ترکیه و مصر اسرائیل را محاصره کردند
بحران دیپلماتیک زمانی افزایش مییابد که اسرائیل خود را در برابر تندبادهای بهار عربی میبیند که تلاش دارد منطقه را دگرگون کنند، همان بهار عربی که موجب شده تظاهرکنندگان انقلابی مصری به سفارت اسرائیل در قاهره یورش ببرند و ضمن پایین کشیدن پرچم این رژیم از سر در سفارت، سفیر و دیگر دیپلماتهای اسرائیلی را مجبور به خروج از مصر کنند.
این حادثه، همه را به یاد اتفاق سال 1979 در تهران انداخت. زمانی که سفارت اسرائیل در تهران پس از انقلاب اسلامی بسته شد و جای آن را دشمنان اسرائیل گرفتند.
آلوف بن، سردبیر روزنامه اسرائیلی هاآرتص در یادداشتی که روز شنبه در این این روزنامه نوشت، مینویسد: هفت ماه پس از سقوط رژیم حسنی مبارک، معترضان مصری با خشونت پرچم اسرائیل را پایین میکشند، یعنی سنبل صلح میان مصر و همسایه غربیاش پس از 31 سال پایین کشیده شد. وی در ادامه مینویسد: به نظر نمیرسد به این زودیها بنا باشد این پرچم سر جایش برگردد.
مصر و اسرائیل هر دو روز شنبه بر لزوم تعقیب عاملان این اتفاق تاکید کردند ولی آنچه شنبه شب از شبکههای تلویزیونی از زبان بنیامین نتانیاهو پخش شد، چیز دیگری میگوید، وی به مصر هشدار داد که نمیتواند به سادگی از کنار حادثهای که به این صلح پایدار آسیب وارد آورده است، بگذرد.
افزایش همزمان تنشها با مصر و ترکیه، دو متحد مهم منطقهای اسرائیل باعث میشود تا این رژیم بیش از پیش وابسته به ایالات متحده شود. اسرائیلیها همان جمعه شب با امریکاییها تماس گرفتند و از آنها خواستند که به مصریها فشار بیاورند تا تدابیر لازم برای تامین امنیت سفارتشان را اتخاذ کنند.
اوباما، رئیس جمهوری امریکا نیز نگرانی شدید خود را از این حادثه در تماس تلفنی با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل بیان داشت. وی سپس در تماس تلفنی با مقامات مصری از آنها خواست تمامی تدابیر لازم را برای تامین امنیت سفارت اسرائیل در مصر اتخاذ کنند.
برای واشنگتن، تنش در روابط اسرائیل، ترکیه و مصر که با یکدیگر در گذشتهای نه چندان دور اتحاد استراتژیک داشتند، این زنگ خطر را به صدا در میآورد که سواحل شرقی مدیترانه وارد بحرانی تمام عیار شده است. این بحران دیپلماتیک بیسابقه و غیر قابل انتظار دستگاه دیپلماسی امریکا را به تکاپو وا داشته تا راه حلی برای پایان دادن به آن بیابد.
عدم کنترل اوضاع در قاهره باعث میشود تا بحران بر وضعیت کلی مصر نیز اثر بگذارد، اکنون این سوال مطرح است که آیا دولت انتقالی نظامی مصر میتواند با بحرانهای پیچیده بینالمللی از راههای قانونی مواجه شود و دستورالعملهای صحیح در این زمینه اتخاذ کند. در حال حاضر خطر مشابهی برای دیگر سفارتخانههای خارجی نیز در مصر وجود دارد.
دولت مصر برای مواجهه با بحران پیش آمده مجددا وضعیت فوق العاده در کشور اعلام کرد تا بتواند امنیت کشور را تامین کند در حالی که این همان سیاستی بود که حسنی مبارک، رئیس جمهوری مصر اتخاذ کرد و یکی از دلایل اصلی سرنگونی دولت وی شد.
