفته است. در گذشته ایران با قطر روابط خوبی داشت، اما در طول یک سال اخیر به تشکیک و بحرانی شدن روابط گرایش پیدا کرد. بنابراین این کشورها نیز به شکل علنی خواهان برخورد با جمهوری اسلامی ایران شدند. از طریق مطبوعات، سایتها و گفتگوهای گوناگون با دولتهای دشمن جمهوری اسلامی ایران این خصومت را دامن زدند. اخیر ا نیز در اجلاس راهبردی کشورهای حوزه خلیج فارس با خانم کلینتون به صورت علنی این بحث را مطرح کردند که قدرت جمهوری اسلامی ایران باید خنثی شود و از نفوذ و توسعه ایران در منطقه باید جلوگیری کرد. بحث ایجاد سپر دفاع موشکی مشترک میان غرب و شورای همکاری خلیج فارس نیز در قالب مهار قدرت ایران است.
4. بحرانی که در رابطه با ایران و ترکیه به وجود آمده بسیار مصنوعی است و برخورد ترکیه با نکاتی که ایران پس از سفر آقای اردوغان مطرح کرده، وجود زمینه برای ایجاد بحران بوده است. یعنی ترکیه با هماهنگی امریکا، اسراییل و کشورهای حوزه خلیج فارس وارد فاز رویارویی با جمهوری اسلامی ایران در سطح سیاسی دیپلماتیک و تبلیغاتی شده است.
5. مباحث و شروط مربوط به مذاکرات اخیر 1+5 با ایران نیز نشان دهنده آن است که غربیها دیگر تمایلی برای مذاکره با ایران ندارند. 1. تعطیل کردن فردو 2. متوقف کردن غنی سازی در حد 20 درصد و تحویل هر آنچه غنیسازی شده یعنی حدود 160 کیلو اورانیومی که در ایران وجود دارد که آنها خواهان تحویل این میزان به کشور ثالثی شدند. این دو پیششرط نشان دهنده دیدگاه تند آنها نسبت به ایران است. این مسایل علاوه بر تحریمهای سختی است که علیه ایران انجام شده است.
با توجه به آنچه گفته شد به نظر میرسد که شرایط بحرانی است و غرب با کشورهای حوزه خلیج فارس از چند جهت بسیار نگران و عصبانی هستند:
1. امریکا متوجه شد که پس از صرف هزینهها و دادن کشتهها و اعتبار هیچ چیز در عراق بدست نیاورده است. در نتیجه برنده تحولات عراق پس از صدام خط موافق جمهوری اسلامی بوده است. همچنین سعودیها در رویارویی با خط موافق جمهوری اسلامی ایران در لبنان نیز شکست خوردند و خط موافق با ایران موفق به تشکیل دولت و کابینه شد. شکست خوردن آقای سعد حریری شکست بزرگی برای سعودیها بود.
2. بیداری اسلامی در منطقه اگر به صورت کامل به نفع جمهوری اسلامی ایران نبوده، به ضرر امریکا و دولتهای همپیمان آنها در منطقه همچون عربستان سعودی بوده است. مصر از دست امریکاییها و کشورهای حوزه خلیجفارس خارج شد، تونس و لیبی هم رو به تقسیم پیش میرود. وضعیت بحرین کاملا بحرانی است. درسوریه نیز آنها شکست خوردند، چراکه طبق برنامه ریزی آنها قراربر این بود که تا ماه رمضان گذشته و یا دو ماه پس از آن رژیم بشاراسد تسلیم مخالفان شود که چنین اتفاقی نیفتاد و دولت سوریه توانست بر بحران مسلط شود. در نهایت اکثر جامعه بینالمللی نیز به دیدگاه جمهوری اسلامی ایران نسبت به سوریه اعتراف کردند و به این نتیجه رسیدند که باید گفتگوی سیاسی همراه با اصلاحات انجام شود و گروههای مسلح نیز باید از سوریه خارج شده و فعالیتهای خود را متوقف کنند. که این دیدگاه جمهوری اسلامی ایران از ابتدا بود که نباید مخالفان مسلح باشند، در حالیکه عربستان و قطر به دنبال مسلح کردن مخالفان سوری بودند که حتی در اجلاس دوم استامبول هم این بحث تایید نشد. تمامی این مسایل به نفع سعودیها و امریکا نیست، بنابراین آنها در رویارویی با ایران در تمامی جبههها شکست خوردند.
3. تحریمها نیز بر جهموری اسلامی ایران اثر داشت، اما آثار آن شکننده نبود.
4. سیاستهای دفاعی ایران نیز هم از نظر موشکی و هم دریایی پیشرفت کرده است.
