بازگشت دیکتاتور

۱۶ شهریور ۱۳۹۰ | ۲۱:۲۴ کد : ۱۵۹۵۷ گفتگو
گفت وگوی دیپلماسی ایرانی با جعفر قنادباشی، تحلیلگر مسائل شمال آفریقا و خاورمیانه درباره تصمیم به بازگشت علی عبدالله صالح به یمن.
بازگشت دیکتاتور

دیپلماسی ایرانی: گرچه بسیاری از تحلیلگران بازگشت علی عبدالله صالح را به یمن بعید می دانستند اما او با دست پر به یمن بازگشته است. در اولین گام اعلام کرده است طرح شورای همکاری خلیج فارس درباره یمن را به طور مشروط می پذیرد و نگران است در صورت ادامه اعتراضات یمن تجزیه شود. دیپلماسی ایرانی این مسئله را با دکتر جعفر قنادباشی، تحلیلگر مسائل شمال آفریقا و خاورمیانه بررسی کرده است:
 

علی عبدالله صالح طرح شورای همکاری خلیج فارس را پذیرفته است. ارزیابی شما از این موضع چیست؟
 

مدت ها از بار اولی که علی عبدالله صالح این طرح را نپذیرفت می گذرد. الان شرایط بسیار تغییر کرده است. علی عبدالله صالح با بیماری از یمن خارج شد و مردم امیدوار شدند که دوران بعد از او شروع شده است. واقعا هم یمن خود را برای دوران بعد از علی عبدالله صالح آماده کرد. نکته دیگر این است که هیچ نیرو و اهرمی در داخل یمن خواهان بازگشت ایشان نبود به جز فرزندانش. یعنی نه ارتش علاقمند است او بازگردد چون بازگشت او باعث گرفتاری برای نظامیان خواهد شد، نه طبقات مرفه خواهان بازگشت او هستند چون می دانند بازگشت او به معنی تعطیلی کسب و کار آن ها می شود، عموم مردم هم راضی به این مسئله نیستند. دولت های تاثیرگذار منطقه ای هم خروج او از کشور را مرحله ای از حل و فصل مسئله یمن می دانستند و بازگشت دوباره او را به معنی یک حادثه سازی و اغتشاش بی دلیل می دانند.

البته ظاهرا علی عبدالله صالح برای پذیرفتن طرح شورای همکاری خلیج فارس شرط و شروطی مطرح کرده که این شروط منتشر نشده است. احتمالا بحث فرزندان مانند آقای مبارک و قذافی برای علی عبدالله صالح هم مطرح است.

بنابر این به نظر می رسد رضایت علی عبدالله صالح بر اجرای طرح شورای همکاری خلیج فارس راه را برای آرام سازی یمن آماده می کند. چرا که ادامه این ناآرامی ها به ضرر همه قدرت های منطقه ای است.

 

رئیس جمهور یمن در سخنان خود به بحث تجزیه و نابودی کشور اشاره کرده است. به نظر شما قصد علی عبدالله صالح تا چه اندازه جلوگیری از تجزیه کشور است؟
 

ترساندن از تجزیه برگی است که خیلی از سران کشورهای عربی در این مقطع با آن بازی کرده اند و دنیای غرب و رسانه های گروهی غرب هم از آن استفاده کرده اند. در مورد لیبی قبل از تحولات اخیر و سقوط آقای قذافی پیش بینی می شد کشور تجزیه شود. در مورد مغرب و الجزایر هم بحث های مشابهی مطرح است.

اما واقعیت این است که زمینه برای تجزیه بسیار کم است. درست است که مردم یمن در گذشته در دو کشور تقسیم شده بودند اما آن زمان این تقسیم بندی به دلیل شرایط نظام بین الملل و دو بلوک غرب و شرق ایجاد شده بود. لذا زمانی که دو قطب از میان رفتند به سرعت مردم به سوی هم حرکت کردند و روند وحدت را در پیش گرفتند.

البته علی عبدالله صالح و دیگرانی که دم از تجزیه می زنند با این صحبت اقدام دیگری هم انجام می دهند و آن کوشش برای تجزیه و پررنگ کردن خطوط قبیله ای و تمایزات مذهبی است.

 

با توجه به ضرباتی که القاعده در پاکستان دریافت کرده است، چقدر محتمل می دانید که به یمن نقل مکان کند؟
 

بعد از یازده سپتامبر تا کنون از وجود وابستگان القاعده در یمن صحبت می شود. بسیاری از مخالفین متهم به همکاری با القاعده می شوند چرا که می خواهند زمینه سرکوب مسلحانه آن ها فراهم آید.

اگر دولتی مانند دولت یمن بخواهد یکی از مخالفین خود را محاکمه کند و به زندان بیندازد، طبیعتا هزینه های سیاسی، حقوقی، اجتماعی، بین المللی دارد. اما اگر آن ها را به همکاری با القاعده متهم کند، به راحتی می تواند آن ها را حذف کنند. این شیوه را اسرائیلی ها هم در مورد فلسطینی ها به کار می برند. البته اسرائیلی ها فلسطینی ها را به همکاری با القاعده متهم نمی کنند، بلکه به اتهام تروریست بودن آن ها را از میان برمی دارند.

اما در افغانستان و پاکستان واقعا القاعده وجود دارد که کار های بین المللی انجام داده است اما در مورد گروه های مرتبط القاعده در یمن باید گفت که این گروه ها هیچ اقدام بین المللی انجام نداده اند، البته گفته می شود که فعالیت دارند اما این به معنی آن نیست که همه مردم با این مسئله همراهی دارند، بسیار غلط است. بعد از یازده سپتامبر امریکایی ها ترتیباتی را دنبال کردند که هرکسی در هر کشوری اگر متهم به همکاری با القاعده شود تحت تعقیب قرار گیرد. اگر یک عضو القاعده در یمن زندگی کند به آن معنی است که دستگاه جاسوسی امریکا برای دنبال کردن القاعده توانایی ندارد که البته چنین چیزی نیست.

البته در یمن سلفی ها و برخی وهابی ها به مدد کمک ها و حمایت های امریکا در شهرهای جنوبی زندگی می کنند اما این به معنای وجود القاعده نیست.

 

به نظر شما مخالفان نسبت به پذیرش طرح شورای همکاری خلیج فارس توسط علی عبدالله صالح چه واکنشی خواهند داشت؟
 

مخالفان در صدد راه حلی هستند که مشکلی به نام علی عبدالله صالح را از صحنه سیاسی یمن برچینند. طبیعتا اگر چنین پذیرشی همراه با شروطی درباره حضور فرزندان او در قدرت نباشد، طبیعتا مردم مخالفت نخواهند کرد. ممکن است یکی از اهداف علی عبدالله صالح حفظ نظام یمن باشد. در حالی که مردم خواهان تغییر نظام هستند.

لذا اگر این پذیرش به معنی تثبیت نظام باشد احتمال این که مردم آن را رد کنند وجود دارد اما اگر به این معنا باشد که علی عبدالله صالح به عنوان یک فرد مشکل ساز از صحنه یمن حذف شود، طبیعتا مورد استقبال مردم قرار خواهد گرفت. 

نظر شما :