با آغاز بحرانهای کشورهای عربی بحران خارجی در منطقه نیز آغاز شد به ویژه در مورد کشورهایی که متحد امریکا و اسرائیل در منطقه محسوب میشدند، اکنون فلسطینیها جرات یافتهاند که از وضعیت پیش آمده استفاده کرده و یک گام رو به جلو بردارند، این دقیقا زمانی است که درگیریهای مرزی میان اسرائیل و مصر که چند سرباز مصری را به کشتن داد و بحران روابط اسرائیل و ترکیه نیز به اوج خود رسیده است.
ترکیه یک هفته پیش، پس از آن که اسرائیل عذرخواهی از این کشور بر سر حادثهای که یک سال پیش رخ داد و طی آن 9 شهروند ترکیه سر ارسال کمکهای انساندوستانه به غزه کشته شدند، خودداری کرد، دستور به بستن سفارت اسرائیل در خاک خود داد. دلیل حمله سفارت اسرائیل در قاهره نیز دلیل مشابهی دارد، این حمله چند هفته پس از وقوع درگیریهای مرزی میان مصر و اسرائیل صورت گرفت. اسرائیل از وقوع آن حادثه ابراز تاسف کرد ولی هیچ عذرخواهی بابت آن از دولت مصر نکرد.
کارشناسان بر این اعتقادند که اقدامات نتانیاهو و پافشاریهایی که بر برخی سیاستها دارد باعث میشود تا اوضاع از وضعیت فعلی نیز بدتر شود چرا که تحولات منطقه نه تنها اسرائیل بلکه کل منطقه را به لرزه انداخته است. اگر اسرائیل بخواهد تنها به اهدافش برسد باید بداند که نمیتواند بر چیزی تاثیر بگذارد.
الی شیکد، یکی از کارکنان سفارت اسرائیل در قاهره که نظرات دولتش را بیان میکند در این باره میگوید: «مصر به سمت دموکراسی حرکت نمیکند بلکه به سمت اسلامی شدن در حرکت است. این همان رویکردی است که در ترکیه و غزه نیز اتخاذ شده است. این دقیقا همان چیزی است که در سال 1979 در ایران رخ داد.»
یکی دیگر از کارمندان سفارت اسرائیل میگوید که اسرائیل گزینههای معدودی برای دفاع از خود در برابر آنچه او سیاست غوغایی میخواند، پیش رو دارد. درباره ترکیه نیز یکی دیگر از کارمندان این سفارت میگوید: «کارهای خیلی کمی در برابر ترکیه میتوانیم انجام دهیم.»
مستر بن، دبیر تحریریه روزنامه هاآرتص نیز بر این اعتقاد است که نتانیاهو نمیتواند اتفاقی که در مصر افتاده را فقط یک حادثه بداند، به ویژه این که در ترکیه نیز حزب اسلامی در حال صعود است و برنامه هستهای ایران نیز همچنان به قوت خو باقی است. وی درباره سیاست اوباما در قبال این تحولات نیز میگوید: «او نمیتواند بیش از این در قبال اتفاقاتی که در حال گسترش است کاری از پیش ببرد.»
دانیل بن سیمون، یکی از اعضای چبگرای حزب کارگر اسرائیل بر این باور است که دولت نتانیاهو در وضعیت متزلزلی به سر میبرد، وی در این باره میگوید: «او نه تنها از لحاظ دیپلماتیک اسرائیل را منزوی کرده بلکه آن را در یک وضعیت خطرناکی قرار داده است.»
وی همچنین میافزاید: «او در برابر کشور مستقل فلسطینی نه تنها نتوانست هیچ کاری از پیش ببرد بلکه به عملکرد فلسطینیان نیز ضربه زد. ما در وضعیت بدی در سازمان ملل به سر میبریم. اگر به جای تهدید فلسطین، اسرائیل به تشکیل آن رای دهد ما میتوانیم به موقعیت ممتازی در جهان عرب برسیم.»