5. از نظر هستهای نیز ایران پس از تشدید تحریمها درچند مورد باعث نگرانی غرب و کشورهای همپیمان آن در منطقه شده است. 1. بحث 20 درصد 2. میلههای هستهای 3. فعال کردن پایگاه هستهای فردو 4. راهاندازی بوشهر 5. تامین سوخت هستهای برای امیرآباد تهران ... تمامی این مسایل نکات بسیار مهمی بوده و غربیها مطمئن بودند که ایران در ظرف این مدت کوتاه نمیتواند با این سرعت عمل و دقت به نتیجه برسد. آقای سارکوزی حدود یک سال و نیم پیش زمانی که ایران اعلام کرد غنیسازی20 درصد را با موفقیت انجام داده است، گفت اگر ایران بتواند این غنی سازی را با موفقیت انجام دهد امکان ندارد در مدت کوتاهی میلههای هستهای را بسازد. در حالیکه این میلههای هستهای بسیار پیشرفته و پیچیده ساخته شد. نکته مهم دیگر دستگاههای سانتریفیوژهای نسل دومی است که ایران ساخته و تحول بزرگی د رمساله غنیسازی ایجاد کرده است.
بنابراین تمامی این مسایل غربیها و رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای عربی رقیب نگران پیشرفتهای جهموری اسلامی ایران و آرامش سیاسی داخل ایران هستند، در نتیجه تلاش میکنند که به هر نحوی جلوی جمهوری اسلامی ایران را هم از نظر پیشرفت تکنولوژی و هم از نظر حضور و نفوذ گسترده در منطقه بگیرند. آنها قصد دارند این روند را پیش از آنکه اخوانالمسلیمن در مصر کاملا مسلط شود، پیش از آنکه وضعیت دموکراسی تونس مرتب شود و قبل از آنکه وضعیت لیبی و یمن روشن شود، انجام دهند. چراکه اگر وضعیت این کشورها مشخص شود و کاملا مردمی شوند، جمهوری اسلامی ایران موقعیت بسیار بهتری در منطقه پیدا خواهد کرد و رژیم صهیونیستی در محاصره قرار خواهد گرفت.
وضعیت عراق نسبتا به نفع ایران است و آقای نوری المالکی در راستای اهداف ایران حرکت میکند و مشکل جدی با کشورهای عربی که دشمن ایران هستند و ترکیه که پشتیبان مخالفان سوریه است، دارد. این شرایط قابل تحمل برای غربیها و کشورهای حوزه خلیج فارس نیست.
بنابراین ایران در این مرحله باید دیپلماسی خود را قویتر کند. جمهوری اسلامی ایران نباید اجازه دهد که بحرانی در رابطه با ترکیه به وجود بیاید، رابطه خود را با کویت و دیگر کشورهای سلطاننشین خلیج فارس بهبود بخشد که متاسفانه چنین رویکردی وجود ندارد. دیپلماسی ایران فعال نیست، در حالیکه کشورهای حوزه خلیج فارس میتوانند کمکهای خوبی درحوزه سیاسی و دیپلماتیک برای ایران باشند. باید مراودات بیشتر شود و حتی ایران باید رسیدگی بیشتری به پیام آقای اوباما داشته باشد. بدین معنا همین حرکت ارسال پیام آقای اوباما به مقام معظم رهبری، نشان دهنده کوتاه آمدن امریکا در مقابل جمهوری اسلامی ایران است. بنابراین میتوان از این فرصتها استفاده کرده و دشمنیهای بینالمللی را کم کرد.
ایران فرصتهای خوبی در دست دارد و همین امر که آقای اوباما نامه و یا پیام میفرستد، به قدرتمندی و نقش ولایت فقیه در جمهوری اسلامی ایران اعتراف کرده است. در نتیجه این مسایل نکات مهمی است که باید مراجع ذیربط به آنها توجه بیشتری کنند. شرایط بسیار حساس است و اگر ایران از فرصتهای باقیمانده نهایت استفاده را نکند، شرایط بحرانیتر خواهد شد و هرچه که به انتخابات ریاست جمهوری امریکا نزدیکتر شویم، وضعیت مشخصتر خواهدشد که آیا به سمت رویارویی بیشتر پیش میرویم یا به سمت حل و فصل سیاسی مسایل. به باور من هنوز فرصت برای حل و فصل سیاسی باقی است، ایران برگههای مهمی در دست دارد و اگر دستگاه دیپلماسی ایران از این برگهها استفاده کند و از ارتباطات مردمی کشورمان خوب بهره گرفته شود، هنوز جمهوری اسلامی ایران برنده است. اما اگر مشکلات موجود را کوچک شمرده و رها کنیم، وارد مرحله حساس و پیچیدهای خواهیم شد. /14
نظر شما :