فلسطینیها پیشنهاد مذاکره با اسرائیل را دادهاند ولی بر اساس برنامه آنها کمتر از دو هفته دیگر در مجمع عمومی سازمان ملل به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطینی را بر اساس مرزهای 1967 که شامل بیتالمقدس شرقی به عنوان پایتخت آن محسوب میشود را مطرح میکنند. این مسئله میتواند تاثیرات دیپلماتیک شگرفی در نظم جهانی بگذارد.
ریشههای رشد افراطگرایی در مصر را باید در سیاستهای رادیکال سه دهه گذشته اسرائیل جستجو کرد مسئلهای که ایجاد منطقه صلح در مرزهای جنوبی را ناممکن ساخته است. با اتفاقی که در صحرای سینا رخ داد، احساسات ضد اسرائیلی در مصر نیز به شدت افزایش یافت و این مساله باعث شد تا تحرکات دو طرف برای تامین امنیت خود بیش از پیش افزایش یابد تا آنجا که اسرائیلیها صحبت از ساخت دیوار امنیتی در مرزهای سینا زدهاند.
بحرانی که با ترکیه پیش آمد باعث میشود تا واردات گاز اسرائیل از ساحل شرقی دریای مدیترانه به ویژه از قبرس با مشکل مواجه شود. این مسئله با تنشهایی که اسرائیل با لبنان دارد بیش از پیش پیچیده میشود.
از سویی تحولات داخلی اسرائیل نیز متاثر از بهار عربی شده است. هنگامی که بحران در تونس و مصر آغاز شد و کمتر از یک سال سراسر جهان عرب را متاثر از خود کرد، اسرائیل نیز در تنگنا قرار گرفت، به ویژه که متحدان منطقهای خود را از دست داد و این مسئله موجب شد تا دولت این رژیم در بحث داخلی نیز نتواند به راحتی سیاستهای خود را پیش ببرد.
به طور سنتی بسیاری از رهبران عرب از اسرائیل به عنوان یک ابزار سرکوب تحولات اجتماعی و داخلی خود استفاده میکنند. از این رو مردم منطقه امیدوارند با تضعیف اسرائیل بتوانند مطالبات حقوقی خود را در قبال دیکتاتورهایشان آسانتر پیش ببرند. از این رو با افزایش بحرانهای خاورمیانه و اعتراضهای مردمی نفرت عمومی از اسرائیل نیز افزایش یافته است. بسیاری بر این اعتقادند که رهبران کشورهای انقلابی به اسرائیل قول دادهاند در صورتی که اسرائیل به سرکوب آنها کمک کند آنها در روابط خود با تلاویو تجدید نظر خواهند کرد. آنچه این اتفاق را تشدید میکند قدرت گرفتن اسلامگرایانی است که میتواند موجب خشونتهای تازه در منطقه شوند. بسیاری بر این اعتقادند در پس حمله به سفارت اسرائیل کشمکش اسلامگرایان و اخوانیها با سکولارها وجود داشته است.
بنیامین بن الیعذر، یکی از اعضای حزب چپگرای کارگر در پارلمان اسرائیل در این باره میگوید: «دنیا به سختی از ما خشمگن است چرا که ما فقط به فکر منافع خودمان هستیم و کاری به دیگران نداریم.»
وی در ادامه میافزاید: «اگر من جای بنیامین نتانیاهو بودم کشور مستقل فلسطینی را به رسمیت میشناختم. پس از آن میتوانستیم درباره مرزها و امنیت مذاکره کنیم. این بهتر از آن است که هیچ اتفاقی نیفتد. اما این گونه متحدمان امریکا را از دست میدهیم و روابطمان با دیگر کشورها نیز به چالش کشیده میشود.»
منبع: نیویورک تایمز
نظر شما :